برای بیست سالگی جنبش زاپاتیستی
زندگی در چیاپاس چگونه است؟
ن. تیف
•
ارتش آزادیبخش ملی زاپاتیست (EZLN) روز یکم ژانویه ۱۹۹۴ وارد شهر سان کریستوبال و شش شهر دیگر در ایالت چیاپاس مکزیک شد. جهانیان در این روز شاهد آغاز مبارزات مردم بومی و سرخپوستانی بودند که علیه نئولیبرالیسم و برای آزادی و برابری به پا خاستند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۱ دی ۱٣۹۲ -
۱ ژانويه ۲۰۱۴
ارتش آزادیبخش ملی زاپاتیست (EZLN) روز یکم ژانویه ١٩٩۴ وارد شهر سان کریستوبال و شش شهر دیگر در ایالت چیاپاس مکزیک شد. جهانیان در این روز شاهد آغاز مبارزات مردم بومی و سرخپوستانی بودند که علیه نئولیبرالیسم و برای آزادی و برابری به پا خاستند. روحیه ای که بر اعضای این گروه انقلابی حاکم بود از همان روز نخست آزادی گرایانه و ضدسلسله مراتبی بود و بدین جهت آن را از بقیه ی گروه های چریکی مارکسیست – لنینیست در دوران جنگ سرد متمایز می کرد.
انتخاب روز یکم ژانویه ١٩٩۴ برای شروع جنبش اتفاقی نبود. در این روز قرار بود توافقات موسوم به ALENA به مرحله ی اجراء گذاشته شود. این پیمان آزادسازی نئولیبرالیستی مبادلات اقتصادی را بین سه کشور ایالات متحده آمریکا، کانادا و مکزیک در بطن خود داشت.
نبرد مسلحانه بین نیروهای ارتش آزادیبخش ملی زاپاتیست علیه دولت مرکزی دوازده روز به درازا کشید. رئیس جمهور وقت مکزیک، کارلوس سالیناس دو گورتاری تصمیم به اعلام آتش بس یک جانبه و مذاکره با شورشیان گرفت. او سپس یک اسقف به نام ساموئل روییز را واسطه مذاکرات کرد. آن ها مدتی طول کشید تا شکل بگیرند. در ماه مارس ١٩٩۵ نهادی به نام کمیسیون همکاری و آشتی با شرکت سیاستمدارانی از همه ی جناح های موجود در مکزیک شکل گرفت. در طی این دوران، حزب سالیناس دو گوتاری انتخابات رئیس جمهور را بُرد و شخص دیگری به نام ارنستو زدی یو به جای او نشست. مذاکرات در روستای کوچکی به نام سان آندرس در ایالت چیاپاس ادامه پیدا کردند و سرانجام روز ١۶ فوریه ١٩٩۶ توافقاتی به امضاء رسیدند. بر اساس توافقات مذکور، دولت مکزیک موظف شد تا حقوق بسیاری را برای مردم بومی چیاپاس به رسمیت بشناسد که یکی از آن ها پذیرفتن مقاوله نامه ی ١۶٩ سازمان جهانی کار بود که مکزیک سال ١٩٩٠ پذیرفته بود. دولت مرکزی مکزیک همچنین خودگردانی گسترده ی مردم چیاپاس را برای بهبود شرایط زندگی خود قبول کرد.
زمانی طول نکشید که دولت مرکزی از عمل به توافقات سرپیچی و تعداد نیروهای نظامی خود را در منطقه ی چیاپاس فزون تر نمود. سرکوب دولتی فجایع گوناگونی آفرید که یکی از آن ها قتل عام ۴۵ تن در روز ٢٢ دسامبر ١٩٩٧ توسط نیروهای شبه نظامی بود. گروه های شبه نظامی دیگر مردمان مختلفی را وادار به ترک خانه و کاشانه اشان در چندین روستای منطقه ی چیاپاس کردند.
