به مناسبت آغاز سال تحصیلی
بیانیه شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱ مهر ۱٣٨۵ -  ۲٣ سپتامبر ۲۰۰۶


 
اول مهر هر سال ، نوید رسیدن فصلی تازه از تلاش و کوشش دانشجویان و اساتید است و از اینرو می توان آن را یکی از خاطره انگیز ترین روزهای سال برای دانشگاهیان دانست . اما صد افسو س که حوادث روزها و ماههای گذشته ، مهر امسال را به کام بسیاری از آموزندگان و آموزگاران و دلسوزان علم و معرفت تلخ کرده است .هجوم وحشیانه دشمنان دانش و فرهنگ در ماههای گذشته به کیان دانشگاه آنچنان گسترده بوده است که تاریخ این مرزو بوم کمتر سراغی از آن دارد. از این رو لازم است که به منظور تنویر افکار عمومی ، خلاصه ای هر چند کوتاه ازاین هجوم گسترده و وسیع ارائه کنیم تا بتواند مبنایی برای چاره جویی برای این وضعیت اسفبار گردد :
۱- در آخرین روزهای سال تحصیلی مهندس موسوی نماینده شجاع مجلس ششم و حامی همیشگی جنبش دانشجویی در تجمع اعتراض به قوانین تبعیض آمز علیه زنان ، در حالی دستگیر گردید که تعداد زیادی از دیگر دانشجویان نیز به همراه او طعم تلخ زندان اوین را در حافظه خود ثبت نمودند. مهندس موسوی کماکان در سلولهای انفرادی اطلاعات ، همانجا که خود بارها بر تاریکی آنها نور افشانده بود ، تحت انواع فشارها و محدودیتها به مقاومت و مبارزه خویش ادامه میدهد . از آن گذشته دستگیری دانشجویان آزادیخواه متعدد دیگری از جمله یاشار قاجار ، عابد توانچه ، پیمان مسکین خدا و مهدی مکارمی و سجاد نیکنام سیاهه دیگری است از سیاهکاریهای منادیان عدالت! از سوی دیگر در اواسط تابستان جامعه دانشگاهی کشور به سوگ مرگ مشکوک اکبر محمدی دانشجوی داشگاه تهران در زندان اوین نشست . مرگ وی همانقدرظالمانه بودکه سالها حبسش به دلیل اعتراض به حمله وحشیانه به کوی دانشگاه در ۱۸ تیر ۷۸ . اکبر محمدی در حالی در بند بود که آمران و عاملان حمله به کوی دانشگاه هنوز نه تنها محاکمه نگردیده اند که قدر دیده و بر صدر نیز نشسته اند. مرحوم محمدی در حالی به خاک سپرده شد که نه تنها از حضور دانشجویان بر مزار او جلوگیری گردید که مراسم ترحیم او نیز با دخالت نیروهای امنیتی ملغا شد و آئین چهلمین روز او نیز به دلیل فشارهای عیان نظامیان به تخت نشسته ، برگزار نگردید.
۲- بازنشستگی اجباری و غیر قانونی بسیاری از اساتید مستقل ، دانشمند و پر تجربه دانشگاههای مختلف کشور، که با روی کار آمدن دولت نهم آغاز شده بود ، در اواخر سال گذشته تحصیلی ، اوج بیشتری گرفت و به ضایعه ی جبران ناشدنی دیگری برای جامعه دانشگاهی تبدیل گردید . در این وانفسا دانشگاه از حضور اساتیدی محروم گردید که جرمی جز دگراندیشی و استقلال از جریانات مورد حمایت زورمداران و شفیتگان قدرت نداشتند .در این تردیدی نیست که اثرات مخرب این به پاکسازی فرهنگی! تا مدتها بر تارک دانشگاههای ایران باقی خواهد ماند.
۳- در تابستان گذشته برای بسیاری از فعالان دانشجویی ، احکام سنگین کمیته انضباطی صادر گردید، بسیاری از نشریات دانشجویی تعطیل شده یا مجوزآنها لغو گردید و انجمنهای بسیاری در دانشگاههای مختلف به مرگ و تعطیلی محکوم شدند . در این میان احکام ناعادلانه ، ناموجه و غیر مستند کمیته های انضباطی، بیش از هر چیز حکایت از عزم دولتی بی تدبیر دارد که برای سرپوش نهادن بر بی کفایتی کارگزارانش به خفه کردن صدای هر گونه مخالفی دست یازیده است. علاوه بر آن این برخورد گسترده با دانشجویان حکایت از ترس و واهمه دست اندرکاران انتصابی حکومت ازعکس العمل دانشجویان به بی عدالتی ها سیاسی و اقتصادی، تضییقات اجتماعی و فرهنگی و بی تدبیری های علمی ، آموزشی و صنفی دارد. بی شک این ترس که تا اعماق ارکان این دولت رسوخ کرده است ، سبب ساز این حمله و هجمه در سکوت تابستان گردیده است.
