فراخوان برای اعتراض به غارت اموال کارگران - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : کمال حسینی

عنوان : چند انتقاد به اخبار روز
۱-" اختلافات و رقابت های داخلی حکومت منجر به افشای یکی از بزرگترین و بی سابقه ترین غارت های دسترنج کارگران و زحمتکشان ایران توسط مقامات دولت و نمایندگان مجلس شده است. "....روح نوشته کانون مدافع کارگر با خط مشی ایدولوژیک و سیاسی اخبار روز همخوانی ندارد , کانون از همین حکومت خواستار باز گرد ا ندن مبلغ غارت شده به کارگران است ولی اخبار روز بر این باور است که جنگ قدرت بین جناح های این حکومت به این افشاگری انجامیده است , اخبار روز با این کار چوب لای چرخ کانون گذاشته و شرایط را برای یک سازمان مدنی در ایران دشوارتر می کند . شما تصور کنید اگر این کانون در ایران باشد تنها کافی است که مطلب بالا از اخبار روز را به اطلاعیه کانون اضافه کنید تا بساط کانون ظرف چند روز جمع شود .
۲-اخبار روز از حقوق زنان می گوید ولی در مورد خبر مهم شهر دار شدن یک زن سنی مذهب در سیستان و بلوچستان سکوت می کند !!! چرا ؟ برای اینکه اعلام این خبر با سیاست اخبار روز در مورد "حکومت اصلاح ناپذیر " جور در نمی آ ید .دموکراسی خوا هان جهان اخبار مربوط به تلاش زنان عربستان سعودی برای بدست آوردن حق رانندگی را بطور گسترده پخش می کنند و از این طریق جامعه محافظه کار عربستان را تشویق به اصلاحات می کنند , چرا ما نباید با استقبال از شهر دار شدن یک زن سنی مذهب حکومت را به اصلاحات بیشتر ترغیب کنیم ؟
۳-اخبار روز خود را مدافع حقوق زندانیان سیاسی می داند اما در مورد مورد صحبت های عباس امیر انتظام که بخش بزرگی از زندگی خود را در زندان سپری کرده است در مورد لزوم بخشش در مورد اعدام های ۶۷ سکوت می کند .چرا ؟ زیرا از زاویه ایدولوژیک نگاه اخبار روز , بخشش خط قرمز به حساب می آ ید و نباید به آن پرداخت .
۴-در جریان مناظرات بین آقایان نیکفر , نگهدار و گنجی در مورد کشتار ۶۷ , اخبار روز تنها نظرات نیکفر , نقره کار و دیگر همفکران آنها را منتشر می کرد.اگر چه قابل فهم است که از آنجا که اخبار روز خط سیاسی خاصی را دنبال می کند اکثر مقالات آن هم در چهار چوب همان خط سیاسی بگنجد ولی قواعد دموکراسی به ما می گوید که اگر فردی فرد دیگر را در یک نشریه مورد انتقاد قرار می دهد پاسخ فرد مزبور در همان نشریه به چاپ برسد .

پیشنهاد می کنم اخبار روز از چاشنی ایدولوژیک وب سایت خود کمی بکاهد , این کار هم به جامعه مدنی در ایران کمک می کند و هم به موقعیت اخبار روز در بین ایرانیان .
۵۹۲۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۲       