در سال ٢٠٠٠ ویسنته فوکس به ریاست جمهوری مکزیک رسید. عده ای به تغییر اوضاع خوشبین شدند چرا که او در تبلیغات انتخاباتی اش گفته بود که مسئله ی چیاپاس را در پانزده دقیقه حل خواهد کرد! هر چند فوکس تعدادی از زندانیان سیاسی را آزاد و از شمار نظامیانی که مناطق گوناگون چیاپاس را اشغال نموده بودند کم کرد، اما حاضر نبود به مطالبات مردم چیاپاس پاسخ مثبت دهد. در این زمان بود که زاپاتیست ها تصمیم گرفتند یک راهپیمایی سه هزار کیلومتری را از چیاپاس به سمت مکزیکو، پایتخت مکزیک، سازماندهی کنند. راهپیمایان روز ١١ مارس ٢٠٠١ به مقصد رسیدند. دولت مرکزی در برابر این راهپیمایی طولانی و عظیم فقط به تصویب یک قانون به نام قانون حقوق و فرهنگ های بومی بسنده کرد که بسیار محدودتر از آن چه بود که سال ها قبل در کمیسیون همکاری و آشتی در نظر گرفته شده بود. خودمختاری مردم بومی در قانون تصویب شده به کلی فراموش گشته بود. در این جا بود که زاپاتیست ها تصمیم گرفتند ارتباطات خود را با دولت مرکزی قطع نمایند و راساً برای خودمختاری اقدام نمایند.
نخستین اقدام زاپاتیست ها برای خودمختاری واقعی در ماه اوت ٢٠٠٣ صورت گرفت. آنان در این مقطع «کاراکول» ها را تأسیس نمودند. کاراکول ها چیستند؟ زمانی که در سال ١۹۹۴ دولت مرکزی اصلاً نمی پذیرفت تا با زاپاتیست ها مذاکره کند، آنان کنترل سی و هشت مرکز شهری یا municipe را به دست گرفتند و حفظ کردند. زاپاتیست ها یک سال بعد این مراکز را aguascaliente نامیدند که در واقع نام شهری در شمال مکزیک است، جایی که امیلیانو زاپاتا و پانچو وییا با یک دیگر دیدار کرده بودند تا برای ادامه ی انقلاب گفت و گو نمایند. آگواس کالینته ها به فوروم های بحث و گفت و گوی همگانی برای بررسی مسائل سیاسی و فرهنگی تبدیل شدند. اما می بایستی تا اوت ٢٠٠٣ منتظر می ماند تا تحول این aguascaliente ها را به کاراکول (caracol) می دید، واژه ای که می توان به «حلزون» ترجمه کرد! اکنون در چیاپاس پنج کاراکول وجود دارند که سی و هشت municipe را در خود جای داده اند.
چیاپاس یکی از ایالات های مکزیک است که دارای بیشترین تعداد مردم بومی و به ویژه سرخپوستان است. اما این مردم جزو فقیرترین ها در کشور هستند. این در حالی ست که ایالت چیاپاس دارای منابع نفتی، بزرگ ترین امکانات نیروی برق آبی و آب و هوای بسیار مناسب برای کشاورزی ست. دولت های مختلف مکزیک عملاً کاری برای بهبود زندگی مردم بومی چیاپاس و به ویژه روستاها نکردند. برای مثال در پنج کاراکول فوق الذکر فقط یکی دارای جاده ای آسفالته است و بقیه جاده ها خاکی و در وضعیتی بسیار بد هستند.
زاپاتیست ها چگونه خودمختاری و خودگردانی را در پنج «حلزون» سازماندهی می کنند؟ چه تفاوتی بین این سازماندهی و نظم دولتی سنتی وجود دارد؟
زاپاتیست ها سازماندهی زندگی خودگردان بی سلسله مراتب و بی رهبری مرکزی را در جوانب مختلف عملی کرده اند که عبارتند از: سیاسی، آموزشی، بهداشتی، زیست محیطی و اقتصادی.
