شاعر، نه شعر
دکتر بیژن باران
•
در عوض شعر به صورت خبر روزنامه نگاری زبان بی تکلف روزانه حضور حوادث پیدرپی، نامنتظر، عدم انطباق قواعد دستوری- برخی خوانندگان را در جذبه فرو می برد. آیا شعر می تواند از تخیل کاسته، به واقعنگاری بیافزاید؟ گرچه گاهی خواننده در مرور شعر می پرسد: چرا به اینجا رسیدم؟
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۴ آذر ۱٣۹۲ -
۱۵ دسامبر ۲۰۱٣
شاعر، نه شعر
مردم باور به حقیقت گذشته خود را از خود حقیقت مهمتر می دانند. تاریخنگار آمریکایی. M Kammen 1936-2013
دکتر بیژن باران
در بررسی ادبیات، هنر، فرهنگ، تاریخ، جامعه شناسی، فلسفه، روانشناسی- 3 پرسش است که در قرن 21م نیاز به پاسخ دارند. چرا در شرایط مشترک در برهه ای از تاریخ، انسانها عمدتا 2 گونه اند: عینی گرایان و ذهنی گرایان؟ چرا در یک خانواده 2 گونه طرز فکر در اعضای آن پدید میآیند: منصف و خودخواه؟ چرا در نیمه زندگی، یک فرد از یک طریقت به طریقت مقابل روی می گرداند: از چپ به راست یا برعکس؟ البته برای این 6 مقوله نامهای متعدد وجود دارند. آیا آثار شاعر با شخصیت، منش، ارزشها، علایق، منافع او رابطه دارند؟
برای پاسخ به 3 پرسش فوق، باید نورافکن را از متن برداشته بروی آفریننده انداخت. آفریینده متن را میتوان از نظر فکری، روحی، شخصیتی در چرخه حیاتش از گهواره تا گور بررسی کرد. دانشمندان قرون گذشته با محدویتهای فکری، روحی، شخصیتی خود از زوایای گوناگون به بررسی متون پرداخته اند. خردگرایی، آزادگی و پیشرو بودن ادیب رابطه مسقیم دارد با خصایل او: هویت، مراحل رشد شخصیت، روان، صداقت، روحیه، وجدان، داوری، اخلاق، تبعیض، تعصب، ایمان.
در این جستار، فقط ادبیات و مشخصا شاعر و شعر مورد کنکاش قرار می گیرند. لذا میدان بررسی شامل شعر بمثابه محصول و شاعر بعنوان آفریننده این محصول می باشد. از اینرو از عنوان این مقاله برمی آید که تمرکز این نوشتار بر خود شاعر است نه متن شعری او. ادیب همانگونه که در جامعه این مقولات را بکار می بندد تا معیشت خود و خانواده را تامین کند؛ در شعر هم آنها را بکار می برد.
در این باره از علوم در باره انسان، نقد آثار شاعران، حتی متن شعر خود او هم کمک گرفته میشود تا روان، شناخت، هستی شاعر تبیین گردد. کوشش میشود که رئوس مطالب را در مورد شاعر طرح کرده؛ تا بتوان به 3 پرسش بالا پاسخ داد. روشن است که می توان نتایج این جستار را به همه هنرها، علوم، فرهنگ، سیاست تعمیم داد.
حتی میتوان در شناخت افراد در جامعه از این نتایج سود برد. در نهایت تهیه جدولی پیشنهاد میشود: در بعد عمودی شاخصه های فکری، روحی، شخصیتی؛ در بعد افقی نام شاعران قله مانند رودکی، فردوسی، حافظ، سعدی، مولانا، نیما، فروغ، شاملو بیآید. این جدول نشان میدهد که وجدان، هوش و قریحه شاعر با خرد، آزادگی و پیشرو بودن او رابطه مسقیم دارند. یعنی فکر، روحیات، شخصیت شاعر در انگیزه شعری، جهت گیری اجتماعی، شهرت او تاثیر دارند. هرچه شاعر سلامتتر، باهوشتر، قریحه دارتر باشد؛ آزاده تر، انسانتر، پیشروتر، خردگراتر میشود.
