وقتی که امیدها به یأس تبدیل شوند! - ناصر اصغری



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۰ آذر ۱٣۹۲ -  ۱۱ دسامبر ۲۰۱٣


توافق "مقدماتی" جمهوری اسلامی و گروه ٥ + ١ که حول کشمکشهای هسته‌ای جمهوری اسلامی بوده، همچنانکه انتظار می‌رفت برای مردمی که هر روز باید برای سیر کردن شکم فرزندانشان تلاش و تقلا بکنند، امید و انتظار بهبودهایی را به وجود آورده است. جدا از اینکه انتظاری است واقعی یا نه، به نظر من انتظاریست بجا! چرا که در کنار فشارهای فزاینده‌ای که در طول عمر رژیم جمهوری اسلامی بر کارگران و مردم فقیر این جامعه رفته است، ماجراجوئی های جنگی و هسته ای چند سال اخیر که تحریمهای کشنده و خانه خرابی بیشتری را بدنبال آورده، شرایط زندگی در این جامعه را به معنای واقعی کلمه غیر قابل تحمل کرده است. اما رسالت مقامات ریز و درشت جمهوری اسلامی هم "مدیریت" همین انتظارات و تخفیف و کاهش بحران‌هایی بوده که رژیم روزانه درگیرش است؛ و نه گام برداشتن برای عملی کردن انتظارات! چرا که می دانند نه تنها این توافق "مقدماتی" است و قرار نیست معجزه ای بکند، بلکه حتی تحریم بر شاهرگ اقتصاد جمهوری اسلامی، یعنی نفت، همچنان پابرجاست!
یک فرم "مدیریت" این انتظار این بوده که پیغامی به جامعه ارسال شود که وضع اقتصاد جمهوری اسلامی بسیار وخیمتر از آنی است که حتی خود حسن روحانی و کابینه او هم پیش بینی کرده و انتظار آن را داشتند. فعلا فکر می کنند که می توانند مخاطبین منتظر خود را در این جامعه با خیالاتی چون "چند سال طول خواهد کشید که جامعه به حالت اولیه قبل از تحریمها برگردد" سرگرم کنند. و این فقط مقامات جمهوری اسلامی نیستند که در حال چنین تقلاهائی هستند. کافی است سری به سایتها، روزنامه و مجلات اقتصادی که مشوق این سیستم هستند بزنید تا دهها نوع از چنین تحلیلهایی را ببینید.
یک لحظه به این مثال توجه کنید: در مسابقه بین دو تیم فوتبال استقلال و پرسپولیس فرضا شما طرفدار تیم استقلال هستید و در این بازی مشخص تیم شما دو هیچ عقب است. و خوشبختانه هنوز ٥٠ دقیقه از بازی باقی مانده. اگر شما هم منطقتان را از دست داده باشید، با این امید به تماشای بقیه مسابقه ادامه می دهید که هنوز ٥٠ دقیقه باقی است و استقلال سه دو مسابقه را می برد. یک آدم منطقی تر می گوید تیم پرسپولیس هم ٥٠ دقیقه دیگر دارد که می توانند در این وقت باقیمانده چند گل دیگر هم بزنند. در این مثال، طرفدار تیم استقلال یک طرف بازی را کلا از معادلات حذف کرده و قدرت آن و احتمالات تنیده در آن را نمی بیند. طرفداران جمهوری ورشکسته اسلامی هم مردم منتظر را می بینند، اما در مورد اینکه چگونه باید در این چند سال صبر و انتظار زندگی کنند، دوست ندارند چیزی ببینند و بر زبان بیاورند! راستش این مشکل همه اقتصاددانان قشری ـ بازاری است که در ذهن خود مشغول جمع و تفریق سود حاصله از فلان معامله و بهمان بالا و پائین آمدن قدرت دلار و ریال در بازار سهام هستند، اما فکر نمی کنند که بخش "٩٩ درصد" جامعه هم باید زندگی کند و شب و روز برای زندگی کردن و راه بهتر زندگی کردن نقشه می ریزد!
نمی شود؛ دیگر نمی شود کارگران را منتظر نگه داشت، بخصوص اگر شخص مقابل از کسانی باشد که وعده رسیدگی به مشکلات کارگران را هم داده باشد. حسن روحانی خود شخصا در تبلیغات انتخاباتی گفته بود: "عدالت، آزادی، رونق اشتغال، اقتصاد و حقوق بایسته برای کارگران به وجود خواهد آمد". همان زمان سعید حجاریان از دادن اینگونه وعده و وعید هشدار داد و با آوردن مثال عراق گفت که حتی اگر دولت آینده بتواند مناسباتش را با غرب عادی سازد که به لغو تحریمات بیانجامد، دهها سال طول خواهد کشید که مناسبات اقتصادی رژیم به حالت قبل از تحریمها برگردد. این یک جنبه از قضیه است. جنبه مهم و اصلی اما این است که مگر جمهوری اسلامی و اقتصادش در قبل از تحریمها چه گلی به سر کارگران زده بود.