خودگردانی سیاسی زاپاتیستی:
پرسشی که در برابر زاپاتیست ها قرار گرفت این بود: چگونه به نوعی دیگر سیاست گذاری نمود؟ چگونه در روند خودگردانی کاراکول ها، زندگی سیاسی شکل می گیرد؟
امروز هر آن کس که وارد مناطق کنترل شده توسط زاپاتیست ها می شود به تابلوهایی برمی خورد که روی آن ها نوشته شده است:«شما وارد منطقه ی شورشی زاپاتیستی می شوید. این جا مردم دستور می دهند و دولت اطاعت می کند»! این تابلوها زمانی در گوشه و کنار چیاپاس نصب شدند که مردم شورشی آن برای خودگردانی «شوراهای خودحکومتی» را تشکیل دادند. گروه های مردم که در کاراکول ها زندگی می کنند هر سه سال یک بار تجمع و مستقیماً نمایندگانی برای این شوراها انتخاب می نمایند. تمام نمایندگان انتخابی با هم در شوراها نشست ندارند، بلکه هر هفته یا هر دو هفته تعدادی از آنان جلسه تشکیل می دهند و هفته و هفته های بعد گروهی دیگر. وظیفه ی نمایندگان انتخابی اجراء کردن برنامه هایی ست که مردم در تجمعاتشان برای آن ها تصمیم گیری کرده اند. این نمایندگان همچنین می توانند پروژه هایی را که به نظرشان برای همه سودمند است پیشنهاد کنند. نمایندگان شوراها موظف هستند تا راه حل هایی برای مشکلات پیدا کنند و ارائه دهند. این نمایندگان همچنین باید برای اشخاصی که عضو کاراکول نیستند ولی مشکلی دارند، فعالیت نمایند، چرا که آنان می دانند حکومت مرکزی مکزیک برای رسیدگی به مطالبات بی کفایت است یا در بهترین حالت بی اعتناست.
زاپاتیست ها همواره تلاش کرده اند برابری کامل زن و مرد را ترویج کنند، اما هنوز مقاومت بخشی از مردم عضو یا غیرعضو در کاراکول ها موجب شده است که این برابری تحقق پیدا نکند، به همین جهت است که هنوز شرکت زنان در شوراها کم رنگ است. با این حال برای نخستین بار در یکی از کاراکول ها که رئالیداد نام دارد تعداد زنان و مردان عضو شوراها برابر شد.
مردم خود را به تأسیس شوراها قانع نکردند. آنان تصمیم گرفتند که برای کنترل این که نمایندگان شوراها به درستی تصمیمات و پروژه ها را اجراء و برای رفع مشکلات تلاش می کنند، کمیسیون های مواظبت را تشکیل دهند. در یکی از کاراکول ها به نام مورلیا یک کمیسیون اطلاعاتی شکل گرفته است که باید به مراجعه کنندگان گزارش کار شوراها و کمیسیون های مواظبت را در هر لحظه ارائه دهد. علیرغم تمام این ها، زاپاتیست ها خواستار این شدند که هر نماینده ای که تصمیمات و پروژه ها را اجراء نمی کند بی درنگ عزل شود و تاکنون بارها چنین اتفاقی افتاده است.
زمانی که لازم باشد کاراکول ها با یکدیگر تماس می گیرند تا بتوانند مشکلی را که به تنهایی نمی توانند حل نمایند با به اشتراک گذاری شایستگی ها و امکانات برطرف نمایند. در این جا هرگز سخنی از رقابت بین کاراکول ها نیست و همواره بر همبستگی آن ها تأکید می شود.
یکی دیگر از تلاش های زاپاتیست ها تدوین قوانینی ست که در منطقه خودگردان بایستی وجود داشته باشند. برای مثال آنان با قاچاقچیانی که با دریافت پول افرادی را به درون کاراکول ها می آورند برخورد می کنند. قاچاقچیان دستگیر می شوند و از آن ها خواسته می شود که مبلغ دریافتی را به افرادی که خواستار مهاجرت به منطقه ی خودگردان چیاپاس شده اند برگردانند. سپس زاپاتیست ها این قاچاقچیان را معمولاً پس از دو روز آزاد می کنند.
البته سیستم سیاسی کاراکول ها دارای تناقضاتی ست. برای مثال اگر کسی بخواهد از خارج از یک municipe وابسته به یکی از کاراکول ها دیدار نماید، باید به مرکز آن برود و از آن اجازه نامه دریافت کند. این موضوع نوعی تمرکز گرایی ارزیابی شده است که خودمختاری یک municipe را خدشه دار می کند.
به هر حال الگوی سیاسی زاپاتیستی با شوراها و کمیسیون ها و غیره موجب شده است که هر روز تعداد بیشتری از مردم به عضویت کاراکول ها دربیایند چرا که به تدریج درمی یابند که خودشان مستقیماً از منافعشان دفاع و برای به دست گرفتن امور خود تصمیم گیری می کنند.
