واکنش ردیه نویس فدائیان جهل
و چهارپایان سوره اعراف قرآن
- فرج سرکوهی

نظرات دیگران
  
    از : masoud memar

عنوان : حضور محترم آقای سرکوهی
در مورد یک سوأل و یک خواهش ٫ بنظر من اگر مقالات و نوشته های نیروهای چپ در ایران منتشر میشد اتفاقأ ما شاهد مقالات بیشتری از جمله « فدائیان جهل » میشدیم ٫ چون همین آزادانه منتشر شدن افکار گوناگون چپ در ایران نشاندهنده جو غیرقابل حذف چپ بود و کارزار بحث و جدل جدی تر و ملموس تر از این میشد و بنظر من مسئله اطمینان از حذف و سانسور چپ ٫ علت نگارش چنین مقالاتی نیست بخصوص در دنیای ارتباطات امروزین. شما حتمأ گفتمانی از جمله مجله « جیغ و داد » در اوایل انقلاب را بیاد دارید که حملات بیشتری به چپ میشد چون چپ حضور علنی و با کمیت قابل توجهی داشت. در مهیا بودن بستر برای این قبیل تحریف تاریخی ٫ خود چپ در مجموع با مدون نکردن شفاف تاریخ خود ٫ موثر بوده است.
در مورد خواهش شما مبنی بر : « از همه کسانی که می توانند این متن را در داخل کشور تکثیر کنند خواهش می کنم که، حتی اگر با نوشته من مخالف اند، به پاس احترام به حق آزادی بیان همگان، متن های مرا در داخل کشور تکثیر و توزیع کنند تا ردیه نویس تنها به قاضی نرفته و حرف هر دو سو شنیده و خوانده شود.» یکی از بهترین تقاضائی است که میشود کرد و بستگی به استقبال جامعه مدنی دارد و امیدوارم که این ضرورت بوقوع بپیوندد.
۶۰۲۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣۹۲       

    از : حسن بنا

عنوان : گیر آمدگی
آقا معمار
عبور از پارازیت همان کاری است که عمری است داریم میکنیم .معماران دنیای انحصارگری پارازیت میفرستند و فیلتر میکنند تا صدای دیگران را گم کنند و میانه را شلوغ کنند و ما هم عادت داریم که در میان پارازیتها صداهای ناشنیده مانده را بشنویم.
عجب دل گنده ای داری تو معمار که حتی روشنفکران برچسب زن و بیمسئولیت را هم جزو اعداد به حساب میاوری.
نه نظرم برگشت شما کلا بیشتر همینطوری نظر بده روحیه ما هم خوب میشود. در این وانفسای کم رویی دیدن روهای گشااااده خودش مایه دلشادی است. عین وقتی میماند که ملات گرفته و داری آجر را میچینی
:)
۶۰۲۵۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : حضورمحترم آقای کیا
آقای کیا نوشتید :« عده‌ یی سعی‌ در روشنگری دارند و نمیخواهند بین بد و بدتر انتخاب کنند،

به اینها هم آگر چه اقلیت هستند باید حق داد! » . مطالب شما را قبول دارم و حق اندیشه و عمل حق همه است اما نوشته من در مورد « پارازیت » آقای حسن بنا بود که مرا : « با محور پذیرش بی قید و شرط وضعیت موجود، تمکین به قدرت، رد هر گونه ابراز وجود مستقلانه محکومین، دفاع از سرمایه داری، » نامیده است بجای جواب دادن در مورد نوشته من با عنوان « به ( یک خواننده یک خواننده ) » که هیچ حقی رای دگراندیش قائل نیستند و بجای برخورد و نقد منطقی به برچسب زدن متوسل میشوند .این قدیمیترین و راحتترین روش در مقابل جواب مسئولانه است که با یک برچسب دلخواه میوان از پاسخ شانه خالی کرد. همانطور که معتقد هستم همه نیروها را باید برسمیت شناخت از جمله روشنفکران برچسب زن و بیمسئولیت .
۶۰۲۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : بالاخره پارازیت یا عبور از پارازیت ؟
دوستان معترض همگی حق دارند که نباید به خارج از موضوع مقاله پرداخت و اگر دقت کنید اولین کامنت من زیر عنوان : « فرهنگ نقد و بررسی » بود و در مورد مقاله مذکور نوشته شده بود ولی متأسفانه برخی دوستان بدلایلی به جای نقد و جواب منطقی و استدلال ٫ موضوع را عوض میکنند و وقتی در مورد موضوع مطرح شده از جانب آنها پاسخ میدهی باز به جای جواب دادن ٫ ادعا میکنند که این مطالب خارج از موضوع است ٫ که من هم قبول دارم که خارج از موضوع مقاله است اما در ارتباط مستقیم با موضوعی است که بجای جواب با ربط ٫ خود پیش کشیده اید که از زیر جواب دربروید مانند نوشته آقای حسن بنا خطاب به من زیر عنوان پارازیت : ( پیداست جنابعالی چیزی مثل نظر ( به فتح ن و سکون ظ )دارید که نظرات مشخص خودتان را با محور پذیرش بی قید و شرط وضعیت موجود، تمکین به قدرت، رد هر گونه ابراز وجود مستقلانه محکومین، دفاع از سرمایه داری )... . شما خودتان کامنت مرا با عنوان « فرهنگ نقد و بررسی » نگاه کنید و نوشته آقای حسن بنا با عنوان « پارازیت » خطاب به من را . اگر نوشته من را نقد میکرد حق با شما بود ولی ایشان چون جوابی در رابطه با مطلب ندادند بیراهه رفته و در جواب به مطلب بیراهه ایشان ٫ ادعا میکنند موضوع در مورد مقاله نیست و این تنها حرف با ربطشان است اگر خودشان هم رعایت کرده و در باره مقاله اظهار نظر کنند و در فقدان جواب به کسی برچسبی نزنند.
۶۰۲۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : احمد صلاحی

