در جستجوی امنیت از کابل، شیراز تا ترکیه - آیدا ابروفراخ

نظرات دیگران
  
    از : فرشاد مجیدی

عنوان : چقدر دنیا باید عوض شود
از خواندن این مقاله که از طرف مادرم برایم فرستاده شده است بسیار خشنود شدم. طبیعتا ً نه به خاطر زجر و دردی که این خانم محترم در طول زندگیی خود متحمل شده اند، بلکه به خاطر دریچه کوچک ولی با ارزشی که از راه این سایت پیدا شده است تا تجربیات تلخ ولی حقیقت گویانه شان را با دیگران در اشتراک بگذارند. ۱۵ سال در ایران زندگی کرده ام، ۳۰ سال در غرب اروپا و فعلا حدود یک دهه است که در خدمت قوای بین المللی در افغانستان تن به همکاری برای بازسازی کشور داده ام. در بیش از ۸ سالی که در این کشور بوده ام، تجربه به بنده نشان داده است که تعصبات دینی و علاقه مردان و مخصوصا ً اکثریت محاسن سفیدان که از پیشرفت و تغییر وضعیت ترس و وحشت خاصی دارند باعث میشود که زنان و جوانان کشور راه بس دشواری برای پیشرفت و دترسی به آینده ای روشن داشته باشند، که البته این یک اشتباه محض بیش نیست، زیرا جامعه بشری در پیشرفت است و دیر یا زود باید افغانستان، پاکستان، ایران، ترکیه وکلا ً تمامی کشورهای اسلامی آینده جوامع خود را به این مسئله تطبیق دهند. به امید روزی که این خانواده عزیز محل مناسبی برای زندگی پیدا کنند و جامعه بشریت نیز به حقوق یکدیگر احترام گذاشته در رفتارشان با یکدیگر خداوند متعال را نیز در نظر داشته باشند. فدای خدا و بندگان خوبش، فرشاد مجیدی.
۶۰٣۶۴ - تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱٣۹۲       

    از : بهرام خراسانی

عنوان : درود بر این زن آگاه افغانستانی
با درود
چند روز پیش، گفتگوی نشریه اندیشه‍ی پویا را خواندم با یک زن فرهیخته و آگاه افغانستانی به نام منیژه باختری که اکنون سفیر کشورش در نروژ است. آگاهی‌های اجتماعی ژرف، و موفقیت شغلی او در جایگاه زنی برخاسته از جامعه‍ی جهل زده‍ی افغانستان، مرا بسیار شاد کرد. امروز هم رنجنامه‍ی مهرافسون. ر این زن مبارز، آگاه و مقاوم افغانستانی را خواندم که رنج او دل هر آدم مسخ نشده ای را به درد می آورد، و پشتکار او را میستاید. برداشت مثبت او از دوران دکتر نجیب اله چیزی است که خود من نیز از زبان بسیاری از مردم میان سال یا سال خورده در افغانستان شنیده ام. جالب اینکه منیژه نیز از هنگامیکه در دوران نوجوانی کتابهای سوسیالیستی را در خانه بستگان خود میدیده، به خوبی یاد میکند. آنچه من در گفتگوی این دو زن با دو سرنوشت متفاوت دیدم، عشق بی پایان آنها به مردمشان، و رنجی است که هر دو از اندیشه‍ی طالبانی در افغانستان و شاید از افغانهای هرکجای جهان میبرند. من برای هردوی آنها آرزوی پیروزی میکنم، و به ویژه آگاهی و تلاش انسانگرایانه مهرافسون را میستایم. این علامت پرسش بزرگ را نیز برای خود دارم که این چگونه است که برخی از خوانندگان "اخبار روز"، دربرابر برخی نوشته های فرقه گرایانه و غوغاسالارانه تفرقه انگیز دهها کامنت میگذارند، اما در برابر کسانی که با حضور آرام و خاموش خود برای بهبود زندگی مادی و فرهنگی مردم تلاش میکنند، ایتچنین بی تفاوت رفتار میکنند.
پیروز باشیم
بهرام خراسانی
۶۰۲۴٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣۹۲