خودگردانی آموزشی زاپاتیستی:
وضعیت آموزشی و مدارس در چیاپاس بسیار بد است و دولت مرکزی مسئول آن شناخته می شود. زاپاتیست ها از همان ابتداء اعلام کردند که آموزش و بهداشت دو رکن اصلی ست که بایستی به آن ها توجه شود.
در مکزیک زبان رسمی اسپانیایی ست، در حالی که در سطح کشور مردم بومی پنجاه زبان متفاوت دارند و فقط در چیاپاس دوازده زبان موجود هستند. در این ایالت ٢۵ % مردم فقط به زبان محلی خود تکلم می کنند. در مدارس زاپاتیستی چهار زبان محلی به نام های تزلتال، تسوتسیل، تخولابل و زوکه تدریس می شوند.
البته مسئله در مدارس فقط زبان آموزی محلی نبود. یکی از اعضای کاراکول مورلیا می گوید که دولت معلمانی را به چیاپاس می فرستاد که دغدغه ی تدریس به دانش آموزان را نداشتند و فقط برای دریافت دستمزدشان به این جا می آمدند. وضعیت آموزشی در چیاپاس چنان بود که حتا زبان اسپانیایی نیز خوب تدریس نمی شد. وضعیت دانش آموزان دختر نسبت به پسر بسیار بدتر بود.
در مدارس زاپاتیستی دگرگونی های فراوانی به وجود آمده است. برای مثال حتا اگر یک دانش آموز مبحثی را یاد نگیرد، آن را تکرار و بازتکرار می کنند. به معلمانی که در مدارس زاپاتیستی تدریس می کنند گفته شده است که باید به هر کودکی فرصت لازم داده شود تا اگر شده با روش خودش به فهم دروس برسد. معلمان همچنین موظف شده اند که بهترین روش های آموزشی را یادداشت کنند و در اختیار دیگر همکارانشان قرار دهند. این روش ها می تواند ابتکار یک معلم و گاهی یک دانش آموز باشد.
آموزش در سازماندهی زاپاتیستی کاملاً رایگان است. کاراکول ها موظف اند تمام کتاب ها و وسایل آموزشی را برای دانش آموزان تهیه کنند تا هیچ گونه بار مالی روی دوش خانواده ها نباشد. معلمان داوطلبانه تدریس می کنند و دستمزد دریافت نمی کنند. یکی از اعضای کاراکول باریوس می گوید:«ما امکان پرداخت دستمزد را به معلمان نداریم، اما می توانیم مسکن، غذا و وسایل بهداشتی در اختیارشان بگذاریم.» معلمانی که در مدارس زاپاتیستی تدریس می کنند این سازماندهی را در چهارچوب یک نظم همبسته که هر کس در آن شرکت دارد، پذیرفته اند.
در مدارس زاپاتیستی معلمان را هرگز «استاد» نمی نامند و به آنان «مروج آموزش» گفته می شود. این نامگذاری بدین جهت صورت گرفته است که سنت متکلم الوحده بودن یک معلم در کلاس درس برچیده شود و هر دانش آموزی بتواند نظر خود را بیان کند و اگر روشی برای یادگیری دارد در اختیار دیگران بگذارد.
زاپاتیست ها امکان آموزش در مدارس ابتدائی برای کودکان ۶ تا ١٢ ساله را دارند. یک کاراکول به نام اونتیک دارای یک دبیرستان است. هیچ کلاسی نباید بیش از بیست دانش آموز داشته باشد و به محض این که تعداد دانش آموزان از بیست نفر بیش تر می شود، کلاس جدیدی تأسیس می گردد. یک آموزشگاه شبانه روزی برای دانش آموزانی ساخته شده است که مجبورند راه دوری را باید برای آمدن و رفتن به مدرسه طی کنند.
دانش آموزان هر هفته چهل ساعت درس می خوانند. هر دانش آموز هفته ای نصف روز وقت در اختیار مدرسه می گذارد. او در این مدت به نظافت مدرسه وغذاخوری و تهیه غذا کمک می کند.