    از : ملکیان

عنوان : دزدی در روز روشن
باید در برابر این دزدی آشکار ایستاد! دولت کارفرماها دارد فشارها را بیشتر می کند. سکوت ما در هر مقام و جایگاهی که هستیم فقط جسارت دزدان را بیشتر خواهد کرد
۵۹۲۵۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣۹۲       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : زیر نویس ۱
آنچه در آن شعر کامنت درجا سروده شده نوشته ام، تمامی نکات آن را از واقعیت تلخ زندگی مردم ما در درون بر گرفته ام. یعنی هیچ بخشی از آن انشا نویسی و قلم فرسایی و شعار نیست.
برای اینکه مطلب زیر نویس طولانی نگردد من به یک نمونه اشاره می کنم تا مشت نمونه ی خروار گردد.
بعد حادثه ی سیاهکل رژیم سابق تصمیم گرفت که جنگل ها را برای همیشه زیر کنترل داشته باشد و هم از انبوهی آن بکاهد. در نتیجه به کمک چند کشور خارجی و از جمله آمریکایی ها و کانادایی ها کارخانه ی «چوکا» را در غرب استان گیلان در منطقه ی تالش ساختند. از آن زمان تا به حال بخش بزرگی از جنگل های ویژه ی منطقه به غارت رفته و هم با کاسته شدن از انبوهی جنگل ها انواع آفات توانسته اند در بخش هایی از جنگل نفوذ کنند و ایجاد بیماری بنمایند. چنانکه شمشاد زاران زیبای تالش همینک بیمار شده اند و احتمال نابودی کامل این گونه ی نادر درختی همیشه سبز با یکی از سخت ترین و مقاومترین چوب ها در کل جهان، می رود.
بعد انقلاب ۵۷ بر داشت از جنگل به گروه های خاصی داده شد، و همینک احتمال نابودی کامل جنگل های تالش که در هزاره ها بُن دارد و هرگز قابل باز آفرینی نیست وجود دارد.
در حالی که تالش زمیبن یکی از زیباترین نقاط جهان است. منطقه ای با پنج شهرستان دارای چنان تنوعی از طبیعت می باشد که دیدار از آن منطقه برای کسانی که اول بار تالش را می بینند اعجاب انگیز به نظر می آید.*
زیرا هم دارای ساحل دریا و بندر است. و هم از جلگه زاران حاصلخیز که شالی زار است تشکیل شده، و هم دارای جنگل جلگه ای و هم جنگل کوهی می باشد با رود های وحشی فراوان و بعد پایان کوهسار جنگلی چمنزاران طبیعی آغاز می شود که از نوعی ویژه اند و از نظمی باور نکردنی بر خوردارند. در همین مناطق است که چشمه ساران سر زمین تالش در جریان است که در کوهپایه ها رود های کوهستانی دارای ماهی آزاد یا قزل آلا را می سازند.

آقایونی که به غارت جنگل های بسیار محدود منطقه مشغولند فقط و فقط و فقط برای پر کردن جیب خود به جان جنگل ها افتاده اند. طبق آمار رسمی سازمان محیط زیست مازندران، در طول شبانه روز در سه استان شمالی ایران بیش از چهل هکتار فضای سبز و جنگل نابود می گردد.
مگر ما چقدر فضای سبز و جنگل داریم که در طول شبانه روز چهل هکتار از آن نابود گردد!؟

پس می بینید که آن متن خون دل ما است که ریخته بر صفحه.

و این در حالی است که مردم تالش هیچ سودی از این جنایت بر علیه طبیعت نمی برند. و باز این در حالی است که اگر بجای این جنایت بی سابقه جنگل بُری و غارت شبانه روزی متوقف گردد، از زیبایی های شگرف و کم نظیر در جهان در آن منطقه می تواند ده ها برابر بیش از آنچه این رانت خواران از جنگل به جیب می زنند، از راه توریستی کردن تالش به خزانه ی دولت و مردم ریخت.
همینک در روز های تعطیل ده هزار نفر از سرتاسر ایران برای نفس کشیده و از چشمه ساران آن سامان نوشیدن و دیدن تالش زمین شگفتی آفرین بدان سامان سرازیر می شوند چنان که گویی روز سیزده به در است.

جنگل ما محدود و ویژه است، یعنی امکان احیای آن عملن وجود ندارد. در حالی که غارتگران به دروغ تبلیغ احیای جنگل را می کنند. آن بُن هایی که کاشته می شود هرگز نمی تواند جای جنگلی که در هزاره ها بُن دارد را بگیرد. البته آن کار از هیچ بهتر است و از بیابان زایی تا حدی جلو گیری می کند. ولی هرگز جنگل غارت شده ی انبوه و شگرف که باید رفت و دید زیرا آن همه زیبایی در گفتار نمی گنجد، امکان ندارد که احیا شود.

ما تالش ها امیدواریم که هرچه زودتر آن کارخانه ی مرگ و نیستی تبدیل گردد و یورش به سزینه، به گل، به درخت، به چشمه به رود به زیبایی هزاران روحبخش سرود پایان یابد** و تالش منطقه ای توریستی اعلام شود که سود اش ده ها برابر بیش از غارت جنگل هاست که حالا به جیب گشاد رانت چی های حرفه ای می رود که خیلی هاشون اصلن نه تالش بلکه از استان گیلان نیز نیستند.

* نیمی از تالش در جمهوری آذربایجان واقع است که با دو عهدنامه ی ننگین "گلستان" و "ترکمنچای" از ایران عزیز جدا شد، و آن داستان غم انگیز خود را دارد که در کتابی و بیش نگنجد.

** نوشتم یورش به سبزینه، به گل و ...
زیرا وقتی منطقه ای بی رحمانه غارت می گردد همه چیز آنجا نابود می شود. بوته زاران جنگل های تالش جایگاه تذرو - قرقاول - و پرندگان نادری است که حالا دارد نسل شان ور می افتد.

