هر گاو گند چاله دهانی... - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
  
    از : امیر محمد شایگان

عنوان : دست مریزاد جناب کبیری
دوست گرامی جناب کبیری
نکات بسیار مفید و قابل توجهی در کامنتتان نوشته اید. استدلال غنی شما براستی آموزنده است و میتواند برای پیشبرد یک بحث صحیح و سالم مورد توجه رفقا و دوستانی واقع شود که می خواهند در بحث ها و مقالات به صورت کامنت نویسی مشارکت داشته باشند. من نیز بارها و با استدالال های مشابه از کارشناسان امور مربوط به پرونده هسته ای ایران شنیده و خواتده ام که هزینه آن بالغ بر ۱۹۰ میلبارد دلار بوده است. محاسبه شما البته بسیار عالی و قابل استناد در نوشته ها می تواند باشد. در مورد کیم میم که نام مستعار جدید یک آقای مشتری ثابت این مقالات است و اظهار لحیه این آوا نباید ناراحت باشید. ایشان سابقن کامنت می نوشتند و خود در یک مقاله! خوخوانده جواب مرحمت میفرمودند. ترجمه های فارسی به فارسی این برادر خیلی مشهور است و کلن ایشان موظف هستند که در مواقع لزوم و غیر لزوم در نقش آقا معلم وارد شوند و نه فقط به ما بیسوادان و زبان نادانان ترجمه صحیح فارسی به فارسی بیاموزند بلکه رسالت معنوی این برادر ارزشی آموزش سوسیالیسم علمی هم هست. سوسیالیسم علمی لفافه ای است برای توجیه دفاع از بورژوازی لیبرال و متعارف و بخش خصوصی سرمایه و اتاق بازرگانی آن هم به این بهانه که نقد دولت روحانی همسو شدن با جریان جناح ولایت فقیه است و به این ترتیب زیر لوای دموکراسی خواهی باید از رفسنجانی دفاع کرد. کامنت اول ایشان دفاع خجولانه از علی مطهری بود. این حضرت آوا مقام سعید مرام را نباید جدی گرفت تا کماکان در تصحیح غلطهای انگلیسی ما تکلیف بنویسد. خدا را چه دیدی احمدی نژاد که دوساله سقوط نکرد شاید روحانی دو ساله سقوط کرد و دولت مورد نظر حضرتش مستقر شد. وقتی کامنت نویس در هچل می افتد به رویکرد ملا نقطی در می غلتد.
۶۰۶۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣۹۲       