فکر شاعرانه فردیست؛ اغلب مردم آن را دارند. ولی بیان شاعر است که آنرا نغز کرده؛ نیز نشر شعر یک کار اجتماعی است. در خاور میانه 2 لایه ممیزی آداب و روسوم تلویحی و دولت تصریحی جواز نشر میدهند. لذا شاعر بویژه بمثابه عنصر تغییر وضع موجود باید شعر خود را بر این 2 لایه منطبق کند.
جامعه ایستای قرون وسطا شکل بیان را قاب میکند. دست و پای شاعر را در پوست گردوی قراردادهای ادبی قرار میدهد. فردیت شاعر تا انتهای آن یعنی روان شاعر و انتقال شعر از حافظه ی بی واسطه به زبان نوشتاری نمیتواند برسد. محتوای شعری با آرایه های ادبی، انطباق با محیط، تحمیل عفت عمومی، شجاعت شخصی، مناعت طبع- پردازش میشود تا از ممیزی فردی، اجتماعی، دولتی بگذرد. جداسازی فکر و بیان با آرایه های ادبی سنتی گسستگی صوری پدید میآورد. بحث این آرایه ها در کتب فراوان درباره بوطیقای شعر چه در گذشته دور ارسطو چه در قرن 20م اخوان و کدکنی آمده.
جامعه گذاری هم قراردادها و تعهدات خود را بر شاعر تحمیل میکند. البته باید درنظر داشت که جامعه یک کلیت همگن نیست. بلکه لایه های اجتماعی با مواضع متفاوت در مورد همه چیزند. آنها در طیفی پهن از پیشرو تا رجعت گرا میباشند. لذا شاعران هم در این میدان مغناطیسی جهت گرفته؛ فردیت شاعر در قاب قراردادها قرار میگیرد. جناح های پیشرو- چه بشکل فردی چه اجتماعی- به نوجویی گرایش داشته؛ در این راه با کنشهای خود از جامعه موجود فاصله گرفته؛ به پیش میروند.
شعر تبلور شاعر است که در برگیرنده وجدان، شخصیت، تعهد، آرمان، محیط، استعداد، انگیزه می باشد. وجدان داوری ذهن در تصمیمات اجتماعی بنا به موازین حرفه ای و اخلاق است. آیا شعر موازین حرفه ای مانند تعهد به جامعه، انصاف، عدالت، بهبود جامعه دارد؟ یک عنصر در شخصیت، شجاعت است که شاعر حاشیه ندارد. تعهد به فراخود مانند تاریخ، جامعه، عدالت نیز مقوله دیگریست که شاعر قله را از خیل انبوه شاعران حاشیه جدا می کند.
برخی شاعران آرمانگرایند. حافظ رندی، خیام خوشباشی، سعدی نیکوکاری، مولانا نوعدوستی، سلطانپور و یزدی و لاهوتی عدالت زحمتکشان، فروغ بهبود حقوق اجتماعی زنان را پیشه کردند. محیط هم متفاوت است؛ در بهار آزادی شاعر می توانست افکار خود را نشر دهد؛ سلطانپور در اجتماع 20 هزار نفری شعرش را می خواند. در اختناق شاعر رانتخوار دولت از رادیو و تلویزیون بضد شعر تعهد خالی بندی کرده؛ سبک سازی مکاشفانه می کند.
استعداد فرد هم حاصل عوامل موروثی و پرورش خانوادگی است. استعداد شامل حافظه قوی، حضور ذهن، خلاقیت، تخیل، گستره واژگانی، بیان قوی، اعتماد بنفس می باشد. انگیزه هم در مسیر شعرگویی مهم است: نفع شخصی، غرایز بهیمی، منزلت طلبی، عدالت اجتماعی، خواهان تغییر وضع موجود، آینده نگری، برنامه ریزی. کار کتاب 30هزار بیتی فردوسی، خمسه نظامی، لغتنامه 24 جلدی دهخدا بجز استعداد و انگیزه شامل برنامه ریزی و آینده نگری می باشند.
