درس های توافق ژنو - جمال میرخرم
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۵ آذر ۱٣۹۲ -
۲۶ نوامبر ۲۰۱٣
شرط اول دست یابی به توافق و تفاهم دیپلماتیک ، تلاش دو سویه ، درک دقیق از مرحله ای بودن مفاد آن ، اعتماد سازی و ارزش گذاری برای هر میزان از توافق اصولی و آنرا مبنای حرکت آتی قرار دادن است .
دولتهائی که یکدیگر را به دشمنی اصولی متهم می کردند و سطح این خصومت ها از حد اتهام نیز گذشته بود و دست یکدیگر را در دخالتهای ویرانگر نیز کشف می کردند . سفارت خانه های یکدیگر را " تسخیر لانه جاسوسی " می نامیدند و " از سرنگونی هواپیماهای مسافربری " تا کمک همه جانبه به گروههای مخالف یکدیگر هیچ کوتاهی نمی کردند امروز عاقلانه به توافقاتی رسیده اند .
در همین چندروزه ، نیروهای بنیاد گرا و محافظه کار، از هر دو سو تلاش کردند ضمن خطا دانستن این توافق دوباره نکات اختلافات را عمده کنند و با بکار گیری جنبه های اختلاف برانگیز ، جو را مخدوش کنند اما به نظر می رسد حنای این تلاش های جنگ خواهانه دیگر رنگی ندارد .
ایران و عراق پس از هشت سال جنگ ویرانگر امروز یکدیگر را کشورهای دوست می نامند ، ایالات متحده و ژاپن پس از فاجعه هیروشیما و ناکازاکی مبنا را بر احترام متقابل نهادند . علت توافق هر چه که باشد زبان دیپلماسی را نباید به آن سوئی راند که مثلا " توافق ژنو نشان داد دوران سیطره ایالات متحده به پایان رسیده است !! "و یا "تحریمها رژیم ایران را به زانو در آورد !!" . این زبان زبان " نفس کش طلبیدن " است و نه زبان تفاهم . شما به زبان نماینده فارسی زبان وزارت امور خارجه ایالات متحده در تفسیر توافق ژنو و زبان سردبیر کیهان منتشره در ایران و زبان نتانیاهو توجه کنید .
کیهان منتشره در ایران با " شادمانی خبر از پیمان شکنی ایالات متحده پس از یکساعت می نویسد " . در حالی که همه جهان از یک توافق بزرگ می نویسند نتانیاهو آن را خطای بزرگ می خواند . ولی زبان سخنگوی فارسی زبان وزارت امور خارجه می گوید : این گام نخستین است و گامی مهم ولی " انشاالله " موفقیت آمیز خواهد بود . نمونه بارز آن زبان وزیر امور خارجه ایران " جواد ظریف " در تمام طول مذاکره بود .
اما همه این مقدمه بلند زمینه های توجه به درس بزرگ توافق ژنو بود . آیا پس از آغاز یک تفاهم بین المللی ، نوبت به آغاز تفاهم ملی است ؟!
بکارگیری زبان مذاکره ، اعتماد سازی ، تلاش دو سویه و احترام به میزان دست آوردها شرط اولیه است .
اختلافات بین المللی ، همچنان باقی ست اما زبان حل اختلافات از این پس زبان دیپلماسی انتخاب شده است . باید تلاش کرد زبان دیپلماتیک را آموخت و با زبان درک متقابل و تفاهم به سوی اختلافات داخلی سمت گیری کرد .
اگرچه موانع آشتی ملی در بسیاری موارد کم تعدادتر از اختلافات بین المللی است اما موانع پیشرفت توافقات ملی شاید پیچیده تر از معضلات بین المللی باشد . نه حکومت ها در ایران زبان توافق و تفاهم و مذاکره با نیروهای منتقد خودرا آموخته اند ونه نیروهای منتقد زبان مذاکره راتجربه کرده و می شناسند. استبداد خشن راه تجربه آمئزی را طی قرنها مسدود ساخته است .
باید با تمام قوا زبان مذاکره و اصل تلاش برای رسیدن به تفاهم درعرصه ملی را آغاز کرد .
با زبان دیپلماتیک و مذاکره جویانه و با هدف رسیدن به تفاهم ، دامنه فعالیتهای تنش زدایانه را به عرصه داخلی بیاوریم . دولت های قدرتمند بین المللی در پشت میز مذاکرات برای طرف مذاکره شاخ و شانه نمی کشند پس آن سزاوارتر که نیروهای سیاسی ما ، با اندامی لاغر، که منتقد و مخالف حکومت ایران هستند نیز از بکار گیری " حالا باید رژیم " را وادار به
عقب نشینی در عرصه رعایت حقوق بشر در عرصه داخلی کرد ، پرهیز کرده و زبان مناسبتری را جستجو کنند . البته شاید زبان ملایمتر و دیپلماتیک هزینه هائی را در درون نیروهای سیاسی دارد که کسی حاضر به پرداخت آن نیست .
کدام زبان مناسب ؟؟ پرسش بسیار دشواری است ولی این دشواری نباید مانع از اراده ما برای ایجاد و گسترش جو سیاسی در جامعه شود . زبان و دوران "تو آنطرف جوی ، من این طرف جوی فحش بده فحش بستان " را به اقدامی برای تبدیل شدن به نیروی سیاسی موٍثرباید تغییر داد .
چگونه ؟ باید به بازبینی جدی عملکردها برگشت و آمادگی خود را برای مذاکرات برای حل معضلات ملی اعلام کرد . هنوز به ویژه حکومت نشانی از نیاز به تفاهم ملی را در رابطه با نیروهای سیاسی از خود نشان نداده است .
اگر چه چشم انداز این مسیر بسیار پیچیده به نظر می آید ولی چه کسی می تواند به توافق رسیدن بین المللی حتی در این سطح را میسر بداند اما در عرصه ملی را غیر ممکن ؟!
اگر در ماه های پایانی سال ۲۰۱٣میلادی و ۱٣۹۲ خورشیدی آغاز حل مناقشات بین المللی را صلح دوستان جهان به فال نیک گرفته اند چرا سال ۲۰۱۴ و یا ۱٣۹٣ را در ایران آغاز سال " تفاهم و توافق " ملی ندانیم !. این به معنای چشم پوشی و دست کشیدن از تداوم مبارزه نیست بلکه هدف مبارزه را به چهارچوب های سیاسی کشانئن ، به رسمیت شناختن اختلافات و دگر اندیشی و اعتماد سازی ست . این هم به حکومت ایران در عرصه داخلی رسمیت می بخشد و هم شانسی برای مبارزه سیاسی نیروهای مخالف و رسیدن خون و انرژی به اندام اپوزیسیون خواهد بود.
جمال میرخرم
Djamal۰٨sweden@yahoo.se
|