تعریف «گفتگوی تمدن‌ها»
در رابطه با برداشت از سخنانِ جنجال‌برانگیز «پاپ»


هادی پاکزاد



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱ مهر ۱٣٨۵ -  ۲٣ سپتامبر ۲۰۰۶


تلاش می‌شود تا اندیشه و استنباطی مناسب از مفهوم و انگیزه کاربردیِ موضوعِ «گفتگوی تمدن ‎ ها» که توسط کشور ایران به جامعه جهانی پیشنهاد و با اقبالِ نسبی انسان‌ها مواجه شد، ارایه گردد.
  در این راستا، اولین پرسش که مقصود از گفتگوی تمدن ‎ ها چیست، انگیزه‌ی هدفمندی را پیش می ‎ آورد که «انسان ‎ های خسته از نظم موجود جهانی»، درپی راه ‎ یابی و چاره ‎ سازی وضع نابسامانِ نظام حاکم برجهان هستند که می ‎ خواهند از طریق «گفتگو» با یکدیگر درباره آن ‎ چه که در چنته دارند، همکاری کنند تا برآیند این گفتگوها، جهانی بیگانه با فقر، بی ‎ عدالتی، استثمار انسان، جهل، جنگ، فساد، تباهی، وحشت و نگرانی را برای بشریت به ارمغان آورد.
تصور نمی ‎ رود که غرض از انگیزه طرح «گفتگوی تمدن ‎ ها» تدریس تاریخ بوده باشد و یا تحریک هر تمدنی که بخواهد خود را با گفتگو اثبات و تحمیل کند. تردید نیست آن ‎ چه که مربوط به تمدن ‎ ها بوده است، زشت و زیبای خودشان را در اعصار گذشته اثبات و حتی تحمیل کردند. اما امروز مقصود از گفتگوی تمدن ‎ ها این است که وجوه و نقاط مثبت مشترک هر یک از تمدن ‎ ها را در انطباق با شرایط موجودِ زندگی جهان کنونی جمع ‎ بندی کرده تا راه‌کارهایی قابل قبول و قابل پذیرش برای مناسبات نظام جهانی، ساختارسازی شود. نفسِ طرح «گفتگوی تمدن ‎ ها» که بازتاب نیاز کل بشریت است، تفهیم می ‎ کند که انسانِ آغاز قرن بیست و یکم به این واقعیت رسیده است که هیچ تمدن و ایدئولوژی خاصی به تنهایی در این جهان نمی ‎ تواند انقلابی پویا در نظام آشفته‌ی جهانی به وجود بیاورد، و بدین خاطر است که می ‎ توان «خودِ» موضوع «گفتگوی تمدن ‎ ها» را به مثابه یک نظریه باارزش مورد توجه قرار داد.
این نظریه، بهتر است انسانِ جهان قرن جدید را یک «مجموعه ارگانیک» ‎ بشناسد و معتقد باشد که این جهانِ بهم پیوسته، چاره ‎ ای ندارد مگر این که «ساختار مناسبات نوین جهانی» خود را، برپایه مجموع تجربیات انسان ‎ ها که از گذشته تا به امروز برایش مانده است، بنا سازد. گفتگوی تمدن ‎ ها،   همبستگی و وحدت تمام بزرگان و خیراندیشان تاریخ زندگی بشر را نوید ‎ دهد و معنا ‎ سازد که تمامی آن ‎ ها در مقاطع زمانی خود پیام ‎ آوران صلح و دوستیِ مبتنی بر عدالت برای بشریت بوده ‎ اند و مبارزه با عللِ ظلم و نابسامانی ‎ ها را از مقدس ‎ ترین وظایف و واجبات می ‎ شناختند.
نظریه‌ی گفتگوی تمدن ‎ ها، برای هر تمدنی حقِ بودن قایل شود و بپذیرد که اگر همه‌ی آن ‎ ها بتوانند به دلیل ضرورت ‎ های حاکم بر جهان کنونی وجود یک ‎ دیگر را باور داشته باشند، تمدنی جهانی به وجود می ‎ آید که نقاط مشترک تمام تمدن ‎ ها را در خود متجلی خواهد ساخت و از این طریق بستری فراهم می ‎ گردد تا در پرتو آن تمام مردم جهان بتوانند در راستای تکامل اهداف برخاسته از دیدگاه ‎ های خود نیز فعالیت ‎ های متضمن مقصودشان را آزادانه به پیش برند. این حرف بدان معنا ‎ ست که هدف گفتگوی تمدن ‎ ها، آفرینش یک تمدن واحد نیست تا بشریت ناچار از اطاعتِ آن شود، مقصود این است که از جمع ‎ بندی تمدن ‎ ها، ساختاری از تمدن بشری به وجود آید که هر گرایشی کاملا فضای آزادی داشته باشد تا هویت واقعی ‎ اش را، به معرض قضاوت بگذارد وخود را با داوری دیگران بسنجد و درصورت ضرورت تطهیر نماید. ساختاری به وجود آورد   که در آن بستری برای بروز برخوردها و یا «جنگ تمدن ‎ ها» فراهم نگردد.
بگذار تحملِ شنیدنِ صدای مخالف برای هر کس، یکی از اهدافِ برجسته‌ی «گفتگوی تمدن‌ها» باشد.
 
Hadi.Pakzad@Yahoo.com