چرا باید عده ای که هیچ ربطی به تالش ندارند بیایند و آن منطقه ی بهشت در روی زمین را برای سود های کلان میلیاردی خود با مردم فریبی شبانه روزی و دروغزنی نابود کنند!؟
به کدام حق!؟
به کدامین دلیل!؟

می توان دو ده صفحه و بیش در باب جنایات بر علیه تالش سبز و زیبا و روحبخش همینجا نوشت. بگذار بیش از این وقت عزیز خوانندگان را نگیرم.
فقط خواستم بگویم اولن درد ما مشترک است و دومن در هر جایی و در هر لحظه ای از این دست یافت می شود. فقط بعضی ها به دلایلی گاهی برجسته می گردد.

باری، عزیزان کارگر، می بینید که این غارت سرتاسری است. فقط بعضی جا ها لو می رود ما کمی از جنایات پشت پرده بر علیه انسان ایرانی و طبیعت ایرانی و ثروت ایرانی آگاه می شویم.
معیار وقتی ریش و تظاهر باشد، نتیجه جز این اگر گردد عجیب است. همین یک سال پیش "شورای اسلامی شهر رشت" - لطفن به اسلامی بودن آن دقت نمایید - به دلیل دزدی ها و فساد بی حساب بعد مدتها به نعل میخ و زدن منحل شد، زیرا درجه جنایات اقتصادی در حدی نبود که بتوان طبق معمول با دوست بازی ها ماست مالی کرد.
من در خارج از کشور قدم می زنم، ولی در ایران می زیم. راستکی آنجا زندگی می کنم و گاه از حقایقی با خبر می گردم که زمین لرزه را می ماند.
یک بار همینجا نوشتم و باز تکرار می کنم: رشوه، و رانت خواری و دزدی و دوست بازی و به نزخ روز روزی خوری تقریبن کشور را از نیروی سالم تهی ساخته و چنین کشوری احتیاج به انقلاب و شورش ندارد؛ بی هیچ تردیدی بعد دوره ای همین دزدان غارتگر گنده جیب با اعمال خود آن سیستم را از پای در می آورند. آدم بعضی وقت ها چیز هایی می بیند و فکر می کند دشمنان آن نظام چنان آراسته اند تا فرو ریزد، زیرا دوست که چنین کاری نمی کند. در حالی که این کار دشمنان نیست، این از نوعی فرهنگ سخیف است که رایج شده. در کوتاه مدت مقداری جواب می دهد ولی در بلند مدت - زود و دیر دارد - بی هیچ تردیدی همه چیز از هم می پاشد.

آنچه من می نویسم، جدا از مشکلات اقتصتدی و. ندانکاری ها و غیره است. من فسادی عریان و سرتاسری می گویم.
جالب است که در هر منطقه ای آن موجودات فاسد، نوچه های خود را دارند. که من در وبلاگ های جنبش تالش به آنها لقب پلو خور داده ام. اینها پیاده نظام ویرانگران هستند. وقتی من قلمزن اینها را به روشنی روز می بینم، آیا سیستم داران نمی بینند!؟

حال این سوال پیش می آید که آیا اصلاح چنین سیستمی ممکن است!؟

با جرأت می توان گفت: نه!

مگر اینکه هزاران مهره ی فاسد و رانت خوار و رشوه بیگر و دزد اخراج شوند، و این عملن ممکن نیست. زیرا آنها نیز مقاومت خواهند کرد. مگر اینکه به شکلی خموشانه به دزدان و کادر های فاسد یورش همه جانبه برده شود و آن نیز فقط وقتی ممکن است که از شریف ترین فرزندان خلق های ایران بی هیچ مرکز گرایی و آریایی بازی سود جسته شود.
بچه های خوزستان و کردستان وقتی در اعتراض به بودجه استعفا دادند یک نماینده ی مجلس در آمد و گفت: «پول که همینطوری نریخته»
چطور برای دیگران ریخته، ولی برای زحمتکشان و مردم شریف نریخته!؟
همین دیروز روزنامه های تهران نوشتند فقط شخص بابک زنجانی دو و نیم میلیارد یورو به دولت بدهکار است.
آقای عزیز! می دانی سود چنین پولی در طول یک ماه چقدر می شود!؟
چندین سال است که می گویند او بدهکار است و نمی پردازد.

