"لبخند" فرهنگی و "دندان" طبقاتی


ارژنگ بامشاد


• حملات به اندیشه های سوسیالیستی و در پیش گرفتن "پروژه چپ زدائی" در جامعه از برنامه های بنیادی دولت نئولیبرال حسن روحانی است. دولت کنونی بخوبی از خطر شورش گرسنه گان و لگدمال شده گان آگاه و نگران است. واقعیت این است که با اجرای سیاست های نئولیبرالی زمینه های حرکت های کارگری گسترده تر خواهد شد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۵ دی ۱٣۹۲ -  ۱۵ ژانويه ۲۰۱۴


دیدار حسن روحانی، رئیس جمهور رژیم اسلامی با هنرمندان و سخنان او در این نشست بر متن سیاست های دولت نئولیبرال، منعا و مهفوم خاصی دارد که بارتاب گسترده ای نیز یافت . سخنان حسن روحانی پیرامون جایگاه فرهنگ و هنر در جامعه و نقش هنرمندان، به همان اندازه‍ی اندازه منشور شهروندی اش تو خالی، بی مضمون و فاقد ضمانت و قدرت اجرائی است و بیشتر خصلت تزئینی دارد. "لبخند" روحانی و وزرای ارشاد و کشورش به هنرمندان، و وعده وعیدهای توخالی شان بدان خاطر است که این عرصه را، مجموعه ای بی خطر تلقی کرده که می تواند فضای عمومی جامعه را "عادی" نشان دهند. واقعیت این است که حتی اگر سخنان حسن روحانی و وزرایش، خصلت تزئینی و دل خوش کنک نیز نداشت و کاملآ واقعی و از سر اعتقاد بیان می شد، خصلت اجرائی زیادی نمی توانست داشته باشد زیرا:

اولآ ـ   دولت نئولیبرال جدید بیانگر سازش ائتلافی است که روحانی را روی کار آورد و این ائتلاف از ائتلافی که پشت خاتمی بود، بسیار متنوع تر، شکننده تر و محافظه کارانه تر است. بعید است که این ائتلاف به این حد از "آزادی" های مدنی و بویژه در عرصه اندیشه، بیان و اعتقادات تن در دهد. واکنش وزارت ارشاد دولت جدید به انتشار مقاله دکتر سیدعلی اصغر غروی، نویسنده مقاله “امام، پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟” در روزنامه "بهار" پیرامون حادثه غدیرخم دامنه تحمل این دولت در باره آزادی اندیشه را بخوبی نشان داد. غروی در آن مقاله، تنها نوشته بود که سخنان پیامبر به معنای خلافت علی نبود و اگر این منظور را داشت می توانست با صراحت آن را بیان کند. این تفسیر از سخنان محمد از غدیرخم، در بدترین حالت، روایت اهل سنت از حادثه "غدیرخم" است که نُه دهم مسلمانان آن را قبول دارند. اما بدلیل درج این تفسیر در باره حادثه غدیرخم، نویسنده مقاله به زندان افتاد و روزنامه "بهار" در توقیف!

ثانیا ـ اصلی ترین اهرم های قدرت در جمهوری اسلامی در اختیار ولی فقیه و نهادهای تحت امر اوست. تجربه نیز نشان داده است که عقب نشینی ها موضعی رهبر رژیم تنها زمانی صورت می گیرد که فشار گسترده ای در کار باشد . اما در شرایط کنونی که رهبر رژیم مجبور به "نرمش قهرمانانه" در برابر قدرت های خارجی شده است، نشان داده است که قصد هیچ گونه عقب نشینی در برابر مردم را ندارد. مواضع او پیرامون نقش و جایگاه مطبوعات را در جریان کشتار فلّه ای مطبوعات توسط سعید مرتضوی، در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، دیده ایم. بنابراین حتی اگر سخنان روحانی پیرامون آزادی مطبوعات و تولیدات هنری واقعی هم باشد، این سخنان با توجه به مواضع رهبر رژیم ضمانت اجرائی ندارد.

ثالثآ ـ آزادی های پایه ای در جمهوری اسلامی بنا به خصلت ذاتی رژیم، غیرقابل تحمل است. در این حکومت، نوع خاصی از تفکر مذهب شیعه حکومت می کند که هیچ نوع تفکر دیگری را بر نمی تابد. بر پایه قانون اساسی و بر اساس نقش شورای نگهبان و روحانیون در حکومت، تبلیغ و ترویج دیگر تفکرات مذهبی نیز با مشکلات جدی روبرو هستند، چه برسد به تبلیغ و ترویج آزاد اندیشه های والای انسانی و رسیدن به شرایطی که آزادی بی حد و حصر و استثناء اندیشه و بیان متحقق شود. برای رسیدن به آزادی بی قید و شرط بیان و اندیشه و ایجاد فضائی که سانسور جائی در کشور نداشته باشد، باید از سد جمهوری اسلامی گذر کرد و بر ویرانه های آن جامعه ای آزاد بر پا ساخت.