عنوان : ترک عادت موجب مرض است
دوستان عزیز ، همانطور که بدرستی اشاره کردید. کامنت های masoud memar خارج از بحث این مقاله می باشد و قبلا در موارد بسیاری دیده شده است . ازجمله زیر مقاله ء قبلی آقایان سرکوهی و بهزاد کریمی که به او تذکر داده شد.

نگارنده در ۲۳ دیماه در کامنت ۵۹۸۵۱ برای masoud memar نوشتم :
بعداز این فقط وشاید با یک جمله "خارج از موضوع" در هر بحثی که شیطنت کنی خواهم آمد. علاقه ای به این بحث ها ندارم .
۶۰۲٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : کیا

عنوان : معمار جان ،
همه این را میدانند که دولت سوسیالیستی با شرکت کردن یا نکردن در انتخابات در این مرحله و به این زودی در ایران فرهنگ زده و ثروتمند امکانپذیر نیست.

مسلما همه فرق بین روحانی " ماکیاول" و احمدینژاد" شیاد بی‌ فرهنگ" را می‌‌دانند.

ولی‌ آنهائیکه دلشان برای این وطن می‌سوزد و خورده شیشه هم ندارند حق زندگی‌ و مبارزه برای خود و میهن قائل هستند.

عده‌ یی سعی‌ در روشنگری دارند و نمیخواهند بین بد و بدتر انتخاب کنند،

به اینها هم آگر چه اقلیت هستند باید حق داد!
۶۰۲٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : حسن بنا

