باز شدن قفل ها در خاورمیانه
تحلیل اکونومیست از نتایج توافق هسته ای


• از خلال همین سوراخ کلید، چشم انداز وسوسه انگیز خاورمیانه ای متفاوت و بهتر قابل تصور است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۰ آذر ۱٣۹۲ -  ۱ دسامبر ۲۰۱٣


اکونومیست - ترجمه جهان اله کرم: برای بیش از ٣۰ سال ایران و آمریکا دشمنان خونی هم بودند. دشمنی آنان با هم، مانند دشمنی فلسطین ها و اسرائیل، از سویی موجب ایجاد انواعی از همبستگی در خاورمیانه و از سوی دیگر برانگیزاننده ی ترور و جنگ در این منطقه بوده است. اکنون هر چند بازگشت از توافق حاصل شده بر سر برنامه ی اتمی ایران دور از انتظار نیست، اما از خلال همین سوراخ کلید، چشم انداز وسوسه انگیز خاورمیانه ای متفاوت و بهتر قابل تصور است. چشم انداز ارزشمندی که ارزش تلاش های انجام شده را دارد.
ایران و شش قدرت جهانی، به رهبری آمریکا، در اولین ساعات ۲۴ نوامبر بر سر برنامه ی هسته ای ایران به توافق رسیدند. ایران برنامه ی اتمی خود را نسبت به ظرفیت کنونی اش، محدودتر خواهد کرد و در عوض جامعه ی جهانی اندکی تحریم ها را کاهش خواهد داد. اما موارد توافق نامه نویدهایی دیگری را نیز در خود دارد. اگر ایران به تعهداتش عمل کند و جامعه جهانی پاداش هایش را ارائه دهد، این امکان وجود دارد که حسن نیت کافی جهت رسیدن به توافقاتی طولانی و کامل حاصل آید؛ و حتی مقدوراتی برای همکاری های بیشتر میان ایران و آمریکا فراهم شود و یا حداقل دشمنی میان آنان در وحشتناک ترین منطقه ی جهان، کاهش یابد.
قفل هایی بدون کلید
توهم محض؛ این نظر دولت های عرب حوزه ی خلیج فارس و اسرائیل(همراه با متحدانش در کنگره ی آمریکا) در مورد توافق هسته ای است. آنان با استناد به قرارداد نویل چمبرلین در سال ۱۹٣٨ در شهر مونیخ، هشدار می دهند که دنیا در حال مماشات با رژیم پرخاشگر و شروری است که در صدد دستیابی به یک زرادخانه ی هسته ای است. در طی سال ها گفت و گو، رژیم ایران شانس دستیابی به یک معامله ی خوب را به دست آورده است؛ رژیمی که از ترورریسم حمایت می کند، حامی اصلی بشار اسد در سوریه است و تهدیدی مرگبار برای اسرائیل می باشد. رژیمی که از دامن زدن به نفرت از شیطان بزرگ واشنگتن، نه صرفا جهت شعار، بلکه برای توجیه دستیابی به قدرت بیشتر استفاده می کند.
از همین رو بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر قدرتمند اسرائیل، توافق حاصل شده با ایران را کثیف می داند، زیرا اعتقاد دارد که ایران هیچ گاه آن را رعایت نخواهد کرد و یا توافق نهایی را به انجام نخواهد رساند. آمریکا با اعمال هزینه بر متحدانش در حال پاداش دهی به رژیمی شرور است. ایران را اقدامات سختی مانند تحریم ها و امکان حمله ی اسرائیل، به پای میز مذاکره کشانده است و تنها اقدامات شدیدتر از این ها می تواند ایران را مجبور به کنار گذاشتن کامل برنامه ی اتمی اش نماید.
اکونومیست نگاهی متفاوت به موضوع ریسک ها و پاداش ها دارد. درست است که انجام هر گونه معامله ای با ایران مانند یک قمار است، اما در مدت شش ماهه ی تعیین شده، غرب چیز زیادی از دست نخواهد داد. ایران اما با وجود اصرار بر حفظ امتیاز غنی سازی برای خود، تنها در حد ۵ درصد مصارف صلح آمیز این کار را انجام خواهد داد. ایران همچنین با بازرسی های روزانه از تاسیسات اتمی اش، مونیتورینگ آن توسط دوربین ها و آشکارسازی و در معرض دید قراردادن هر چه بیشتر این تاسیسات موافقت نموده است. در چنین حالتی اگر رژیم بخواهد مبادرت به تولید جنگ افزار اتمی نماید، جامعه ی جهانی آن قدر زود متوجه خواهد شد که می تواند بلافاصله اقدام نماید. از سوی دیگر اگر مذاکرات به شکست بینجامد، ایران دیگر مانند این روزها به تولید جنگ افزار هسته ای نزدیک نخواهد بود و انجام مذاکرات، این کشور را هر چه دورتر خواهد نمود.
فشار ها همچنان بر روی رژیم باقی مانده است. اگر ایران درصدد فریب کاری و یا کارشکنی در گفت وگوهای آتی برآید موجب سرافکندگی چین و روسیه خواهد شد که اعتبار خود را هزینه این مذاکرات کرده اند و این امکان وجود دارد که با تحریم های بیشتر همراهی نمایند. باراک اوباما صراحتا تاکید می کند که اگر ایران از تعهداتش سر باز زند، حتی اگر به بمب اتمی دست نیابد، با تهدید اقدام نظامی مواجه خواهد شد. از طرف دیگر، امکان دستیابی به توافقات جدید و پیشرفت در مذاکرات برای طرفین وجود دارد. ایران موفق شد در اوایل، تحریم هایی به ارزش ۷ میلیارد دلار را بردارد، و مبلغی بالغ بر ٣۰ میلیارد دلار از تحریم های نفتی ایران در شش ماه آینده برداشته خواهد شد، و این خود یک مشوق بزرگ برای توافقات بزرگ تر است.
انتخاب های ایران وابسته به تمایل ایران برای زدودن گذشته ی ناخوشایند خود به مثابه دولتی منفور در سطح جهانی است. این جاست که پاداش های بزرگ از راه می رسند. اگر لحظه ای قابل تصور باشد که در آن ایران آمادگی خود را برای تغییر به جهانیان نشان دهد، این لحظه، همین حالا است. آقای حسن روحانی در تابستان امسال، در پی موجی از نارضایتی از عملکرد نهادها و رویه های سخت سیاسی محافظه کارانه ی محمود احمدی نژاد، برای ریاست جمهوری ایران انتخاب شد. جوانان ایرانی سرخورده اند. رهبر ایران با وجود دشمنی سر سخت با آمریکا، اجازه ی مذاکره با غرب را به حسن روحانی ارائه داد. آقای روحانی به این نتیجه رسیده است که رژیم مجبور است تلاش کند تا قسمتی از جامعه ی جهانی باشد نه دشمن کلیت آن، و این خود دستاورد گرانبهایی است. اما دستاورد گرانبهاتر در آینده، زمانی است که ایران کمتر ایزوله شده، بیشتر از این عقلانی شود.