خودگردانی بهداشتی زاپاتیستی:
در نظم خودگردان زاپاتیستی مسئله ی درمان و بهداشت دارای اهمیت فراوانی ست. بومیان چیاپاس به سختی توانایی معالجه های لازم را داشتند. آنان مجبور بودند با ساعت ها سفر و پرداخت هزینه های سنگین آن، خود را به شهرهای بزرگ برسانند. برخی از بومیان حتا نمی توانستند هزینه ی سفر را برای درمان تهیه نمایند.
در سال ٢٠٠۵ برای هر صد هزار نفری که در چیاپاس زندگی می کردند فقط ٨۵ پرسنل درمانی اعم از پزشک، پرستار و غیره فعال بودند، در حالی که متوسط این پرسنل در دیگر نقاط مکزیک ١٣۲ تن بود. روشی که زاپاتیست ها برگزیدند نزدیک کردن مراکز درمانی به مردم نیازمند بود.
در سازماندهی بهداشتی مانند سازماندهی آموزشی، دست اندرکاران حقوقی دریافت نمی کنند. دسترسی به امکانات درمانی برای زاپاتیست ها رایگان است، اما بقیه باید بهای داروهای مصرفی را بپردازند. به همین جهت بسیاری از بیماران برای درمان به مراکز زاپاتیستی می آیند.
در پزشکی زاپاتیستی از گیاهان دارویی زیاد استفاده می شود. در کاراکول رئالیداد نمایشگاهی از گیاهان دارویی برای آشنایی مردم برپا شد. در همین نمایشگاه بسیاری از بازدیدکنندگان دریافتند که گیاهی مانند تره می تواند برای درمان برخی از سوختگی ها و نیش های جانواران استفاده گردد، گل کاغذی برای درمان سرفه، میوه گویاو برای درمان اسهال و بگونیا برای تب خال مفید است. مسلم است که گیاهان برای درمان همه ی بیماری ها کافی نیستند، در این صورت داروهای دیگر با روش های مختلف تهیه می شوند و در اختیار بیماران قرار می گیرند.
هر چند زاپاتیست ها تلاش کردند تا با تأسیس چندین مرکز درمانی کوچک، آن ها را در مجاورت بیماران قرار دهند، اما برخی از درمانگاه ها در مراکز کاراکول ها هستند. در مراکز درمانی کوچک خدمات روز به روز گسترش یافته اند به طوری که آن ها مجهز به دندان پزشکی، چشم پزشکی، آزمایشگاه و پزشکی زنان شدند. کاراکول رئالیداد تصمیم گرفت یک درمانگاه مختص پزشکی زنان بسازد.
مراکز درمانی زاپاتیست دارای تمامی امکانات نیستند، در این صورت بیماران به مراکز درمانی حکومت مرکزی مکزیک فرستاده می شوند.
زاپاتیست ها در زمینه ی بهداشت به کارزارهای پیشگیری اهمیت فراوانی می دهند. برای مثال کلینیک کاراکول اونتیک به مردم پیشنهاد می کند که میوه ها را بشورند، در فضای آزاد ادرار نکنند یا پابرهنه راه نروند. با این حال حمام و مبال همه جا وجود ندارد و آن جایی که هم هست عمدتاً با یک پرده مشمایی از بیرون جدا می شود. بسیاری از مردم هنوز ترجیح می دهند در رودخانه ها خود را بشویند یا بیرون از خانه رفع نیاز کنند.
در زمینه ی پیشگیری از بیماری ها، زاپاتیست ها موفق شدند تمام کاراکول ها را به آب آشامیدنی مجهز کنند در حالی که چنین امکانی پیش تر وجود نداشت، هرچند ایالت چیاپاس یکی از پرباران ترین ایالت های مکزیک است. در این زمینه کمیته ی هماهنگی فن آوری های مناسب برای سلامتی در سال ۲٠٠۶ متنی منتشر کرد و در آن نوشت:«چرا مردمی که کنار رودخانه ها زندگی می کنند از تشنگی می میرند در حالی که برخی در وسط یک بیابان به گلف بازی مشغول اند؟»
خودگردانی زیست محیطی زاپاتیستی:
روی یک دیوار در کاراکول اونتیک این جمله به چشم می خورد:«انسان در فلسفه ی ما بخشی از طبیعت است.» در جای دیگری روی دیوار نوشته شده است:«فراموش نکن که زمین خانه ی تو و طبیعت باغچه ات است، در حفظ آن ها کوشا باش.» مردم چیاپاس زمین را «زمین مادر» می نامند که زندگی می دهد. زاپاتیست ها به حفاظت از زمین و طبیعت توجه خاصی می کنند.