عنوان : عبور از پارازیت
آقا معمار
اینجا صحبت از پاسخگویی به پروژه رسانه ای سرکوب چپ( فداییان جهل) است جای دیگر صحبت از تمکین و خاکساری بر قدرت نان آوران در عرصه هنر بود حضرتعالی و دوستان صحبت از لولوی احمدی نژاد و جلیلی میکردید و کامنتهای انحلال لیبرتی درج میشد. حالا هم که میفرمایید :...شما دولت روحانی را بزنید تا ببینیم آیا نسبت به واقعیات موجود احمدی نژادها سکان حکومتی را کسب میکنند ...
پس تلویحا تصدیق میکنید پروژه سرکوب رسانه ای چپ( که به دنبال اعلام مواضع وزیر اطلاعات د راین مرحله کلید خورده) برای تثبیت "دولت روحانی" است
و خوب ما هم چاره ای نداریم جز حمایت از دولت روحانی چون لاجرم یا احمدی نژاد و جلیلی است(پلیس بد) یا روحانی(پلیس خوب)
خوب حرفی ندارم شما به گذاشتن کامنت با این انشاهای آشنا زیر همه مقالات و نظرات در راستای دفاع بی قید و شرط از "دولت روحانی" ادامه بده و "وظایف فرهنگی" خود را ایفا کن اما در میزان درک مخاطبان ذره ای شک نکن.
اگر البته سرکار با همین اسم با مسمای مسعود معمار در همان نشریات"مدافع دولت روحانی" مطلب بنویسید هم حتما ماجور میشوید. اما گویا آن همه رسانه و منبر کفایت دفاع از دولت روحانی را نمیکند و قسمت نظرات معدود سایتهای مستقل هم باید عرصه دفاع از دولت روحانی باشد.
۶۰۲٣۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : نقد بدون پارازیت بلکه مستند وشفاف
آقای حسن بنا ٫ چه وضعیت موجود را بپذیرم چه نپذیرم ٫ وضعیت موجود را نمیشود انکار کرد و باید برسمیت شناخت چون بدون قبول بیماری ٫ علاج آن نیز غیرممکن میشود ٫ اگر سرف روشنفکری میتوانست معادلات جهانی را حل و فصل کند ٫ دیگر نیازی به احزاب نبود ٫ امروزه بدلیل رشد آگاهی عمومی و تجارب بعد از قرن بیستم ٫ آمار در جهان نشان میدهد که جامعه بر مبنای واقعیتها حرکت میکند نه از روی سرف آرمانگرائی به یک مثال کفایت میکنم : اگر حزبی ادعا کند که در صورت بدست گرفتن قدرت سیاسی تمامی مشکات اجتماعی و اقتصادی را حل و فصل خواهد کرد و برنامه هم ارائه دهد ٫ جامعه به امکانات حزب نگاه میکند که آیا این سنگ بزرگ بمثابه نزدن است یا قادر میباشد ؟ وضعیت موجود هم حاصل عملکرد همه نیروهای اجتماعی است چه بپذیریم و چه نپذیریم . در ایران امروز تا همه را برسمیت نشناسیم از راست تا چپ ٫ از پیروان ولایت فقیه تا مدعیان سکولار دموکراسی نمی توانیم برنامه سیاسی بروز ارائه کنیم و لاجرم جامعه را در گذار تنها گذاشته و خود سیاست آرمانگرائی را دنبال میکنیم و جامعه با هزار مشقت ۸ سال نیازمند میشود تا از سد دولت قبلی عبور کند. در این تغییر فقط نظاره گر میمانیم و تشویق به عدم تغییر هم میکنیم ( لابد با شرکت نکردن در انتخابات بجای جلیلی ها دولت غیر سرایه داری حکومت میکرد ) تازه طلبکار هم میشویم که هیچ فرقی بین دو دولت نیست و هر دو نوکر سرمایه داری هستند. حال شما مفهوم برسمیت شناختن واقعیتها و سیاستورزی بر پایه توان و پایگاه واقعی اجتماعی خود را سازش یا پذیرش واقعیت موجود بگذارید. شما دولت روحانی را بزنید تا ببینیم آیا نسبت به واقعیات موجود احمدی نژادها سکان حکومتی را کسب میکنند یا یک دولت غیرسرمایه داری ؟
۶۰۲۲۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : م مینایی

عنوان : روشنگری
از عزیزانِ داخل ِ کشور خواهش می‌کنم از آنجا که در هر شهری، دوستانی هستند که به دلیل حشر و نشر با اصحاب مطبوعات و خصوصاً گردانندگان کیوسک‌هایِ مطبوعاتی ، امکان این را دارند که با تهیه یِ پاسخ‌های مربوط به مقالات ِ نشریات ِ افترا زن، از جمله اندیشه‌ی ِ پویا و مهرنامه و ... از آنها بخواهند که نشریات را به همراه پاسخ ها عرضه کنند. اینکار باعث خواهد شد دروغگویان و جعل کنندگان همواره شمشیر داموکلس راستگویی و افشای ِ حقایق را روی ِ سر خود احساس کنند و بدانند که عرصه‌یِ سیمرغ جولانگاه مگس‌ها نیست. من خودم شخصاً در شماره های ِ بعدی این نشریات، اینکار را خواهم کرد و نتیجه‌یِ آن را هم اطلاع خواهم داد.
۶۰۲۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹۲       

