ما رستگار گردیم - اسماعیل خویی

نظرات دیگران
  
    از : یوسف عزیزی بنی طرف

عنوان : این گونه نیست جناب خوئی
دوست گرامی جناب اسماعیل خوئی
در مصرعی از شعر "ما رستگار گردیم" می گویید: "شیخِ آدمی کُش ، این تازی ی تتاری" . اما این شیخ و شیخان حاکم بر ایران " نه تازی و تاتاری" بلکه از هم تباران و همزبانان شمایند دوست عزیز. همینان، شاعران و معلمان و روشنفکران "تازی" هموطن شما را دسته دسته اعدام می کنند. ای کاش به جای این مصرع که از توهین به مردم عرب خالی نیست و بوی نژاد گرایی می دهد، برای هاشم شعبانی، شاعر عرب اهوازی که به دو زبان فارسی و عربی شعر می گفت مرثیه ای می گفتید. ما شما را به صفت دفاع از انسانیت و ستمدیدگان می شناختیم اما شوربختانه چند سالی است از برخی از شعرهای شما بوی دیگری به مشام می رسد.
۶۰۴۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣۹۲       

    از : اخبار روز

عنوان : آقای بنی طرف
آقای بنی طرف، با سلام.
اظهارنظری از شما در باره ی این مطلب موجود نیست. لطف کنید و دوباره آن را ارسال کنید.
۶۰٣۹۶ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۲       

    از : یوسف عزیزی بنی طرف

عنوان : مطلب قبلی ام در باره اسماعیل خویی
آقایان فواد تابان و خسرو باقر پور
با سلام
نمی دانم چرا ملاحظات ام را در باره شعر "ما رستگار گردیم" جناب خویی منتشر نکردید. در صورتی که من همیشه حتی ملاحظات توهین آمیز را نسبت به مقاله هایم خوانده ام و به ندرت اعتراض کرده ام. والبته من توهینی به ایشان نکرده ام. اگر مایل نیستید نظرم را در باره دوست مان جناب اسماعیل خویی منتشر کنید پس لطف کنید و آن را به ایمیل ایشان بفرستید که ممنون می شوم تا دست کم متوجه دیدگاه های دیگری - جز نظرات ستایش آمیز - هم باشد.
۶۰٣۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۲       

    از : پروین کرد

عنوان : قاری هرگز دست از قار قار(تلاوت) نخواهد کشید، مگر زمانیکه این کلاغ سیاه خشک و زشت الحان را حتی به تیر ( تفنگ بادی) بچه ها و نوجوانان شهید ابدیکرد!
نمیدانم تا کجا کلام حضرتتان را درک کرده ام ! اما با تآسف و درد اینگونه فکر میکنم، تازمانیکه ((آنانکه زیر باراند ))و (قاری )راخدا میشمارند و (نان) سیاسی عبادی سوسییالیستی خودرا هنوز و هنوز در گوشه ای از آبدار خانه های این قاریان میجویند. میباید فریاد (ای داد ازین حماقت ! فریاد ازین حماری ) را با صدای بلند و رسا برین گنده حماران شیون کرد !! چرا که خودرا چنان به حماقت و بلاهت میزنند ، گویی که دست دراز و شکم گرسنه ی این همه آدم از دختر جوان و زن مسن و مرد جوان و بیکار و بدبخت تا پیر زن و مرد گرسنه و محتاج ( سبد خوراکی) فقط حاصل ۸ سال حرافی و عربد ه جویی و گناهکاری ((پرولتر زاده ی مسلمان)) ! احمدی نژاد است و بس !!!! و ۲۷ سال قتل و جنایت و آدمکشی در سراسر کشورو اسیر کشی در زندانها و انسان و زن سیزی و دماغ گذاردن بر فیها خالدون تک تک انسان ایرانی و بوکشیدن ازصدر تاذیل بدن آدمها ، تا پیش از احمدینژاد بی معنی بوده !! ‌!!!!!!! زهی حماقت و حماری ،و همه ی بار گناه و تقصیر بردوش همین دهن دریده ی بی حیا بوده است.! و گرنه شیخ وملا که از جرگه ی رفقا بوده و هستند لابد تا ابد خواهند بود ! !! درد بغایت است و چاره ای نیست جز فریادش ،. و آرزوی من برایتان ، عمر طولانی با همین هوش ودرک و احساس و چشم و گوش بینا و شنواست که جهت روشنگری اش بکار میبرید باسپاس فراوان از حضرتتان
۶۰٣۵٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱٣۹۲       

    از : فریبرز شادمهر

عنوان : ماییم و روزه خواران ؛ شیخ است و روزه داران : ماییم و بزمِ یاران ؛ شیخ است و سوک و زاری ۰
آقای خویی عزیز اشتباه میکنید شما چون در خارج هستید و ازاد در شادخواری، اینطور فکر میکنید در صورتیکه در ایران این شیخ است که روزه خواری و شادخواری میکند و این مردمند که از گرسنگی و جنایت آنها در سوگ و روزه هستند پس بهتر است شعرتان اینطوری باشد
ماییم و روزه داران، شیخ است و روزه خواران
شیخ است و بزم یاران، ماییم و سوگواری!!!
۶۰٣۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣۹۲