کاراکول ها تا آن جایی که امکان دارند زباله ها را دسته بندی می کنند. با این حال مردم بسیاری هنوز به دسته بندی زباله ها اهمیت نمی دهند و آن ها را هر جایی می اندازند.
منبع های آب زیادی وجود دارند که نشت می کنند و از دست می روند. کاراکول گاراچوا برای صرف جویی در مصرف آب دست به تهیه ی توالت های خشک زده است و بدین ترتیب کود طبیعی تولید می شود. در بیش تر کاراکول ها مخازنی برای جمع آوری آب باران تعبیه شده است.
تمام کاراکول ها برنامه هایی را برای بازیافت حداکثر در دستور کار قرار داده اند. در کاراکول رئالیداد کارگاهی برای آموزش بازیافت دستگاه های الکترونیکی راه اندازی شده است. هدف کاراکول ها بازیافت مواد اولیه و اجناس ساخته شده قرار گرفته است.
کاراکول مورلیا نخستین کاراکولی بود که یک رشته اقدامات را برای حفاظت از جنگل ها عملی کرد. در این کاراکول تصمیم گرفته شد که از چوب فقط در مصارف خانگی بهره برداری شود و کسی نمی تواند آن را به فروش برساند. هر کس که درختی را برای مصرف خانگی قطع می کند، موظف است درخت های دیگری بکارد. بقیه کاراکول ها همین تصمیم را پس از مورلیا گرفتند.
در کاراکول رئالیداد صفحات خورشیدی برای تولید برق به تدریج مستقر می شوند. در همین کاراکول برق از طریق یک توربین تهیه می شود، اما اگر نقص فنی به وجود بیاید، زاپاتیست ها مجبورند به کمک های بین المللی چشم بدوزند.
خودگردانی اقتصادی زاپاتیستی:
دولت مرکزی مکزیک پس از ایالات متحده ی آمریکا در پی خصوصی سازی هر چه بیش تر اقتصاد است. در خصوصی سازی نئولیبرالی هر چه قدر سرمایه داران ثروتمندتر می شوند، مردم فقیرتر می گردند. بی جهت نیست که ده سال پس از اجرای توافقات ALENA دستمزدهای واقعی زحمتکشان ۲٠ % کاهش یافتند. در همین زمان کارلوس سلیم به سومین ثروتمند بزرگ در سراسر جهان تبدیل شد.
دولت مرکزی مکزیک در دهه ی نود میلادی سده ی گذشته به لیبرالیزه کردن هر چه بیش تر بخش کشاورزی همت گمارد. این دولت حتا دست به ترمیم قانون اساسی زد به طوری که موادی از آن که دستاورد انقلاب ١٩١٧ این کشور بود به ضرر کشاورزان و تولیدکنندگان کوچک تغییر کرد. کار به جایی رسید که برخی از کشاورزان تصمیم گرفتند زمین های خود را بفروشند و برای کار به شهرهای بزرگ بروند که این پدیده خود به خود به بزرگ شدن ارتش بینوایان حاشیه شهرها انجامید.
تأسیس کاراکول ها به دهقانان اجازه داد که با یک سازماندهی نوین بتوانند از دست رنج کار خود به زندگی ادامه دهند.
در کاراکول اونتیک سه تعاونی ایجاد شد تا زنان بتوانند محصولاتی را که تولید می کنند به فروش برسانند. در هر تعاونی چندین زن از municipe های مختلف گردهم آمدند و هر کس به نوبت مغازه ی تعاونی را برای یک هفته می گرداند. یکی از زنان عضو تعاونی می گوید که مغازه تعاونی به اندازه ی کافی مشتری ندارد و به همین دلیل تصمیم گرفته شد محصولات تولیدی به خارج صادر گردد. ایجاد یک شبکه ی صادرات یک سال وقت برد.
تعاونی ایجاد شده در کاراکول مورلیا به تولیدکنندگان قهوه امکان داد تا بتوانند محصولاتشان را پنجاه درصد گران تر از گذشته بفروشند. در این تعاونی هم مسئله ی صادرات تولید قهوه به خارج بررسی شد چرا که مردم محلی توانایی مالی کافی را برای خرید قهوه ندارند.
