شمشیر شووینیسم فرهنگستان زبان فارسی علیه ملیت های غیرفارس
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۶ بهمن ۱٣۹۲ -
۵ فوريه ۲۰۱۴
هنوز ده سال از سرنگونی شیخ خزعل، واپسین فرمانروای اقلیم عربستان نگذشته بود که فرهنگستان زبان فارسی در سال ۱٣۱۴ تاسیس شد تا به عنوان یک رکن نظام شاهنشاهی، روند عرب زدایی و سرکوب دیگر زبان ها و فرهنگ های جامعه چند ملیتی ایران را پیش ببرد. فرهنگستان دوم در دوره محمد رضا شاه نیز همین وظیفه را بر دوش داشت. اکنون فرهنگستان سوم در جمهوری اسلامی، به عنوان میراثخوار آن دو فرهنگستان، در عصر بیداری ملیت ها، این مسوولیت ضد ملی را به عهده دارد. ژاله آموزگار خواهر جمشید آموزگار نخست وزیر دوران شاه، غلامعلی حداد عادل پدر زن فرزند ولی فقیه فعلی و دیگر اعضای این فرهنگستان، نمادهای هر دو رژیم گذشته و کنونی اند که شمشیر شووینیسم را در جهت نابودی زبان و فرهنگ دیگر ملیت های غیر فارس در ایران، از رو بسته اند.
هدف فرهنگستان زبان فارسی، چه ذبیح بهروز رییس اش باشد و چه حداد عادل، همانا کوشش برای تک فرهنگ سازی در جامعه چند فرهنگی و چند ملیتی ایران است. واساسا پرسش این است که چرا فقط برای یک زبان از شش زبان ملی موجود در ایران، فرهنگستان زبان وادب برپا می شود؟
شوربختانه انحصار طلبان و خود برتربینان مرکز نشین به این امر بسنده نکرده، خواهان خفه کردن زبان چندین ملیون ترک، کرد، عرب، بلوچ و ترکمن شده اند. پاسداران و سرهنگان فرهنگی و نظامی که این روزها صدای حراست از یک زبان را سر لوحه تهدید و سرکوب دیگر زبان ها قرار داده اند، فراموش کرده اند که سوخت این زبان، زر ناب سیاهی است که از زیر پای ملت عرب و به قیمت شور بختی این ملت رنجدیده، به یغما می رود. ما سر دشمنی با زبان فارسی نداریم وبه بزرگان ادب کلاسیک این زبان - که متاثر از ادب گرانقدر عرب هستند – ارزش قایل ایم اما بر آنیم که سیاست های این پاسداران، زبان زیبای فارسی را نزد دیگر مردمان نازیبا خواهد ساخت.
حق آموزش به زبان مادری در بسیاری از اسناد و کنوانسیون ها حقوق بشر، آمده است، از جمله: منشور سازمان ملل متحد، منشور زبان مادری (یونسکو)، اعلامیه جهانی حقوق زبانی (اسپانیا ۱۹۹۶)، بندهای ٣ و ۴ و ماده ۴ اعلامیه حقوق شهروندان وابسته به اقلیت های قومی، ملی، زبانی و مذهبی (قطعنامه ۱٣۵/۴۷ مجمع عمومی سازمان ملل، ۱۹۹۲)، ماده ٣۰ کنوانسیون حقوق کودک (مصوبه کمیته حقوق کودک سازمان ملل متحد)، ماده ۲۷ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶ مجمع عمومی سازمان ملل متحد). جمهوری اسلامی ایران همه این اسناد و کنوانسیون ها را امضا کرده است. افزون برآن، اصل ۱۵ قانون اساسی ج ا ا است که سی و پنج سال است توسط تندروهای ملی گرا و اسلام گرا به محاق توقیف افتاده است.
به اعتقاد ما، موضوع آموزش به زبان های غیرفارسی، ربطی به فرهنگستان زبان فارسی ندارد و دولت آقای روحانی، اگر واقعا و به طور جدی قصد دارد طرح تدریس به زبان مادری در مدارس را به اجرا در آورد باید محکم بایستد و در برابر تندروهای ملی گرا و اسلام گرا عقب نشینی نکند، وتجربه عقب نشینی آقای خاتمی در برابر نامه یکی از رهبران ملی گرا را تکرار نکند.
انکار کنندگان حق بدیهی آموزش به زبان مادری باید بدانند که مخالفت آنان می تواند به رادیکالیزه شدن جنبش ملیت های غیر فارس بیانجامد که پیامدهای آن، نه تنها برای زبان فارسی بلکه برای کل ایران، خطر ساز خواهد بود.
طی دهه های گذشته، ملیت های غیر فارس و از جمله مردم عرب در ایران برای رفع تبعیض و دستیابی به حقوق فرهنگی و زبانی خویش، مبارزات و کوشش های مستمری را انجام داده اند و در این راه بهترین فرزندان خویش را تقدیم راه رهایی کرده اند. واپسین نمونه، اعدام دو تن از معلمان وروشنفکران عرب اهوازی به نام های هاشم شعبانی و هادی راشدی است که با زبان شعر و ادب و فرهنگ در این راه کوشیدند اما به جای قدردانی و تشویق با حکم اعدام اقتدارگرایان رو به رو شدند.
ما از همه شخصیت ها و نهادهای مدنی، فرهنگی، سیاسی و حقوق بشری ایران انتظار داریم سکوت خودرا بشکنند و در برابر دیدگاه های ضد انسانی فرهنگستان زبان فارسی و دیگر احزاب و نهادهای ناسیونالیست افراطی موضع بگیرند.
کانون مبارزه با نژاد پرستی و عرب ستیزی در ایران
|