    از : علی کبیری

عنوان : منت خدایرا عزّوجلّ که طاعتش موجب محنت است وبه شکر اندرش مزید فترت!
فردی بنام مستعار "کیم میر" که از افشای نام خود هراس دارد، به کامنت زیر من چند انتقاد واردکرده است:
۱- ترجمه ی صحیح فُرس ماژور را به حوادث ناگهانی یادآوری کرده است که ترجمه ی درستی است ومن از تذکر ایشان تشکر میکنم. فرس ماژور یک واژه ی مرکب حقوقی بوده و معادل فارسی آن پیش آمدهای ناگهانی یا حوادث غیر مترقبه است. اما ایشان بعد از پیش کشیدن برگردان واژه ی نامبرده، از بررسی حقوقی عواقب عدم پیگیری جمهوری اسلامی از ماده ی فرس ماژور یا پیش آمدهای ناگهانیِ قرارداد مربوط به نیروگاه اتمی بوشهر، شانه خالی کرده و دلیلی مبنی برعلت عدم استفاده ی جمهوری دستاربندان از ماده ی مزبور ارائه نکرده است. البته باید خاطر نشان کنم که این شانه خالی کردن ایشان برخلاف شعارش مبنی بر « ولیکن چوگفتی، دلیلش بیار» میباشد.
۲- مردم را واژه ی جمع وانمودکرده واز دهخدا هم دهخداتر شده است. در صورتی که مردم واژه ای مفرد وجمع آن مردمان است. در لغتنامه ی دهخدا، مردم معادل انسان، آدمیزاده، شخص و بشرآمده است ونه به زعم این شخص که آنرا «جمع افراد کوچه .محله.شهر.منطقه.استان.کشور» قلمداد کرده است. ضمناً چون ایشان خود را وارد به امور حقوقی و مقوله های حقوقی وانمود کرده است، یادآوری این موضوع به ایشان ضروریست که قراردادن نقطه یا "." بین کوچه تا استان کشور، از غلطهای فاحش حقوقی وادبی است. بنابراین چنانچه مایل است با قراردادن واژه ی معادل هر واژه ای اظهارلحیه کند، شایسته است تا برمبنای انشاء نویسی مدرن، از علامت "،" استفاده نماید. درغیر این صورت، چنانچه برای دفاع از امری دردادگاه حضور بهم رساند، وکیل مدافع طرف مقابل میتواند ساعتها بر تک تک واژه هائی که با نقطه ازهم جدا شده اند، ایشان را درگیرموشکافیهای طولانیِ حقوقی کند.
۳- فرموده اند که « وقتی دیدکاه [دیدگاه] ها را میخوانی بعمق فرهنگ زور و لجبازی و پافشاری بر اینکه درستترین را میگویئم که در "زنوم"ما جاسازی شده را در مییابی...» پاسخ اینست که اگر چنین است که ایشان میگویند، پس براساس برهان قاطعشان، اجازه نداشتند تا به نشر انتقاد حاضر نسبت به فرد زور گوئی چون من موفق شوند. وتازه هیچگاه ادعانکرده ام که درست ترین را میگویم. اینجا بحثی با اتکاء به ترویج فرهنگ دمکراسی که مدیراین نشریه نیز به آن معتقداست، جریان داشته وهرکسی عقیده ی خودش را بیان میکند. آیا من یا دیگران با گذاشتن تپانچه برشقیقه ی سایر خوانندگان، آنها رابا ارعابی بسبک جمهوری دستاربندان مجبورکرده ایم تاعقیده ی منِ نوعی را قبول کنند، والّا به سزای نافرمانی خودخواهند رسید؟ پس استدلال ایشان در این مورد بی پایه واساس است. ضمناً ایشان به جاسازی شدن واژه ی "زنوم" درما ایرانیان اشاره کرده است. نخست آنکه این واژه "ژنوم" ونه "زنوم" است. دیگر آنکه شایسته است ایشان برمبنای شعارش مبنی بر« ولیکن چوگفتی، دلیلش بیار،» از نظر علمی به خوانندگان حالی کند که چگونه فرهنگ لجبازی در ژنوم ما ایرانیان جاسازی شده و جایش را هم نشان دهد!!
۴- درمورد کاربرد ماده ی فرس ماژور در قراردادهای بازرگانی یا ساختمانی، متذکر شده بودم که خردمندانه تر بود تا رهبران جمهوری اسلامی بجای آزاد کردن شرکت طرف قرارداد، با پرداخت یک یا دومیلیارد دلار اضافی به آن، این پروژه را به انجام میرساندند ونه آنکه با عقب نشینی وبدون مراجعه به مقامات حقوقی وداوری بین المللی، دست به دامن روسها شده وبا تحمیل هزینه های سرسام آور وتأخیرهای پی درپی طرف روسی، به اینجائی کشور را برسانند که رسیده است. آقایان از جیب مبارکشان که این هزینه های هنگفت را پرداخت نمیکنند. این هزینه ها که نتیجه ی بی حکمتی اینان است، از کیسه ی سخاوتمندانه ی ملت ایران خرج میشود. آیا شما بااین استدلال من مشکلی دارید؟