    از : حسن بنا

عنوان : پارازیت
آقای با نام نظردهی مسعود معمار
پیداست جنابعالی چیزی مثل نظر ( به فتح ن و سکون ظ )دارید که نظرات مشخص خودتان را با محور پذیرش بی قید و شرط وضعیت موجود، تمکین به قدرت، رد هر گونه ابراز وجود مستقلانه محکومین، دفاع از سرمایه داری، دفاع از سیاستهای رژیم حاکم بر ایران و عوامل پیدا و پنهان آن حتما در این سایت ابراز فرمایید. امیدوارم ماجور باشید من که به سهم خودم شهادت میدهم پرکاری حضرتعالی را که با صرف ساعتها وقت و انرژی و در نقشهای مختلف(البته نه قضاوت) اما حتما وکالت، کارشناس، جستجوگر و بازجستجوگر و نظایر آن به ارائه نظرات ذیل محورهای فوق الذکر مشغول "کار فرهنگی" میباشید . امید است نظرت کارشناسانه شما موجب هدایت و رفع گمراهی و ای بسا بازگشت گمراهان گردد.اجرکم عند اله
۶۰۱۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : به ( یک خواننده یک خواننده )
من هیچ قضاوتی در مورد اعتراض آقای کمالی نمیکنم. اما شما خیلی ساده با مسئله برخورد کردید. درست میگوئید که کسی جلوی هیچ کسی را نگرفته است و حق هر کسی است که چگونه برخورد کند. اگر شخص کادر یا سخنگوی یک تشکیلاتی باشد و نحوه برخورد ایشان چه درست چه نادرست تعبیر شود , در قبال عملکردش پاسخگو است و مسئول . اگر هم یک روشنفکر مستقل بعنوان یک الیت باشد یعنی برای جامعه آشناست و تأثیر برخورد و گفتمانش بمراتب بیشتر از شخصی است که برای جامعه ناآشناست و طبیعی است که واکنش های مثبت و منفی را بدنبال خواهد داشت و عدم پاسخگوئی مکرر ٫ از دست دادن جایگاه قبلی فرد را بهمراه دارد . چه موافق آقای سرکوهی باشیم چه مخالف ایشان ٫ فرقی در جایگاه ایشان نمیکند که در هم عرصه ادبی بخصوص سر دبیری « آدینه » و در عرصه سیاسی بعنوان کنشر چپ ایران شناخته شده است و کلامش به عنوان نماینده ای از جنبش چپ قلمداد میشود همینطور آقایان عموئی ٫ نگهدار ...
۶۰۱۹۲ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۲       

    از : یک خواننده یک خواننده

عنوان : بروید گفت و گو کنید
یکی از دوستان کامنت نویس به نام مهرداد کمالی به فرج سرکوهی تاخته است به این اتهام که سرکوهی با نوشته های خود راه گفت و گو را مسدود کرده.

این اقا و همفکرانشان اگر می خواهند با یک عده دیگر گفت و گو کنند ؛ خوب بروند بکنند . چه کسی جلو ان ها را گرفته؟. شما که می خواهید با ان ها گفت وگو کنید با فرج سرکوهی چه کار دارید؟ مگر او جلوی شما را گرفته. خوب بروید و گفت و گو کنید. این سرکوهی نیست که جلو گفت و گوی شما را گرفته. طرف مقابل با شما گفت و گو نمی کند. یا به دردش نمی خورید یا اهل گفت و گو نیست یا به هر دلیلی . این چه ربطی دارد با مقاله فرج سرکوهی
کسانی مثل فرخ نگهدار و بابک امیرخسروی و خیلی های دیگر سعی می کنند که با قدرت و با جناح های رژیم گفت و گو کنند. اما جناح های رژیم ان ها را تحویل نمی گیرند و فقط م برای نوشتن مقاله علیه چپ و مخالفان جمهوری اسلامی و یا موقع انتخابات و برای تبلیغ نامزدها از ان ها بهره می گیرند.
این ها می خواهند با جناح های رژیم گفت و گو کنند ؛ خوب بروند و بکنند. هیچ کس هم نمی تواند جلو ان ها را بگیرد و خق هم ندارد . گفت و گوی شما چه ربطی به نوشته های دیگران دارد؟ هر کس مسول رفتار و گفتار خودش است
شما بروید با هرکه دلتان می خواهد گفت و گو کنید . اما جای اعلام امادگی برای گفت و گو کامنت اخبار روز نیست . رسما و با نام واقعی خودتان به ان ها نامه بنویسد و امادگی خودتان را اعلام کنید .شاید جواب بدهند. موفق باشید
۶۰۱٨۰ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : فرهنگ نقد و بررسی
بحث یا جدال بر سر دستور زبان فارسی است؟ بر سر صفت و موصوف است ؟ در عالم سیاست و معنای سخن هیچ فرقی نمیکند بلکه نقش تأکیدی دارد . ما آذری ها ضرب المثلی داریم : چه بگوئیم این حسن کچل است چه بگوئیم این کچل حسن است ٫ ما حسن را کچل کردیم و اگر بخواهیم ابرویش را درست کنیم میزنیم چشمشش را هم کور میکنیم. بچالش کشیدن بیرحمانه و مستند ٫ وابسته به این و آن یا در خط این و آن کردن سزوار روزنامه کیهان است نه روشنفکر مستقل ادبی ٫ باید دقت کرد دعوای شخصی نیست بلکه تمامی دیالوگها قابل دسترسی بر همگان است و قضاوت نیز از سوی همگان.
۶۰۱۷۲ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۲       