می توان این خصایل فردی را در شاعران قله- چه از شرح حال آنها چه در شعر آنها- واشکافی کرد. روشن است که این بررسی نیاز به تقطیع آثار آنها بنا به فصول روانشناسی، جامعه شناسی، زبانشناسی در بازه زمانی طولانی دارد. ولی نکته مهم برخی ابیات آنهاست که در فرهنگ بمثابه فرمولهای رفتاری، تصمیمگیری، داوری، مناسبتها بکار می روند. بویژه فردوسی، سعدی، حافظ، مولانا، نیما، شاملو، فروغ.
شعر فردوسی، خیام، حافظ، مولانا، سعدی، نیما، فروغ – تجلی خود شاعر است. برای همین است که ذهن زیبای این شاعران انسانگرا از شاعران خودشیفته حاشیه متمایز می شود. مانایی شاعران قله در تاریخ، فرهنگ، بین مردم بن فرهنگ ملی است. مانایی آنها در فرهنگ بخاطر زبانبازی نبوده که خیل 100 ها هزار شاعر حاشیه بکار برده؛ بلکه تعهد به انسانیت، نیکی، عشق می باشد.
در گذار تاریخ، انسانها یا با تولید مثل یا با آفرینش متن از خود یادگار بجای گذاشته اند. متن در عام هر محصول ماندگار آفریده انسان میتواند باشد: شئی، نوشتار، نقاشی، موسیقی، مجمسه، فیلم، بنا. متن بیانگر شخصیت خالقش است. در قرون وسطا زندگی ادیبان و هنرمندان ذکر نمی شد. ولی در عصر مدرن اخبار، سفر، تحصیلات، سخنرانی، رویدادهای زندگی مشاهیر با رسانه ها ثبت می شوند. لذا برای درک آثارشان از شرح حال آنها می توان مدد گرفت.
پیش از بررسی 3 شاخصه فکری، روحی، شخصیتی در باره سر، یعنی جایگاه شاخصه های انسان در جستارهای گذشته رابطه شعر با منطق، شخصیت، وجدان، خرد، بلاغت، مغز، فکر، بیان، تعهد، تغییر ارایه شدند. سپس هر کدام از شاخصه های 3گانه واشکافی شدند.
می توان آثار شاعران قله با خیل فراموش شده شاعران حاشیه در تاریخ 1000 ساله ادب فارسی نیز مقایسه کرد. نیز آثار صاحبان جایزه، سخنرانیهای برندگان نوبل، نظرات کمیته جایزه ادبی نوبل بررسی شده تا نشان داده شود ادیبان متعهد به آینده شکوفان انسان شایستگی این جایزه مهم را دارند؛ همانطور که شهره گی شاعران قله ادبیات فارسی در 100 سال گذشته نشان داده است.
هر جامعه ای بدلیل شرایط درونی و بیرونی از 2 دوره نامساوی ایستا و پویا میگذرد. این دوره ها شرایط محیطی فرد را تعیین میکنند. اولیای فرد خصایل ارثی مانند استعداد، گروه خونی، تندرستی فرد را قلم میزنند. تربیت، آموزش، تجربه بر هویت اجتماعی او اثر میگذارند. اکثر اعضای جامعه رهرو سنت گذشته گان ند. اقلیتی از جامعه نوجویی پیشه کرده؛ در باورهای گذشتگان شک میکنند. وقتی باورها اعتقاد شوند؛ دیگر با بحث و فاکت زایل نمی شوند؛ با عواطف آغشته می شوند.
لذا پرسش قرن 21می اینست: چی باعث می شود که در یک خانواده یکی جزو اکثریت و دیگری در اقلیت فکری قرار میگیرد؟ یکی باوجدان میشود؛ یکی شکنجه گر و اختلاس کار؟ یکی خرافی میشود؛ یکی خردگرا؟ یکی آزاده میشود؛ یکی محافظه کار؟ البته نسبت این گروهبندیها 50-50 یا این یا آن نیست؛ بلکه خوبان از بداندیشان بیشترند.
