شمن
شعر و صدای فریبا شادکهن
فریبا شادکهن
•
چراغ این روز سوخته است و
خورشید افلاطون هم
شمنی که مطیع ملک بود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۵ آبان ۱٣۹۲ -
۱۶ نوامبر ۲۰۱٣
نامت چیست؟_
خیال_
از ریل دوار زمان
روی خط افتادم
دست و ورشکسته
جمجمه ام جامی لبریز و کهنسال
می ریزد روی این خطوط و
خود را با سپیدی کاغذ
باند میپیچد
چراغ این روز سوخته است و
خورشید افلاطون هم
شمنی که مطیع ملک بود
عجب ملک مطیعی شده است
شوما که هرچی ساختار پاختار بود_
!شیکستین و نفله کردین قربون
:به رئیس نمیتوان گفت
هیچ بیمارستانی
این خسته را
نمیشناسد و من
تنها پرستار پس پسان صد پیرار سال خویشم
.تا چند روز نیامدنم را موجه کن
خیال
از ریل دوار زمان
روی خط افتاده است و
کلاغی
روی خطوط حامل قاه قاه و حناق
:مقر میآید
یک قاره از تو دور شدم_
با غاری در دلم
که تو تنها
شمنش بودی
چرخی از ریل بیرون افتاده است و
راه تلو تلو خوران
با جمجمهای در دست
.راه خود میرود
فریبا شادکهن
سروده را در نشانی ی زیرین با صدای شاعر بشنوید:
https://soundcloud.com/fariba-shadkohan/shaman1-3
|