    از : رخساره مستعار

عنوان : درست خواندن را یاد بگیرد
اقای مهرداد کمالی
اول بخوانید بعد داوری کنید .درست خواندن را هم یاد بگیرید
فرج سرکوهی توضیح داده است که خبرگزاری فارس را که به گفته خود این خبرگزاری وابسته به اطلاعات سپاه است رسانه امنیتی های فرهنگی کار می داند و روزنامه کیهان و مهرنامه و اندیشه پویا را رسانه فرهنگی کاران امنیتی و کلی هم در باره تفاوت این دو اصطلاح توضیح داده است اما شما نوشته اید که او خبرگزاری فارس و روزنامه کیهان و مهرنامه را کنار هم گذاشته.

دستکم یک نوشته را درست بخوانید و بعد نظر بدهیم

کمی زحمت بکشید و انتقاد های خودتات را مستند کنید . یعنی برای هر انتقاد خود یک جمله از نوشته را به عنوان سند بیاورید . این طور که شما نوشته اید در باره هر نوشته ای می توان نوشت .
۶۰۱۶٨ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۲       

    از : K ۹

عنوان : لطفا اشتباه تایپی را اصلاح کنید.
در این جمله"بخش دوم مقاله من در شناسائی یک تیپ و به دست دادن شاخص های آن است و جدال های بی هوده با این یا آن فرد این تیپ با ساخت متن ناسازگار" یک " نه" قبل از" جدل های بیهوده..." از قلم افتاده است.
۶۰۱۶۵ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۲       

    از : مهرداد کمالی

عنوان : باز هم تندروی و تنفر
تندروی ها و افراطگرایی های معمول و مرسوم در این نوشته موج می زند و همه چیز را ویران می خواهد.
فرج سرکوهی، آفرین بر تو باد که با کنار هم گذاشتن و همردیف و همانند دانستن مجله های "مهرنامه" و "اندیشه پویا" با روزنامه کیهان و خبرگزاری فارس، راه هرگونه گفت و گوی معقول و منطقی را مسدود کردی!
آفرین بر تو باد که سرانجام خشم و خشونت کلامی را بر خردورزی و خویشتنداری ترجیح دادی!
آفرین بر تو باد که خود در ساحل عافیت نشسته، خواستار تکثیر متن نوشته های آلوده به تهمت و تنفرت در داخل کشوری!
آفرین بر تو باد!
۶۰۱۶۴ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۲       

    از : رخساره مستعار

عنوان : درسی برای اقای سرکوهی
یکی از بهترین بخش های نوشته اقای سرکوهی توضیح معنای اصطلاح فرهنگی کاران امنیتی و تفاوت ان با امنیتی های فرهنگی کار است. چون در مقاله قبلی فقط یک جمله در باره این اصطلاح نوشته بود و خیلی ها به این جمله کوتاه توجه نکرده و این اصطلاح را به معنای عضویت در وزارت اطلاعات فهمیده بودند.

این تجربه به نویسنده ای توانا چون اقای سرکوهی نشان می دهد که در باره برخی اصطلاح های تازه یک جمله کوتاه کافی نیست و باید ببیش تر توضیح داد. توضیح ندادن کافی اصطلاح فرهنگی کاران امنیتی ضعف مقاله قبلی اقای سرکوهی بود که حالا مرتفع شد

به نظر من اقای سرکوهی با این مقاله و مقاله قلبی و بعدی خود اقای خجسته رحیمی را مشهور کرد و او باید از این بابت از اقای سرکوهی تشکر می کرد
۶۰۱۵۵ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۲       

    از : heiva samadi

عنوان : همه چپ ها
اگرچه با کلیت استدلال های نویسنده مقاله موافق هستم اما با تکرار این واژه آزار دهنده چپ مستقل مشکل دارم. چپ چپ است. چپ وابسته دیگر چیست؟ ضمنا نویسنده باید از تمام میراث چپ در ایران و جهان حمایت کند اگر چه اشتباه هم داشته است. ولی اشتباه ها را نباید بزرگ کرد بلکه شرایط را هم باید در نظر داشت.
۶۰۱۵۰ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۲