بقالی ها نیز به صورت تعاونی فعالیت می کنند. سودی که از فروش اجناس در بقالی های تعاونی به دست می آید فقط صرف بهبود زندگی اعضای آن نمی شود و بخشی از آن در اختیار اجرای برنامه های کاراکول قرار می گیرد.
یکی دیگر از برنامه های کاراکول ها گسترش اینترنت است. در کاراکول های باریوس و گاروچا اتصال اینترنت در اختیار همگان است و برای یک ساعت پانزده پزوس برابر با یک یورو دریافت می گردد. هدف زاپاتیست ها برای گسترش اینترنت یاری رساندن به مردم چیاپاس برای آشنایی با جهان است. آنان همچنین گفته اند که اینترنت فرصت تبادل تجربیات را فراهم می کند.
مردمی که در چیاپاس، این جنوبی ترین ایالت مکزیک، زندگی می کنند فقط به علت وضعیت جغرافیایی اشان ایزوله نیستند، جاده ها و راه های ارتباطی یا اصلاً وجود ندارند یا در وضعیت بسیار بدی هستند. زاپاتیست ها به هیچ وجه توانایی مالی گسترش جاده ها را ندارند، لذا تصمیم گرفته شد که برای کم کردن رنج مردم که مجبور بودند برای برخی از کالاها به شهرهای بزرگ بروند، انبارهایی در منطقه ایجاد گردد.
زاپاتیست ها تلاش می کنند که محصولات تولیدی در چیاپاس به بهایی پذیرفتنی به فروش برسند. کاراکول اونتیک برای نخستین بار بازاری را برای فروش محصولات تولیدی راه اندازی کرد که همگان می توانند از خارج نیز به آن بیایند. این موضوع به دهقانان امکان داد تا بتوانند محصولاتی را که پیش از این واسطه ها به بهای کم می خریدند، مستقیماً به مصرف کنندگان بفروشند. اما همین واسطه ها و دلالان بیکار ننشستند و بارها دست اندرکاران بازار اونتیک را به مرگ تهدید کردند.
یکی دیگر از اقدامات زاپاتیست ها تهیه ی وسایل نقلیه برای حمل و نقل افراد و کالاها از روستا به شهر و از شهر به روستاست چرا که تا پیش از آن دلالان و واسطه ها هر جور که می خواستند شیره ی جان مردم را می مکیدند، آنان محصولات تولیدی را ارزان می خریدند و محصولات مورد نیاز را گران می فروختند.
محبوبیت زاپاتیست ها تا جایی رسیده است که برخی از اجناس به نام آنان در مغازه ها فروخته می شوند در حالی که در چیاپاس و توسط مردم خودگردان کاراکول ها تولید نشده اند.
زاپاتیست ها برای عملی کردن برخی از پروژه ها از کمک های بین المللی بهره می برند. انجمن باسک صلح و همبستگی به سیستم بهداشتی کاراکول گاروچا کمک مالی می کند. چندین انجمن بین المللی به نام «مدرسه برای چیاپاس» شکل گرفته اند که به مدرسه سازی یاری می رسانند. پوشیده نیست که زاپاتیست ها به این کمک ها نیازمندند هر چند ایجاد تعاونی ها به تدریج بخشی از نیازهای مالی را برآورده می کند. کاراکول ها، این «حلزون» ها جلو می روند، اما آهسته و کم و کم!
**
در بیستمین سالگرد تولد جنبش زاپاتیستی زندگی آن گونه که در بالا به طور خلاصه آورده شد، سازماندهی می شود. مسلم است که زاپاتیست ها چیاپاس را به بهشت تبدیل نکرده اند و مشکلات و کمبودها در همه ی زمینه ها فراوان هستند.
