توافق ژنو، عقب نشینی، شکست یا تلاشی برای بقا؟ - امید طاهری



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۶ آذر ۱٣۹۲ -  ۲۷ نوامبر ۲۰۱٣


اگرچه توافق با ۵+۱ حامل پیام عقب نشینی از جانب ایران است، اما از شرایط زمانی و وضعیت لرزان جمهوری اسلامی تا پیش از توافق و اقدامات دولت نیز، نمی توان به راحتی گذشت. ایران پیش از ژنو ، آزمون سوریه را الگویی ساخت تا بتواند از جنگ و فروپاشی زود هنگام جلوگیری کرده و از دچار شدن به سرنوشت کشورهای مشابه دوری کند.
خلع سلاح شیمیایی سوریه و هسته ای ایران لااقل در کوتاه مدت را ، باید در راستای سیاست جدید جامعه جهانی به رهبری امریکا دانست که راه دیپلماسی را جایگزین ابراز قدرت نظامی در منطقه کرده است؛ و از سوی دیگر باید توافقات و نرمش قهرمانانه اخیر از سوی سیاستهای ولایی-شیعی جمهوری اسلامی و متحدانش را تغییر رویکرد سیاسی ، در چهارچوب بقا و تلاش جهت رهایی از بحران دانست.
چندی پیش و در آستانه ی انتخابات ریاست جمهوری ، ولایت فقیه در ضعیف ترین دوران زمامداری عمر خود در عرصه های داخلی- خارجی بود ، اما با بازی صورت گرفته و طرح سناریوی جدید از سوی نظام و حذف دومجهولی هاشمی - رحیم مشایی در انتخابات از یکسو و تحمیل، تحکیم و تقویت روحانی توسط طیف ها و جناحهای سیاسی از سوی دیگر ، کارت جدید رژیم برای یک بازی حدید ، بیشتر خود نمایاند.
البته این نکته را هم باید متذکر شد که انتخابات در ایران و برگزیدن شخصی در حکومت سلطنت فقیه ، نه بر مبنای آرای واقعی مردم ، بلکه به معنای سر کارآمدن جناحی است که باید سیاست های رژیم را در اقتضای زمانی - مکانی و بسته به نیاز ، سیستماتیک به مردم بقبولاند.
هرچند این مذاکرات انتظارات طرفین را تا حدودی برآورده نمود، اما مفاد آن بسیار شکننده ، مبهم و برگشت پذیر است. طرف های غربی توانستند برنامه اتمی ایران را تا حدود زیادی کنترل کرده ، شفاف سازند و بعد از ده سال جلوی پیشرفت و توسعه ی آن را بگیرند . اما برای طرف ایرانی توافق به مثابه ی یک پیروزی بود، زیرا پس از ۱۰ سال خودکامگی و سرکوب، با دشمن دیرین توافق کرده، به نقطه آغاز برگشته و یک دهه زمان خریدند.
برای بررسی بهتر می توان به نکاتی در روابط یک دهه ی اخیر و گام گذاری در دوره ی انقباضات ایران اشاره کرد که رژیم، متزلزل و پر تنش ترین دوران داخلی - خارجی خود را تجربه کرده و کاملا در انزوای بین المللی فرورفت. در عرصه ی خارجی ایران با اقدامات و سیاست های خود از قبیل پنهان کاری در برنامه ی اتمی، توسعه برنامه موشکی، انکار هولوکاست و ادعای حذف اسراییل، حمله به سفارت انگلیس، گروگانگیری کوهنوردان امریکایی و ملوانان بریتانیایی و... عملا به غرب و متحدانش در منطقه اعلان جنگ داد.
- همزمان در پی اعتراضات داخلی ٨٨، به علت سرکوب ها و سیاست های غیرانسانی و معطوف بودن نگاهها به ایران، موارد نقض حقوق بشر بیش از پیش برای جهانیان آشکار و افکار عمومی تحت تاثیر قرار گرفت.
- روابط تجاری اش به شدت در پی تحریم ها کاهش یافت
- متحدان استراتژیکش تضعیف و بشدت آسیب پذیر شدند.
- در میان گروه ها و کشورهای اسلامی نفوذش کاهش یافت
و در عرصه ی داخلی نیز کودتای سپاه و سپس تصفیه مخالفان، سبب شکاف در ارکان قدرت و متعاقبا ایجاد قطب های اصلاح طلب، اصول گرا، فتنه طلب، انحرافی و ... شد که می توانست آغازگر فروپاشی نظام از درون باشد..
