از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : سلام بر گردانندگان اخبار روز، جشن زاد روز خورشید بر شما و همه ی ایرانیان از جمله سیمین بهبهانی شاعر
گرامی ما مبارک باد!
متنی را که دوستان از قول سیمین بهبهانی عزیز منتشر کرده اند برای من کمی سوال بر انگیز است. اگر آن بانوی گرامی و یا دوستان گرداننده ی اخبار روز توضیح دهند بی نهایت ممنون می شوم.
من نمی دانم منظور آن بانوی گرامی از تقویم، تقویم شفاهی است و یا کتبی. پس من به هر دو مورد می پردازم. اگر تقویم شفاهی در باب فصل های سال و جشن ها مورد نظر آن شاعر گرانمایه است، این تقویم شامل همه ایرانیان می باشد، و خاص پارسیان - خلق فارس - نیست. در تقویم شفاهی تالش زمین گاه نکاتی از فرهنگ کهن ایرانی یافت می شود که ویژه ی تالش است. یعنی جشن ها و یا روز هایی تقویمی برجسته در فرهنگشان در باب ایران کهن وجود دارد که در هیچ جای دیگری من در این سال های تحقیق به آنها بر نخورده ام. از جمله آیین بسیار بسیار کهن سیمر غی ایرانی - بُن شاهنامه - یعنی جشن بزرگ هُور و نسا، در حال حاضر فقط در تالش زمین بر گزار می شود. و از این دست بسیار است. یعنی در تقویم تالش ها فراوان اند روز هایی ویژه که در تقویم رسمی ما دیگر خبری از آنها نیست. حتی فارسی زبانان نام چنان جشن های ایرانی را نشنیده اند. جشن هایی که خیلی هاشون علمی هستند. و یا مربوط می شوند به فصل شناسی و ...
و اگر منظور تقویم کتبی می باشد، باز آن تقویم به وسیله ی دانشمندان ایران زمین که بخشی نیز از خلق فارس هستند تنظیم می گردد و بعضی روز ها در آن ذکر می شود و یا تعطیل اعلام می گردد و ...
یلدا در زمان قدیم بر سر زبان ها نبود. تقریبن همه ی مردم ایران واژه ی ایرانی چله را بکار می بردند. واژه ی سریانی یلدا گاه در ادبیات بکار می رفت که در سال های اخیر بر سر زبان بسیاران افتاد. به عنوان نمونه تالش ها که خود را از صاحبان اصلی ایران زمین می دانند و برای این سخن دلایل گوناگونی دارند، هرگز واژه ی یلدا را بکار نمی بردند. این نکته را بیان کردم تا خواننده فکر نکند در باب یک خلق غیر ایرانی سخن به میان است. زبان تالشی نیز یکی از زبان های اصلی ایرانی است؛ زبانی مادر است و رازدار تاریخ.
این مردم ایرانی اصیل تا همین دو ده سال پیش حتی یک نفر واژه ی یلدا را بکار نمی برد. امشب به افراد گوناگونی در شهرستان ماسال - شهر و روستا ها - زنگ زدم شاید دو سه در سد از مردم هم صحبت من واژه ی یلدا را بکار بردند. یعنی برای تالش زمین این واژه کاملن جدید و وارداتی است. تالش را به عنوان نمونه مثال زدم، این خاص تالش نیست؛ در همه ی نقاط ایران عزیز ما بسیاری هنوز همان واژه ی ایرانی چله یا چیلَه و یا چیللَه(در آذربایجان) را بکار می برند.
پس می بینیم که تقویم ایران نه شفاهی و نه کتبی فقط از آنِ پارسیان نیست، بلکه این تقویم از آنِ همه ی ایرانیان است. یعنی ترکمن و بلوچ و آذربایجانی و عرب و فارس و کرد و لُر و تالش و گیلک و مازندرانی و سیستانی و تات و ... در آن تقویم شریک اند.
سال پیش با چنان شکوهی جشن نوروز عزیز در جمهوری ترکمنستان برگزار شد که ایران زمین هرگز شاهد چنان جشنی در میدان ها و خیابان ها نبوده. پس هر کسی که چنین جشن هایی را بر گزار می کند، بی هیچ تردیدی شریک آن است.
البته آن گرامی بانو ممکن است بگوید: منظور من همان ایرانیان بوده. و من آن توضیح را می پذیرم؛ زیرا قلم گاه نه بدان سامان که باید، می چرخد. ولی در عین حال نوشتن چنان متنی از سوی آن گرامی شاعر ما کمی نادلپذیر است. زیرا ایشان از قلمزنان استوار سخن ما هستند.
ما داریم تمام تلاش خود را می کنیم که کل ایرانیان دست در دست و متحد گردیم و در چنین شرایطی بجای ایرانیان از پارسیان سخن به میان آوردن نه فقط دلچسب نیست، بلکه ضربه زننده است.
البته وقتی از خلق فارس سخن به میان است بیشک می توان در باب آن فراوان نوشت و گفت.
ولی یلدا(سریانی) = چله(ایرانی) و نوروز جشن هایی همه ایرانی اند، و تقویم ما نیز در باب اینگونه جشن ها از آنِ همه ی ایرانیان است.
چرا تقویم پارسیان!؟
آیا برجسته کردن چنین موضوعی در این شرایط درست است!؟
اصلن دلم نمی خواست که در این شب جشن ایرانیان این سخن را مطرح کنم. ولی چون بسیار مهم بود، بناچار از آن نوشتم.
با پوزش فراوان از همه و از جمله از آن گرامی بانوی شاعر
با احترام و ادب ویژه
لیثی حبیبی - م. تلنگر
۵۹٣۹۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ آذر ۱٣۹۲
|