از : تقی روزبه
عنوان : نقددوگانگی
در عجبم که چگونه می توان دو نوع پراتیک و رویکرد متضاد را بهم تاخت زد و آنها را آشتی داد. نوعی از سیاست که نویسنده و مترجم محترم درمورد آن می گوید" برای ما که در خارج از کشور در تکاپوی ایجادچپی دیگر برای ایران هستیم و از مدتی پیش با کوشش سه سازمان و برخی از کنشگران چپ، فرایند شکل دهی تشکل بزرگ چپ یا وحدت آن را آغاز کرده ایم و در نوامبر سال گذشته کنفرانس کدام سوسیالیسم، کدام چپ و کدام شکل سازماندهی را برگزار کردیم،... " یعنی یک سیاست رایج و معطوف به تصرف یا مشارکت در قدرت را ( که درونمایه برنامه و فلسفه وجودی این جریانات را تشکیل می دهد، باسیاست متضاد معطوف به گسست از قدرت و دولت را که مارکسیسم مبتذل دولت گرا و دموکراسی پارلمانی نامیده می شود باهم یک جاجمع کرد. بی تردید این یک پارادوکس آشکار است و جمع آمدآنها نیز حکایت از التقاط باورها و دلبستگی های موجود، با دریافت های تقلیل گرایانه از نظراتی چون بادیوها و رویکردهای مشابه آن است. اگرنقدی رادیکال به سازواره های موجود و ارکان وجود آنها صورت می گرفت، آنگاه روشن می شد که این چپ و این نوع سازمان سازی و سازماندهی و ابداع کردن ها خود بخشی از مشکل است و نه راه حل.
ضمنا نوع سازمان یابی مناسبات اجتماعی را در اصل کسی و هیچ نابغه ای از ذهن و اندیشه خود کشف و ابداع نمی کند. گوهرسازماندهی رهائی بخش برخلاف باورهای بورژوائی فن و تکنیک نیست، بلکه چیزی است که می تواند از دل جنبش ها و در راستای راهگشائی مناسبات نوین ورهائی بخش به تراود و می تراود. این تراوش ها را می توان درمتن جنبش های اجتماعی نوین و ضدسرمایه داری دید و تقویت کردشان. برخلاف نویسنده که متأسفانه هنوزهم به نوعی سازماندهی عمودی و نمایندگی را اجتناب ناپذیرمی داند، تا آنجا که به جنبش های نوین اجتماعی برمی گردد، نقش اشکال سازمان یابی افقی و از نوع شبکه ای در آنها پررنگ است و پررنگ ترمی شود. اگر جنگل را از پشت درختان نه بینیم و اگرکلیشه های بازدارنده کناربروند بعید است که مقوله سازمان یابی تا این درجه رازآمیز و طلسم کننده بنظرآید. برطبق نظربادیو هم نمی شود از باورها و سازواره ها و ابزارهای کهن جوامع طبقاتی برای هدف های رهائی بخش سودجست. بنابراین تا آنجا که باین پراتیک برمی گردد، هیچ ربطی به پراتیک رهائی بخش ندارد و آب درهاون کوبیدن است.
درعین حال باید تأکید شود که زایش و بالش و شکل گیری چپ رهائی بخش، تنها می تواند در بطن و پیوند تنگاتنگ با جنبش های اجتماعی - طبقاتی صورت گیرد و درجدائی نهادینه شده این دو هیچ چپ رهائی بخشی متولد نخواهد شد.
و دراین راستا است که مدافعان و باورمندان جهان افقی و مناسباتی از نوع دیگر و سیاستی از گونه دیگر می توانند به موازات انجام کنش و پراتیک از نوع دیگر وایجاد و تقویت شبکه های منتناظربا رویکرد خود، درعین حال با رویکردهای دیگر به همکاری های موردی وموقت و متنوع در جهت ایجادکمپین های گسترده مبارزاتی حول مطالبات جنبش ها (اعم از داخلی و جهانی ) مبادرت ورزند و در کنارآن به گفتگو و دیالوگ حول پروبلماتیک های برآمده و معطوف به نیازهای مبارزه به بپردازند. و گرنه هرنوع سیستم سازی جزبه ایجادفرقه های جدید و اشکال شناخته شده جوامع طبقاتی- عمودی و بازتولید آن چه که قراراست نقد و نفی شود نخواهد انجامید.
۵۹۶۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱٣۹۲
|