از این پول ها بسیاری دیگر نیز بدهکارند ولی کسی را یارای این نیست بگوید بپرداز! زیرا یا باندی عمل می کنند و یا آقا زاده اند، یعنی خانوادگی باندیت اند.
ولی اینها در این بخور بخور و کثیف خوری تاریخی یک چیز را فراموش کرده اند: همیشه دیکتاتور ها دیرتر، خیلی دیر بیدار می شوند. وقتی بیدار می شوند که دیگر مرگ پیش چشمشان است. و جالب است که قدرت و پول چنان سر خوشی - نوعی ناخوشی - می آورد که اغلب دم سقوط و مرگ به خود می آیند.

باز تکرار می کنم که آنچه من می نویسم، حتی یک جمله اش دارای سَمت گیری خاصی نیست. انشاء و شعار نیست. بلکه حقیقتی عریان و تکان دهنده است که از زبان این عاشق ایران زمین مویه وار بر صفحه می نشیند گریه آور.
همین.
۵۹۲۵۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣۹۲       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : دزدِ و ناکس مسئول مالی شده! - سفره های مردمان خالی شده
این درجا سروده، فریادیست به خاطر همه ی عدالتخواهان رنجدیده، آزادگان و زحمتکشان یدی و فکری بخصوص کارگران و مردم غارت شده.

گاز می گیرد مرا این بی شرف
گاز گیران اند* اینجا هر طرف
دست خود را می کشی پایت بَرند
همچو کفتار اند و هم زو بدتر اند
جمله دندان اند و چون درندگان
تا به خود آیی رفته مال و جان
برده اند غارت گران دار و ندار
کشور ایران ز فقر است بی قرار!
مردم از تحریم و جنگ آزرده اند
نیش ها از مار غارت خورده اند ۱
حکم می راند چماق، چاقو، قمه
مردمان سر در گریبان اند همه
حرف زور است کار شیاد خسیس
روبراه است کار و بار چکمه لیس
زور گویی جای قانون برقرار
در دلِ مان شعله های پر شرار
شعله در جان و خاموشست چراغ
آفتی گشته کلِ میوه باغ
آمده سیلاب و برده زندگی
بر قرار است بندگی و بردگی
نیست شادی در سرای ما کنون
هم دل آزردگان خون زان جنون
پُل زده بر آبروی خود وطن
مردمان در جنگ با هم، تن به تن
مانده این از زندگی، بود و نبود:
هر کسی در فکر نان و جان خود
چون خرد مرده، بیدار است جنون
خواهر است بیگانه با خواهر کنون
نی برادر می برد بار غمی
نیستند دیگر رفیقان همدمی **
...
یاد دارم تا «پتو!» گفتیم دو تا انداختند
پس چگونه آن همه مهر و محبت باختند!؟
انقلاب کردند که بر گیرند خسان
گیر افتادند کنون با ناکسان
حاضر اندر شهر و ده، در هر وجب
دزد و قاتل، هم "نماینده!"، عجب!
یک شبه سرمایه دارانِ سَفیل،
هم طلبکار اند و دزد اند و بخیل
تاجر افیون در شهر و دیار و دهکده
خون مردم بر سر وافور زده
می کِشند و می خورند خون کسان
ننگ و نفرین بر شما ای ناکسان!
...
در جهانی که نماینده، وکیل پَتیاره اند
کارگر، زحمتکشان بیچاره اند
اینجا سخن ز دارایی و داشتن نیست،
چیزکی بهر فردا انباشتن نیست
صحبت از این نیست پس اندازی شود
مبلغی روزی عصایی در دَس اندازی شود
گر تو بینی خون و خشم در چشم و جان
صحبت از نان است، فقط یک لقمه نان
...
باید این فریاد مردم را سرشت
باید این را بر در و دیوار نوشت:

شانه ی زحمتکشان قالی شده!
کارِ مردم، مفت حمالی شده!؟
دزد و ناکس مسئول مالی شده!
سفره های مردمان خالی شده!


آ که گِرد آییم به گِردِ گِرد ها!

«جنبش پاکیزه خوی تالش»
۵۹۲۵۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣۹۲       

    از : ع. ارشدی

عنوان : فاضلاب
من جمهوری خون و جنون و قتل و تجاوز و زندان را به فاضلاب تشبیه می کنم که در آن پیدا کردن یک شاخ گل سرخ تازه از محالات است.
۵۹۲۴۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣۹۲       

    از : کیا

عنوان : فراخوان برای رفراندم بدهیم
در جمهوری اسلامی در هر گوشه یی بوی کثافت به مشام می‌رسد،اصلاح گوشه یی از این فاجعه کمکی‌ به کارگران نخواد کرد ،حتا در صورتیکه حاکمیت به این خواسته جواب مثبت دهد که نمیدهد!
۵۹۲۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱٣۹۲