۵- به من ایراد وارد کرده اند که چرا آدرس عوضی تحویل خوانندگان میدهی؟ این نیروگاه حداکثر ۲۰ میلیارد دلار تمام شده است. خب. حالا آمدیم سرِ حرف حساب وعدد ورقم که مثل یک دیوار سنگی در مقابل ما ایستاده است. نه احساس دارد ونه تابع بی خردیست. بقول این فرد « ولیکن چوگفتی، دلیلش بیار» واقعاً مایه ی شگفتیست که این جمع دستاربندان، در قرن بیست ویکم با محتویات مغزی قرن هفتم زندگی میکنند و با کمال تأسف باید گفت که توده ی ناآگاه را هم با همین طرز تفکر تربیت کرده اند. نخست اینکه برخلاف شعار « ولیکن چوگفتی، دلیلش بیار،» این فرد از ارائه ی دلیلی براساس رقم حداکثر ۲۰ میلیارد دلارِ ادعائیش، سرباززده است. دلیلش چیست و برچه مبنائی به رقم ۲۰ میلیارد دلار رسیده است؟ تازه این شخص کاسه ی داغتر از آش شده و آقای وزیر نیرو راهم درجیب مبارک گذاشته است. به گزارش خبرگزاری ایلنا آقای حمید چیت چیان در مراسم تحویل موقت نیروگاه بوشهر اظهارداشته که این نیروگاه سالی ۲ میلیارد دلار در مصرف سوختهای فسیلی صرفه جوئی ایجاد خواهدکرد. براین اساس، تنها بخاطر تأخیر ۱۲ ساله در اتمام نیروگاه نامبرده، ۲۴ میلیارد دلار فقط اضافه هزینه به کشور تحمیل شده است. توضیح آنکه بنا برقرارداد اولیه با شرکت یونیون کرافت ورک آلمان (یکی از شرکتهای زیمنس آلمان)، قرارداد سال ۱۳۵۴ برای ساخت دو نیروگاه ۱۲۹۲ مگاواتی در بوشهر به مبلغ ۱ میلیارد و۶۰۰ میلیون دلار بوده است. درسال ۱۳۵۷، ۷۵ درصد نیروگاه اول و۶۰ درصد نیروگاه دوم تکمیل شده بود. بنابراین، در همین سال مبلغ یک میلیارد ویکصد میلیون دلار بابت ساخت این دو نیروگاه پرداخت شده بود. بنابراین با توجه به بهره ی حتی ۱۰ درصدی بازار بمدت ۳۵ سال، ۴ میلیارد و۲۰۰ میلیون دلار بابت سرمایه گذاری اولیه برای کشور اب خورده است. در سال ۱۳۷۲ قراردادی با شرکت اتم اکسپورت روسیه برای تکمیل یکی از این دونیروگاه به امضاء رسید. اگر بنا به فرض نویسنده ی منتقد، مبلغ ۲۰ میلیارد دلار بابت هزینه ی تمام شده ی این نیروگاه به اضافه ی ۲۴ میلیارد اضافه هزینه بنا بقول آقای وزیر نیرو به اضافه ی ۱۶ میلیارد دلار بابت اضافه هزینه از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۰ را اضافه کنیم، به رقمی برابر ۶۰ میلیارد دلار میرسیم. حال با احتساب بهره ی مرکب ۱۰ درصد که بسیار منصفانه است، به رقمی برابر ۱۷۸ میلیارد دلار و پس از اضافه کردن عملیات دور زدن بازار و غنی سازی پنهانی وتورم وغیره، تازه رقم ۲۰۰ میلیارد دلارتخمینی این نویسنده رقم بسیار محافظه کارانه ایست.
حال به من بگوئید که آیا شما دچار بی نظمی فکری هستید یامن؟ اشکال شما وامثال شما دانش آموخته های مکتبخانه های آخوندی در آنست که بدون حساب و بطور یک بُعدی به مسائل مینگرید. در حالی که در دنیای کنونی هر لحظه ارزش پول درحال تغییر بوده وکشورهای دیگر مانند آخوندها برسرِ چاههای نفت ننشسته اند که وعده ی توخالی وام قرض الحسنه بدون بهره به ملت ایران بدهند. کمرملت وکشور زیر بار وامهای بهره اندربهره وسفته بازی و دزدی اجامر واوباش، شکسته است در حالیکه اینان علم اقتصاد را به خر نسبت داده و با شعارتوخالی صلواتی کردن مایحتاج مردم، چنان وضع فجیعی ایجاد کرده اند که مردم درمانده حکومت شیاطین را بر حکومت آخوندها ترجیح دهند.
۶۰۵۹٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : چیزی که عوض داره گله نداره. ضرب المثل فارسی
قصد من از این کامنت والله بخدا توهین و طرفداری نیست و فقط میخواهم آیینه گردان بیطرف باشم. اگر جناب مطهری را بقول شاملو " گاو گند چاله دهان" بخوانیم - که احتمالا سزاوار آنهم هست - میشود در آیینه دید که گاو باز " فقر" شهریار , جناب مطهری را پارچه سرخی کرده است تا توجه را به آن جلب و سر " ملت " را به آن گرم کند. میخواهم بگویم که سکه دو روی دارد و زمانی که مخالف را " گاو گند چاله دهان" میخوانیم, میشود کلمه مشابه را حتی بنحو محترم تری بکار برد. منظور آنکه این سراشیب پایان ندارد.
۶۰۵۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣۹۲       