- ریزش و شکاف شدید در میان نیروها و جریانات حامی
- از بین رفتن اقتدار و مشروعیت ولایی-الاهی و تقدس نظام در میان اقشار
- شکسته شدن برخی تابوها
- برآمدن صدای نارضایتی، اعتراضات و اعتصابات
و از همه مهمتر زمینگیری اقتصادی در اثر تحریم ها، تورم بالای ۴۰% ، بیکاری ۲۵%، هرج و مرج و فساد اقتصادی را نیز باید به این موارد افزود.
در نتیجه پس از احساس خطر جدی نظام و پس از انتصاب روحانی، رژیم در دو جبهه داخلی - بین المللی به بازسازی و نوسازی بدنه و ترمیم زخم های موجود پرداخت.
در داخل با همراه کردن طرفداران جنبش سبز در انتخابات، دادن آزادی های محدود یا نسبی، آزادی تعداد کمی از زندانیان سیاسی در مرکز، بازگشت تعدادی از دانشجویان ستاره دار و استادانی که ممنوع از تدریس شده بودند، سعی در تقویت موضع داخلی و ایجاد شکاف میان مخالفان کرده است.
البته این در حالی است که وضعیت حقوق بشر در حوزه ی اقلیت ها بسیار تاسفبار بوده و جدا از موج اعدام های اخیر، صدور احکام سنگین برای زندانیان سیاسی-عقیدتی، روزنامه نگاران نیز کماکان با دستگیری مواجه و فضای امنیتی سنگین، همچنان غالب است.
اگرچه این توافق را می توان به نوشیدن جام زهر نظام تعبیر کرد که موجب توقف بلند پروازیهای اتمی اش خواهد شد، اما در شرایطی که ایران در آستانه ی سرنگونی داخلی، فروپاشی اقتصادی یا حمله ی نظامی خارجی بود، حفظ نظام اولین اولویت و دستاوردی بزرگ محسوب می شود. و در مراحل بعدی:
- تداوم چرخه ی غنی سازی همرمان با توقف تشدید و کاهش تحریم های فلج کننده
- تفویت موقعیت در معادلات جهانی،
-فرصت تحکیم پایه های نظام در داخل و تقویت متحدان در منطقه،
-نوسازی برخی صنایع سنگین
-ایجاد روزنه ای برای تتفس اقتصادی
- در اختیار داشتن زمان و قضای کامل برای سرکوب و حذف مخالفان و تداوم دست اندازی های فرامرزی
نیز از سایر دستاوردهای ایران در این توافقنامه است .
از سویی دیگر، با بررسی اقدامات تاریخی سلطنت فقیه بعید نیست، در راستای جبران تحقیر در عرصه ی خارجی، نقض حقوق بشر، افزودن فشار، سرکوب اقلیت ها و مخالفان را شدت ببخشد. بدون تردید وضعیت نقض حقوق بشر در ایران که برای چندین سال زیر سایه ی برنامه‌ هسته‌ای در سطح بین المللی - داخلی بوده با توجه به توافق هسته‌ای میان ایران و غرب، بیش از پیش بخطر می افتد.
حال برای اپوزسیون سرنگونی خواه و در راس آن احزاب و جریانات کورد، که در انتظار از پا در آمدن رژیم زیر بار تحریم، انقلاب و شورش داخلی، یا سرنگونی و تضعیف در اثر حمله ی نظامی بودند چه راهکارهایی پیش رو مانده است؟
اکنون می بایست که اقدامات ضروری و تاریخی جهت اتحاد داخلی احزاب، تشکیل جبهه ی کوردستانی و برگزاری کنگره های ملی-منطقه ای در کمترین زمان انجام پذیرد و کوردستان راه خود را از اپوزسیون سردرگم و پراکنده ی ایرانی جدا کرده و بر طرح مطالبات ملی و حق تعیین سرنوشت تاکید کند. سازماندهی جنبش های مدنی - اجتماعی و بسیج آحاد مردم و تمام ظرفبت های موجود برای دستیابی به اهداف ملی نیز امری قابل اهمیت است. بهتر است دچار اشتباه محاسباتی نشده و بازگشت به مواضع ده سال پیش ایران را امتیازی برای اپوزسیون ابرانی و در راس آن کوردها ندانسته و هرچه زودتر راه و نقشه ی راهی درخور و مناسب یافته و با همگرایی و همسویی با حداکثر متحدان جغرافیایی، جانی دوباره به مبارزات رهایی بخش ببخشاییم.