۴- اما گستاخانه ترین اقدام در تابستان گذشته ممانعت از تحصیل بسیاری از فعالان دانشجویی در مقطع کارشناسی ارشد بود. فعالانی که در میان آنها اعضا شوراهای صنفی و انجمنهای اسلامی ونشریات دانشجویی به چشم می خورد . دانشجویانی که تنها گناهشان انتقاد از بی تدبیری مسئولان دانشگاهی تازه برآمده وبی کیافتی مدیران دولتی بوده است.اقدامی که زنگ خطر را برای تمامی دانشجویان کشوربه صدا در آورد و بی شک اگر جامعه دانشگاهی در مقابل اقدام ننگ آورامروز مقاوت ننماید ، محکوم به تحمل فردای سیاهی خواهد بود که در آن ملاکهای غیرعلمی و روابط سیاسی ، نه تنها ارتقاء تحصیلی که حتی حضور دانشجویان در دانشگاه را رقم زند و در آنصورت بار دیگر شاهد محرومیت از تحصیل به علت نوع پوشش و هزاران علت ناموجه دیگر خواهیم بود .دور نیست که با ادامه این نابخردی ها ،عضویت درتشکلهای وابسته و دست ساز دانشجویی و کسب رضایت از نهادهای نظامی و امنیتی به عنوان ملاکی جهت ادامه تحصیل مطرح گردند.
۵-اما اظهارات مسولین آموزش عالی نیز کمتر از این هجوم گستاخانه نبود. رئیس دولت در اظهاراتی که می توان آن را مقدمه انقلاب فرهنگی دوم دانست بر لزوم پاکسازی دانشگاهها تاکید کرد وعمید زنجانی ، رئیس انتصابی دانشگاه تهران -که البته فاقد مدرک دانشگاهی نیز هست - از لزوم ایجاد تک صدایی در دانشگاهها سخن گفت .این اظهاراتی هر چند ازسوی دونفر بیان گردیده است اما با این وجود بیانگر دیدگاه کج اندیشانه بسیاری از مسئولین دولت کنونی و روح کلی حاکم بر آنست .
۶- تعطیلی بسیاری از روزنامه ها و نشریات مستقل، افزایش فشارها برنهادهای غیر دولتی و احزاب مستقل ازدیگر تهاجمات دولت نهم و نهادهای امنیتی و نظامی به جامعه مدنی کشور در تابستان اخیربود. این امرموجب نه تنها تنگ تر شدن که انسداد فضای نقد و انتقاد و فعالیتهای مدنی در کشوراست. فضایی که وجود آن لازمه ادامه حیات فرهنگی و علمی کشور است. به مسلخ بردن روزنامه هایی چون شرق و نشریات مستقلی چون نامه که بی شک بیشترین مخاطبان خود را در میان دانشگاهیان ، روشنفکران و تحصیلکردگان کشور داشته اند ، هجومی مستقیم است به این قشر و تهدیدی صریح است برای دانشگاه. اعتراض جدی و گسترده به این آزادی کشی ، نه تنها حق ما که بیش و پیش از آن وظیفه ماست.
بی شک دلیل تمامی این تهاجمات به دانشگاه را می توان نقش روشنگرانه دانشجو و دانشگاه در رسوا کردن زورمداران بی کفایت و عوامفریبان بی عدالت دانست. کسانی که در سایه عدم کفایتشان تا کنون صدهها هزار کارگر بی کار گشته اند ، وضعیت اقتصادی کشور به وخامت گراییده است ، فقر و درد بیداد میکند و تورم و بیکاری افسار گسیخته است. از سوی دیگر در عرصه بین الملل نیز کشور با مخاطرات گوناگونی روبرو است که میرود تا کشور را در سراشیبی هولناکی قرار دهد. متاسفانه این مسئولان به جای اصلاح اشتباهات مکررخود می کوشند تا از یک سوی گناه بی تدبیری خویش را بر گردن دشمنان خیالی داخلی وخارجی اندازند واز سوی دیگر صدای منطقی و مستدل هر مخالفی را در گلو خفه نمایند .
با وجود تمام این فشارها تردید نیست که دانشگاه و جنبش دانشجویی سرفراز ایران همچنان به راه خویش ادامه خواهد داد . تاریخ این کشور آکنده از صفحات زرینی است که جامعه دانشگاهی کشور رقم زده است . اساتید و دانشجویان این مرزو بوم بارها اثبات نموده اند که در راه آزادی و پیشرفت از هیچ کوششی فروگذار نخواهند نمود و بی شک پاسخی درخور به این حملات گسترده به کیان دانشگاه خواهند داد.
شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت
اول مهرماه ۱۳۸۵