    از : زهره الیاسی

عنوان : با چشم ها
می خواستم بگویم که استفاده نویسنده از تکه ای از شعر احمد شاملوی بزرگ امری مجاز و معمول می باشد و بسیار اتفاق افتاده که نویسندگان دیگر نیز چنین کرده اند. در ضمن آنکه توهین می کند علی مطهری است که به جای دفاع از منافع مردم یک روز به نام اصولگرا مجیز احمدی نژاد می گوید و روز دیگر میشود ستون پنجم گاد فادر سرمایه داری ایران.
اینهم بخشی از شعر استاد احمد شاملو:

هر گاو گند چاله دهانی، آتشفشان ِ روشن ِ خشمی شد:

این گول بین که روشنی آفتاب را از ما دلیل می طلبد-

(طوفان خنده ها…)

خورشید را گذاشته می خواهد با اتکا به ساعت ِ شمّاته دار ِ خویش-

بیچاره خلق را متقاعد کند که شب، از نیمه نیز بر نگذشته است

(طوفان خنده ها …)

آنان به آفتاب شیفته بودند

زیرا که آفتاب، تنهاترین حقیقت شان بود

احساس واقعیّت شان بود…
۶۰۵٨۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۲       

    از : کیم میر

عنوان : ندارد کسی با تو نا گفته کار ولیکن چو گفتی دلیلش بیار
وقتی دیدکاه ها را میخوانی بغمق فرهنگ زور و لجبازی و پافشاری بر اینکه درستترین را میگویئم که در "زنوم"ما جاسازی شده را در مییابی.بدون اینکه از از شمول وازه ها اطلاع داشته باشیم بر محملی که خود میپنداریم اصرار و الحاح میکنیم در باب مقوله "وکالت"اطلاع کافی وافی نداریم در حد شمول آن داد سخن داده وبر دیگران خرده میگیریم هیچ واهمه ای نداریم که دیگران یا خوانندگان ما را "کم دان"بپندارند بر وازه "مردم"و بار شدن تعریف بلحاظ علم مربوط احاطه نداریم ولی پافشاری بداشتن وکالت همسخن ما از ناحیه انها داریم("مردم" یعنی جمع افراد کوچه .محله.شهر.منطقه.استان.کشور) . "فرس مازور"یا"حوادث ناگهانی" یا غیر مترقبه را در تعریف حقوقی و شمول آنرا نخوانده و حتی از اهل فن نپرسیده ایم دیگران ببی اطلاعی منتسب میکنیم (در تعریف حقوقی آن مانند سیل"زلزله"انقلاب"شورش".....قرارداد"را فسخ و در شرایطی ابطال میکند ودیگر طرفین الزامی به انجام تعهدات خود ندارند).آمار و ارقام را به صد برابر افزایش داده و دیگران را بچاپیدن متهم میکنیم (رقم نیروگاه حداکثر زیر ۲۰میلیارد دلار).وهمین گونه دیدگاه های نگاشته شده بلحاظ وارد بودن در اصل مطلب از شمول خارج میشود در صورتیکه در امر اطلاع رسانی مطلع باید حداکثر دغدغه را داشته باشد وهمچنان در تمامی امور زندگی نظم فکری و گفتاری از نخستین هاست.باری همچنانکه در سخن ماضی گفته آمد مردمان ما را باید چنان استمالت کرد که سزاوار آنان است نه!چنین که آنان را گمراه سازی که کارها همه بر عهده آنهاست یکسره راست آمده و مسئولیتی بر آنچه در جامعه میگذرد از خرد و کلان ندارند. و دیگران خود بر انجام آن کوشا باشند و این ضمان از عهده آنان ساقط .
۶۰۵٨۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۲       

    از : کنجکاو کنجکاو

عنوان : هر گاو گند چاله دهانی...
دقیقا...همین طور است...اما فقط وقتی نوبت به ما می رسد، همه باید با ادب بشوند و با نزاکت صحبت کنند.

من می گویم که فلانی گاو است و دهانش مانند یک چاله بوی گند می دهد. اگرچه اسم این چاله را بردن، باعث حذف و سانسور این کامنت بی طرف و ناچیز می گردد.