شانس کوچک، پاداش بزرگ
ایران کشوری قدرتمند با تاریخی سلطنتی غنی است. این کشور همچنین مهم ترین قدرت شیعی می باشد. اگر ایران نگرش خود را تغییر دهد، تمام خاورمیانه همراه آن تغییر خواهد کرد. زمانی را تصور کنید که ایران به این نتیجه برسد که گسترش خشونت سرانجام دامنگیر خودش خواهد شد و دیگر به همسایگانش نه همچون تهدید، بلکه به مثابه فرصت بنگرد. این چنین حالتی امنیت اسرائیل و عربستان سعودی را بسیار بیشتر از بی شمار قراردادهای نظامی تضمین خواهد کرد.
یکی از موارد عاجل و در عین حال یکی از فرصت ها، می تواند سوریه باشد. بدون ایران، رژیم بشار اسد مدت ها پیش سرنگون شده بود. اکنون ایران شمار زیادی از نفرات و منابع مالی خود را در این راه از دست داده است. ایران و آمریکا هر دو از گسترش بنیاد گرایان سنی در مناطق جنگ زده ی سوریه وحشت دارند. غرب باید بپذیرد که حضور ایران در گفت و گوهای ژنو ضرورت دارد. کسی که بتواند به بشار اسد قلدر پشنهادهایی ارائه دهد، همان حسن روحانی است. و اگر سوریه حتی اندکی آرام تر شود، خیال همسایگانش راحت تر خواهد بود.
در لبنان، پیشنهاد این است که ایران از ابزاری به نام حزب الله که تهدیدی دائمی برای ثبات لبنان و همچنین تهدیدی برای اسرائیل است، دیگر استفاده ننماید. ایران همچنین می تواند از نفوذش در میان جمعیت شیعه ی عراق، به جای ایجاد تفرقه، جهت پیشبرد روند صلح استفاده نماید. حتی اگر ایران صرفا موذی گری های خود را در عراق (و همچنین بحرین، فلسطین و یمن) کاهش دهد، خاورمیانه مکانی با ثبات تر خواهد شد. همه ی این موارد، پس از گذشت ٣۴ سال می تواند توسط ایران و آمریکا به انجام رسد؛ با این یادآوری که آنان زمانی متحد هم بوده اند.
عربستان و اسرائیل برای اولین بار از چشم انداز ایرانی به حال خود رها شده به وحشت افتاده اند؛ و هر دو کلیت توافق را به عنوان توهمی خطرناک محکوم می کنند. از نظر آنان تحریم های بیشتر و مذاکرات سخت گیرانه تر می توانند منجر به توافقاقی بهتر از توافق کنونی شوند. آلترناتیو دیگر آنان نه برای ایران، جهت کنار گذاشتن برنامه ی اتمی اش، بلکه برای آمریکاست تا دیپلماسی را رها کرده و برای حمله به ایران آماده شود.
بمباران ایران می تواند تنها برای چند سال برنامه ی اتمی این کشور را به عقب براند، اما یقینا خاورمیانه را در مسیر جدیدی قرار دهد. کسی نمی داند که قمار با ایران به چه نتیجه ای خواهد انجامید؛ اما از پیش مشخص است که از سویی در مذاکرات ریسک اندک و پاداش ها به صورت بالقوه زیاد است؛ و از سوی دیگر آلترناتیو مذاکره وحشتناک است.

اکونومیست/ شماره ی ٣۰ نوامبر تا ۶ دسامبر ۲۰۱٣