رمز تداوم جنبش زاپاتیستی تاکنون در نحوه ی سازماندهی آن ها با امکانات موجود بوده است. در این سازماندهی از کسی خواسته نمی شود که بگوید دین دار است یا خداناباور است، مردمی که در مجامع عمومی گردهم می آیند مجبور نیستند پایبند به یک ایدئولوژی باشند و از کسی پرسیده نمی شود که عضو چه گروه یا حزبی هست یا نیست. عضویت در ارتش رهاییبخش ملی زاپاتیست حق ویژه ای به اعضای آن نمی دهد و آنان مانند هر کس دیگری در مجامع عمومی شرکت کرده و برابرانه نظر می دهند یا تصمیم گیری می کنند. بسیاری از رسانه های بزرگ مارکوس را رهبر جنبش زاپاتیستی معرفی می کنند، در حالی که او بارها اعلام کرده است که او Comandante یا «فرمانده» نیست. با این حال لقب Subcomandante یا معاون فرمانده برای او برگزیده شده است. او با گفتن این که Comandante مردمی هستند که در مجامع عمومی شرکت می کنند این نامگذاری را می پذیرد.
بدیهی ست که بسیاری هم هستند که با تمسخر به جنبش زاپاتیستی نگاه می کنند و آن را نه یک جنبش ضدلیبرالی و برای آزادی و برابری بلکه جنبشی دهقانی و عقب مانده ارزیابی می کنند. اینان البته هنوز پای در غل و زنجیرهای ایدئولوژیکی دارند که شکستشان را همگان در سده ی بیستم میلادی شاهد بودند. بد نیست این افراد به این نکته توجه کنند که در نقطه ای کوچک از جهان به نام چیاپاس مردم تصمیم گرفتند خود رتق و فتق امورشان را به دست بگیرند و عطای دولت را به لقایش ببخشند. چنین دیدی نه فقط عقب مانده نیست بلکه خود می تواند الگوی خودرهایی مردم هر نقطه ی دیگری از جهان باشد. واضح است که جنبش زاپاتیستی نیز مانند هر جنبش انقلابی دیگر می تواند از مسیر اصلی منحرف شود و مثلاً رهبرپذیر یا تمرکزگرا گردد و عده ای را به عناوین مختلف بالای سر مردم قرار دهد. در این صورت این جنبش نیز شکست خواهد خورد. فروپاشی و اضمحلال تک به تک کشورهای سابق و موجود بلوک شرق از شوروی و لهستان گرفته تا چین و کوبا به همگان نشان داد که دوران جنبش های انقلابی ایدئولوژیک، حزبی و متمرکز به پایان رسیده است و سرانجام آن ها به جز بازسازی نظم نابرابر و آزادی ستیز سرمایه داری نیست.
جنبش زاپاتیستی هر چند تلاش های فراوانی برای ارتباط با جهان می کند اما همیشه از سکوت رسانه ها در بازتاب اقداماتش رنج برده است. برای مثال کم تر رسانه ی بزرگی بود که روز ۲١ دسامبر ۲٠١۲ ورود بیش از چهل هزار زاپاتیست را به پنج شهر اصلی چیاپاس بازتاب داد. کم تر کسی در ماه اوت ۲٠١٣ باخبر شد که زاپاتیست ها ١٧٠٠ نفر را از چهارگوشه ی جهان به «مدارس کوچک» زاپاتیستی دعوت کردند تا با آنان از «آزادی از نظر زاپاتیست ها» سخن بگویند. این تجمع بین المللی به زاپاتیست ها امکان داد تا مدعوین را با برنامه های آموزشی و بهداشتی آشنا نمایند و پروژه های خود را در باره ی ارتباطات، کارگاه های کفش سازی و حتا بانک های خودگردان معرفی کنند. زاپاتیست ها در این گردهم آیی کم نظیر همچنین از سازماندهی قضائی سخن گفتند که بر اساس ترمیم و بازآموزی و نه تنبیه قرار دارد.
در کشورهای مختلف جهان مراسم گوناگونی برای بزرگداشت بیستمین سالگرد تولد جنبش زاپاتیستی در نظر گرفته شده است که عمدتاً در طی یک هفته برگزار می شوند. شرکت در این مراسم نشان از همبستگی بین المللی با جنبش زاپاتیستی خواهد داشت.
ن. تیف
١٠ / ١٠ / ١٣٩٢ – ٣١ / ١٢ / ٢٠١٣
منابع:
http://enlacezapatista.ezln.org.mx
http://www.cetri.be
دمکراسی دیگر زاپاتیستی، نوشته ی J. P. Petitgras
کاراکول ها در نظم خودگردان زاپاتیستی، نوشته ی A. Aubry
|