اقلیت بداندیشان اختلالات فکری، روحی، شخصیتی دارند. چون تقسیم منزلت، قدرت، ثروت در اجتماع نامساوی است؛ بداندیشان امکان قدرتنمایی می یابند. تا مدینه فاضله که اکثر انسانهای نیک باوجدان، خردگرا، اخلاقی در حاکمیت شورایی انتخاب شوند؛ راهی طولانی در پیش است.
اینجا ست که میتوان دید نظرات انسانگرای شعارهای انقلابات پس از قبضه قدرت توسط حاملان آن نظرات فاسد، قدرت طلب، ضدانسانگرا میشوند. چون مجریان این بیانیه های خوب، انسانهایی با عارضه های فکری، روحی، شخصیتی یا متعلق به فرهنگ قبیلگی بدند. شاعر هم مانند تمام انسانها از 3 شاخصه زیر برخوردار است:
1- فکری با ذخیره اطلاعات از جنین تا پیری.
2- روحی با ذخیره اطلاعات از عهد پستانداران تا تجربه کودکی و بلوغ فرد.
3- شخصیتی با ذخیره اطلاعات در چرخه حیات و برخی خصیصه های ارثی خانواده محاط بر کودکی فرد تا شرایط اجتماعی بلوغ و فرصت اعمال قدرت.
زبان حافظه جمعی یا تاریخ فرهنگی برای انتقال معنی است. شعر زبانی فشرده است که تخیل، احساس، حالت، تجربه شاعر را در خواننده بازتولید میکند. روال نویسش شعر شامل مراحل پندار، نوشتار، کردار می شود. الهام شاعر از محیط، رویدادی، خاطره ای، جریانی ذهنی نشات گرفته که در خط/ مفصل اول شعر نوشته می شود. در چند دقیقه این جریان زبانی از حافظه به انگشتان سرازیر شده؛ روی کاغذ/ مانیتور می آید.
گام بعدی تقطیع بصری است. شعر با وزن کلاسیک و هجایی همراه است. در قالب عروضی، شاعر بخاطر مراعات وزن در جریان فکریش وقفه/ مکث میافتد. در قالب هجایی شعر بدون سکسکه برا جاانداختن واژه ها در ارکان عروض جاری میشود. در این روال نویسش برخی جناس صوتی، واج آرایی هجای آغاز، میانه، آخر/ قافیه مورد نظر شاعر قرار می گیرد. در مفصلها تکمیل تصویر/ ایماژ، اندیشه، روایت، گفتگو/ محاوره، طرح بصری، ساختار درونی یا ظاهری را می سازند.
نویسش شعر از 2 روال ذهنی ناشی میشود: 1-تمرکز فکری. این نوع شعر در بیانی/ فرمی سنتی، نیمایی، سپید ظاهر میشود. این فرم از اجزای تکراری، پیش بینی پذیر تشکیل میشود. این نوع شعر قدمت 3 هزار ساله دارد که نخست با وزن هجایی، سپس عروضی متقارن کلاسیک، نامتقارن نیمایی، در انتها باآهنگ گفتاری و ظاهر پله ای/ شاملویی نوشته میشود. در این نوع شعر زیبایی شناسی شاعر لایه ای بر شعر منطبق میکند.
این لایه با آرایه های کلامی، موسیقیایی، منطق خطی، ارجاعات تاریخی، اساطیری، ادبی، اجتماعی، راوی کلان، تک صدایی، شکستن نحو بخاطر ضرورت وزن، هدفی نهفته در شعر- تزیین میشود. این گونه شعر برای پذیرش در حافظه خواننده آسان بوده؛ کاربرد اجتماعی جمله ای از آن در فرهنگ ملی ادغام می شود. مانند این نمونه ها: لالایها: لالایی گویم و خوابت نمی آد./ بزرگت کردم و یادت نمی آد. فردوسی: توانا بود هرکه دانا بود. نیما: خواب در چشم ترم می شکند. شاملو: یک شاخه در سیاهی جنگل بسوی نور فریاد میکشد- تمثیل جنبش سیاهکل؟
نوجویی طیف پهنی را شامل میشود. مثلا بیان احساس دلتنگی از شرایط موجود در لالایی فوق، آوردن اساطیر، تاریخ، واژه های سره فردوسی، شکستن آرایه های متحجر سنتی برای افکار فردی رمانتیک نیما، نمادگرایی جرقه، بارقه امید در خفقان شاهنشاهی شاملو همه اینها در جهت پیشروی بسوی آزادی و آزادگی میباشند.
