پاسخ به پیام یوتوبی جناب ظریف


عبدالقادر بلوچ


• از حق نباید گذشت، ترکیب ریش پرفسوری و یقه‍ی سه سانتیِ حکومتی و انگلیسی حرف زدن تماشایی است. اما چطور آقای ظریف نمی‏داند که برای فرستادن پنج دقیقه پیام، نباید پانزده ثانیه‏اش را مثل کارآگاه گجت راه برود؟ کاش حالا که او عشق یوتوب پیدا کرده، ویدیوی بعدی را به زبان فارسی منتشر بکند و پرسش‏های اولیه‍ی همین پیام را خطاب به حضرت رهبر و سایر دست اندرکاران نظام مطرح کند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱ آذر ۱٣۹۲ -  ۲۲ نوامبر ۲۰۱٣


 
 محمد جواد ظریف، در یک پیامِ غیر ضروری به زبان انگلیسی، حرف‏هایی را که معلوم نیست خطاب به چه کسی است عنوان می‏کند. در قسمت اعظم این پیام نگاه او به سمت کسی است که آدم نمی‏داند کیست. ممکن است این پیام خطاب به کشورهای پنج بعلاوه یک و سه چهار کشور دیگر باشد. اما با این چانه‍ی ماشاء‏الله گرم و اشتهایی که ایشان برای حرف زدن دارد، حتم دارم این حرف‏ها را چند باری به کاترین اشتونِ همیشه خندان و سایر وزیر وزرای اخمالود گفته است. حتی اگر هم نگفته باشد، یکی دو روز مانده به دور بعدی مذاکرات پیغام ویدیویی فرستادن کار درستی نبود. انگار ایشان در کوه‏های "تورابورا" پنهان است و دارد برای اینوری‏ها خط و نشان می‏کشد. پرچم هم ماشاء‏الله جسبیده به سقف. فقط دو تا کلانشینکوف کم داشت که پشت سرش تکیه داده باشند به دیوار.
واقعاً وزرای خارجه بقیه کشورها هم همینقدر وقت دارند که بنشینند فیس بوک بازی بکنند و فیلم درست بکنند و بگذارند در یوتوب؟ نه از آن اصرار و قمیش‏ آمدن‏های اولیه که مذاکرات باید پوشیده بماند نه از این یوتوبی کردن انشاء نویسی‏ها.
از حق نباید گذشت، ترکیب ریش پرفسوری و یقه‍ی سه سانتیِ حکومتی و انگلیسی حرف زدن تماشایی است. اما چطور آقای ظریف نمی‏داند که برای فرستادن پنج دقیقه پیام، نباید پانزده ثانیه‏اش را مثل کارآگاه گجت راه برود؟
کاش حالا که او عشق یوتوب پیدا کرده، ویدیوی بعدی را به زبان فارسی منتشر بکند و پرسش‏های اولیه‍ی همین پیام را خطاب به حضرت رهبر و سایر دست اندرکاران نظام مطرح کند.
یک ایراد خیلی خیلی کوچک هم بود که اندازه‍ی سر ارزن هست ولی بهتر است آن را بگویم و آنهم آخر ویدیو بود. کار درستی نکرد که در پایان ویدیو حرف‏هایی را که زده بود گفت حرف مردم ایران است. کسی که کشکی می‏ساید تغار را نباید جلوی کس دیگری بگذارد. حالا من می‏گذارم به حساب تازه کار بودنش و به جای ایراد گرفتن، به چند سئوال اول پیام او پاسخ می‏دهم:
در ابتدا سئوال فرموده‏اند: "عزت چیست؟ احترام چیست؟"
در پاسخ باید گفت که عزت چیز خیلی خیلی خوبی است. آنقدر چیز خوبی است که زبان ما از بیان خوبی‏های آن قاصر است و همینقدر بگویم که کوبیدن با جسم سخت بر سر زندانی، آفتابه انداختن بر گردن متهمین و با ماشین از روی تظاهر کنندگان رد شدن و... اصلاً عزت نیست.
احترام هم چیز بسیار خوبی است، تا جایی که خداوند در قرآن می‏فرماید: "با مردم به نیکویی سخن بگویید". امروزه ما می‏دانیم که تراشیدن سبیل پیروان اهل حق، خراب کردن مساجد اهل سنت، انهدام قبرستان بهائیان، بی حرمتی به اعتقادات ادیان دیگر، نه تنها به نیکویی سخن گفتن با مردم به حساب نمی‏آیند بلکه بسیار بی احترامی کردن است.
ایشان پرسیده‏اند:"آیا اینها قابل مذاکره هستند؟ می‏توان بر آن قیمت نهاد؟"
آقای ظریف! شما را به خدا سئوالتان را اینطوری که انگار ما کلاس دوم اکابر هستیم مطرح نکنید. توقع نداشته باشید ما بگوییم: "نه اینها قابل مذاکره نیستند و نمی‏شود بر آنها قیمت گذاشت". البته که قابل مذاکره هستند و قیمت هم دارند. به شرط آنکه هر دو طرف پایشان روی زمین باشد و اگر به زبانشان صلح جاریست قلبشان هم چنین باشد و خدعه‏ای در کار نباشد.
قیمت هم که از همان زمان‏های بسیار بسیار قدیم و از صدر اسلام تا حالا بالا و پایین زیاد داشته است. به شتر و زر و نقره هم بوده است. پایاپا هم بوده است. شناور و نوسان و آزاد هم بوده است. البته همه و همه‍ی اینها به عزت و احترام و میز مذاکره بستگی دارد.
مثلاً اگر ماری "عزت" آدم را گزیده باشد و "احترام" آدم را سخت مسموم کرده باشد آدم روی میز مذاکره از حرف‏های سیاه و سفید می‏ترسد. قیمت را خیلی بالا می‏برد. این بالا رفتن قیمت به ما نباید بر بخورد.
وزیر امور خارجه ما در پیام ویدیویی گفته است: "تصور کنید به شما بگویند کاری را که همه می‏کنند و اجازه دارند بکنند شما نمی‏توانید بکنید."
سپس ایشان می‏پرسند": آیا شما کوتاه می‏آیید؟ یا پافشاری می‏کنید؟"
می‏دانم که اینطور سئوالات عقلی را باید از کفار پرسید و نمی‏شود آنها را از حضرت رهبر و مسئولان نظام پرسید. آقای ظریف حق دارد که آنها را به انگلیسی و از خارجی‏ها پرسیده است. اگر از داخلی‏ها می‏پرسید بلافاصله چهارتا از آن دانه درشت‏ها بر علیه او فتوا می‏دادند که با امر به معروف و نهی از منکر در افتاده‏ است. و بعد او را مثل دکتر علی اصغرغروی کتف بسته می‏بردند به جایی که نه تو دانی و نه من.
حالا جای این حرف‏ها نیست. بگذارید پاسخش را بدهم: "برادر جان! چرا تصور کنیم؟ سی و چهار سال است که به چشمِ سر شاهد همین وضع هستیم. آنچه را که مردم دنیا می‏کنند به ما می‏گویند حرام است نکنید. البته که کوتاه نمی‏آییم. از دوران سپید جامگان پدران ما پافشاری کرده‏اند. ما هم با جامگانی سبز و سرخ و سپید هنوز هم به این پا فشردن در سرتاسر زندانهای کشور ادامه می‏دهیم. خودتان را به آن راه نزنید و نپرسید: "کدام زندان؟" من که خبرنگار لوموند پموند نیستم. تا بپرسید، اسم همه‍ی زندانهای نفرت‏انگیز و نام هزار زندانی عزیز را برایت ردیف می‏کنم."