کارگران به اعتراضات خود ادامه می دهند
کارگران اما منتظر نمی مانند. اعتراضاتشان را به این وضعیت شروع کرده اند. طبق گزارشی که اتحادیه آزاد کارگران روز ٥ دسامبر منتشر کرده است کارگران پتروشیمی های خوارزمی و بسباران در ماهشهر در روزهای ١٠ و ١١ آذر دست به اعتصاب زدند و خواهان حداقل دستمزد دو میلیون تومان شدند. کارگران در جریان مذاکره با مسئولین پتروشیمی اعلام کردند که حداقل دستمزد بدون اضافه کاری باید دو میلیون تومان باشد تا قادر به ادامه زندگی باشند. ایلنا نیز خبر داد که "کارگران نی بر مجتمع کشت و صنعت کارون شوشتر روز ٣ دسامبر در اعتراض به بی‌توجهی کارفرما به مطالباتشان برای دومین روز متوالی در مقابل ساختمان اداری مجتمع کشت و صنعت کارون شوشتر تجمع کردند." روزنامه "خلیج فارس" هم روز ٦ دسامبر خبر داد که کارگران شرکت "آبهای عمیق" وابسته به صدرا بوشهر در اعتراض به پرداخت نشدن حقوق خود طی ٣ ماه گذشته دست به اعتراض زدند. باز ایلنا روز ٦ دسامبر خبر داد که کارگران آسفالت طوس، مجددا اعتراض خود از روز ٥ دسامبر از سر گرفته اند. و همین رسانه دولتی در همین روز ٦ دسامبر خبر از تجمع اعتراضی کارگران کارخانه "کارتن ایران" در اعتراض به بی توجهی مدیریت به مطالباتشان اشاره می کند. اینها فقط چند اعتراض مهمی بودند که در عرض چند روز گذشته صورت گرفته و نشان می دهد که جنبش کارگری نسبت به معادلات رژیم کاملا بی اعتنائی می کند.

اعتراضات مهم جامعه را به جلو می راند
از نظر من هر اعتراض کارگری، حتی اگر تعداد کارگران شرکت کننده در آن به تعداد انگشتان یک دستم هم نرسد، مهم‌اند. اما اعتراضاتی هستند که به سرعت برق به سرتیتر مهمترین خبرگزاریها راه پیدا می کنند و موضوع بحث و گفتگوی هر محفلی می شوند؛ مثل اعتراض کارگران پتروشیمی ها و مطالبه دو میلیون تومان حداقل دستمزد! چنین اعتراضاتی قبل از هر چیز این واقعیت را جلوی دنیا و از جمله جامعه معترض ایران می گذارند که تحت حاکمیت جنایتکاران اسلامی، حتی با حقوق دو میلیون تومان هم زندگی کردن در آن جامعه غیرممکن گشته است. این را روبروی جامعه می گذارد که در مقابل حداقل دستمزد سیصد و خرده ای هزار تومان، باید حداقل دو میلیون تومان دستمزد خواست! چنین اعتراضاتی برای جامعه خوابیده روی اعتراضات این پیام را در بر دارد که نباید انتظاری از این رژیم داشت. اگر انتظاری هست، از خود و مبارزه و اعتراض خودمان باید باشد. راه میانبری وجود ندارد!