در 4 نمونه شعر فوق اینها را می توان دید: تنهای/ بی پناهی مادر و کودک، تقابل فردوسی دانا/ آزاده با سلطان متعصب، نیمای پرشور با فرار برادر عدالتخواهش لادبن در دوره سیاه دیکتاتوری رضاخانی، شاملوی انسانگرا با شکستن سکوت مرگبار پس از تنفس سیاسی 39-42 از طرف روشنفکران مسلح و شجاع.
باید توجه داشت که هر شاعر بنا بر خصایص فکری، روحی، شخصیتی در قرن 21م در این 2 نوع شعر طبع آزمایی میکند-س بهبهانی، دکتر خویی، آزرم، براهنی، سپانلو. نوع دوم شاعران فراوانی در آن طبع آزمایی کردند/ میکنند. فکری یعنی انطباق گفتار و کردار با محیط، روحی یعنی ترشحات مغزی در هیجانات حسی، شخصیتی بمعنی رفتار اجتماعی فرد با دولت و دیگران.
2-جریان سیال ذهنی. این گونه شعر در بیانی ملتهب با ظاهری نابسامان ناشی از اسکن فکرهای کتره ای به فرمی بصری یا تکرار ناپذیر، پیش بینی ناپذیر می باشد. یعنی هر بار فرم شعر در نویسش دوباره آن فرمی جدید می گیرد. قدمت آن به اوایل قرن 20 م با ماشین تحریر و سپس کلید رایانه میرسد. این نوع شعر در حافظه خواننده بسختی جای میگیرد. بیشتر برای لذت بردن از دام انداختن اندیشه فررار در کلامی مانا است.
در این گونه شعر اندیشه شاعر بدون دستمالی کردن بوسیله اصول زیبایی شناسی، منطق، با تاکید از بیواسطه گی، احساسی، از روان شاعر به نویسش میرسد. مجموعه یی از سیاله های زیبای مغز است که هیچکدام به یکدیگر مرتبط نیستند، حتی تداعی هم در آن ها راه ندارد. پیوستگی سطرها، وحدت کل قطعه شعر، ترتیب دادن فرم، ساختار در ظاهر یا در ژرفا بکار نمی رود.
در عوض شعر به صورت خبر روزنامه نگاری زبان بی تکلف روزانه حضور حوادث پیدرپی، نامنتظر، عدم انطباق قواعد دستوری- برخی خوانندگان را در جذبه فرو می برد. آیا شعر می تواند از تخیل کاسته، به واقعنگاری بیافزاید؟ گرچه گاهی خواننده در مرور شعر می پرسد: چرا به اینجا رسیدم؟
این دو نوع شعر با منزلت شاعر و اجتماع محاط بر او متناسب اند. در نوع اول ایستایی سنت، گرانش فرهنگ رایج، ثقل قراردادهای اجتماعی بطور تلویحی در شعر بازتولید میشوند. در اینجا اگرچه شعر مانا در تقابل با حاکمیت روز است ولی در یک جریان دراز مدت قرار دارد. مثلا هر 4 نمونه فوق خواهان تغییر وضع موجود اجتماعی بوده؛ لذا در جهت تکوین تاریخ بوده، پس برای خواننده جذبه دارد.
ﻣﻨﺎﺑﻊ. 2013/12/14
نظریه های ادبی- دکتر بیژن باران aweneeme.blogfa.com
ساختارگرایی و پساساختارگرایی- داود عبداللهی dabdollahi.blogfa.com
ساختارگرایی و نقد- دکتر بیژن باران asre-nou.net
ساختار- دکتر بیژن باران asre-nou.net
منطق در شعر- دکتر بیژن باران asre-nou.net
زیباییشناسی شعر1- دکتر بیژن باران asre-nou.net
زیباییشناسی شعر2- دکتر بیژن باران www.vatandar.at
|