اگر سخنان حسن روحانی و وزرایش پیرامون آزادی مطبوعات و تولیدات هنری خصلت تزئینی و بزک کردن فضای عمومی جامعه را دارند، اما سخنان وزیر اطلاعات و همچین مصاحبه مشاور ارشد او در زمینه معیشت مردم و خطر پابرهنه گان و اعماق جامعه، خصلت واقعی و دقیقآ طبقاتی دارتد. حسام‌الدین آشنا، (داماد دری نجف آبادی وزیر اطلاعات سازمانده قتل های زنجیره ای) و مشاور حسن روحانی، در مصاحبه با نشریه "اندیشه پویا" گفته بود: "پروژه روحانی زدودن چپ‌زدگی است." و محمود علوی، وزیر اطلاعات دولت حسن روحانی، از "رسوبات اندیشه سوسیالیستی" و "نفرت از سرمایه‌داری" در ایران انتقاد کرده و با تاکید بر ضرورت امنیت سرمایه‌گذاری گفته است: "متاسفانه هنوز رسوبات اندیشه‌های سوسیالیستی در جامعه ما کم و بیش باقی مانده، در حالی که دفاع از سرمایه‌گذار، غیر از دفاع از سرمایه‌دار است."
حملات به اندیشه های سوسیالیستی و در پیش گرفتن "پروژه چپ زدائی" در جامعه از برنامه های بنیادی دولت نئولیبرال حسن روحانی است. دولت کنونی بخوبی از خطر شورش گرسنه گان و لگدمال شده گان آگاه و نگران است. واقعیت این است که با اجرای سیاست های نئولیبرالی که اجبارأ با راه اندازی بخش های از تولیدات و خدمات همراه خواهد بود، زمینه های حرکت های کارگری گسترده تر خواهد شد. زیرا سیاست های دولت جدید اساسآ بر اساس منافع سرمایه داران و کاهش هزینه های کار استوار است. زدن بیمه های درمانی و بهداشتی، خصوصی سازی گسترده در اقتصاد و تمامی عرصه های زندگی و بویژه در آموزش، بهداشت و درمان، فرهنگ و هنر و خدمات، در شرایط تحریم ها و خالی بودن صندوق دولت، نمی تواند با واکنش های تند توده های مردم همراه نباشد. دولت مردان و دولت زنان کنونی، هر نوع تبلیغ برای حق مردم در زمینه داشتن بهداشت، درمان، آموزش، رفاه اقتصادی و بیمه های زندگی و وظیفه دولت در تامین حداقل های زندگی مردم اعماق را، تبلیغ سوسیالیستی می دانند و با آن سر جنگ دارند. واقعیت این است که سوسیالیست ها، پیگیرترین نیروهائی هستند که از حق زندگی انسانی مردم و بویژه توده های تهیدست و از اقدامات توده های مردم به شکلی واقعی و قاطعانه دفاع می کنند. همین امر وحشت دولت مردان و دولت زنان کنونی را برانگیخته است زیرا، اکنون شرایطی بوجود آمده است که «پیکار برای آزادی» و «پیکار برای نان» می توانند با هم گره بخورند و از این روست که دولت کنونی "دندان" خونین خود را نشان می دهد. با اشاره به همین وضعیت در آینده کشور بود که در سند کنگره هژدهم سازمان ما (راه کارگر) آمده است:
«ایران می تواند یکی از بزرگ ترین میدان های قدرت نمایی جنبش سوسیالیستی در جهان باشد؛ زیرا نسل جوان ایران، نظام تاریک اندیش و فقر گستر حاکم بر کشور را تحمل ناپذیر می یابد؛ زیرا میلیون ها زن و مرد جوان تحصیل کرده ایرانی هم تشنه آزادی و روشنایی اند و هم پای بسته در برهوت فقر و ذلت. این زنان و مردان جوان می توانند و باید با زحمتکشان و تهیدستان و لگدمال شدگان اعماق گره بخورند. همان طور که در کنگره هفدهم هم گفتیم: "آینده ایران به درآمیختن این دو رودخانه بزرگ انسانی و آهنگ درآمیختن آنها بستگی دارد".» و این آینده، دولت مردان و دولت زنان نئولیبرال را وحشت زده کرده است. و برای جلوگیری از این روند و این پیوند، گزینه‍ی "لبخند" فرهنگی و "دندان" طبقاتی را برگزیده اند.

چهارشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۲ برابر با ۱۵ ژانویه ۲۰۱۴