"خدا" پناهتان بدهد!
۶۰۵۷٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : حضور مجدد آقای علی کبیری
با پوزش به سوال اول شما پاسخ ندادم چون مهم تشخیص ندادم ٫ اما شاید برای شما مهم بود که سوال کردید بهمین دلیل پاسخ میدهم . شما پریدید : « نخست از شما سوالی دارم. لطف فرموده و پاسخ دهید. شما همواره نام ونام خانوادگی خودتان را با حروف لاتین مینویسید. آیا فرزند معمار یا کارگر بودن مایه ی ننگ است؟ » از دید من فرزند معمار یا کارگر نه مایه ننگ است نه مایه افتخار. انسانها از جمله پدر و مادر ٫ نژاد ٫ زبان ٫ محل تولد و شغل پدرو مادر را زمان متولد شدن اختیاری انتخاب نمیکنند. اما در مورد نوشتن نام و نام خانوادگی به حروف لاتین عرض کنم که انتخابی نبود زمانی که من آدرس امیل درست کردم چون امکان نوشتن به حروف فارسی را نداشتم همان را از روی امیل کپی کردم و مانده است.
در مورد مسئله هسته ای هم چون تخصص و علاقه ای نداشتم بی پاسخ گذاشتم . از کارکرد پزشکی هسته ای ٫ کیک زرد ٫ آب سنگین هیچ اطلاعی ندارم فقط و سه تا کلمه شنیدم
از منظر سیاسی چه درست چه غلط ٫ شورای امنیت تحریمهای زیادی را اجرا کرده بواسطه ۸ سال ادبیات دولت نهم و دهم از جمله ( حذف اسرائیل از نقشه ) و رزمایش موشکی سپاه و تئوریسین های دولت از جمله سخنرانیهآی آقایان رامین و دکترعباسی ( استاد استراتژی دانشگاه سپاه ) ٫ و جامعه منتخب روحانی همان انتظار را در ژنو داشت که بوقوع پیوست و در حال انجام است و اصولأ برای انجامش آقای روحانی گمنام را نامدار کرد.
در بخشی هم نوشتید : « از نویسنده میخواهید مدرک بشما نشان دهد که به نمایندگی از سوی چه جمعی دارد سخن میگوید و توجه ندارید که قراگوزلو وامثال او، سخنگویان و نمایندگان ملتی هستند که فریادهای حق طلبیش بزور سرنیزه ی بسیجی و پاسدار، در گلو مانده است » این کلی گوئی است ٫ هر کسی میتواند از این نوع دیالوگ برای حقانیت خود سود ببرد شاه ایران هم ادعای مردم میهنم را داشت آقای رجوی هم هزاران بار ادعای رهبری مردم را کرده و سخنگویش در جواب به سوال گفته اند ایشان فقط به خدا پاسخگوست . برخی سران حکومتی هم همچنان مردم را امت شهید پرور مینامد . معتقدم اصولأ هر شخص یا سازمانی که از جانب مردم بدون نمایندگی مستند حرف بزند میخواهد چیزی را بزور خورد مخاطب قرار دهد چون با استدلال امکانش را ندارد.
۶۰۵۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : حضور محترم آقای کبیری
به چند مطلب شما توضیح میدهم . شما نوشتید : « به نوشته ی قراگوزلو چند ایراد وارد کرده اید که همگی بی پایه هستند » امکان دارد در دید و نگاهم تجدید نظر بکنم در صورتی که با استدلال قانع شوم حتمأ اینکار را خواهم کردم اما نه با برخی اتهام ها و متلک های فاقد قدرت منطقی برای تجدید نظر ٫ البته به هیچ وجه منظورم شما نیستید اما اکثر کامنتها مرا یاد میز کتاب بمهم زنهای مقطع انقلاب ۵۷ میاندازد چه حزب اللهی چه برخی از روشنفکران ! . باشد شما در مورد مشخص بی پایه بودن ایراد من را استدلال کنید .
بدنبالش نوشتید : « آیا به نظر حضرتعالی، آقای مطهری و سایر همکاران و هم پالکیهایش همگی نمایندگان منتخب مردم بوده و با رأی مردم به آن مجلس راه یافته اند که اکنون مورد لطف و مرحمت سرکار قرارگرفته و وکیل مدافعشان شده اید؟ حال به قراگوزلو انتقاد میکنید که چرا عصبانی است؟ » همگی نمایندگان مجلس در شرایط کاملأ غیردموکراتیک ( ایران امروز ) انتخاب شده اند. در این انتخابات مختلف غیردموکرتیک ( در نبود حق انتخاب شدن تمامی احزاب و دگراندیش و سانسور و سرکوب و حذف مخالفین ) اشخاص گوناگونی از فیلتر رد شده و مردم از بین آنها میتوانند انتخاب کنند یا نکنند. این کاندیدهای رد شده از فیلتر نمایندگان واقعی در ساختار قدرت هستند از بازار تا سپاه از بیت رهبری تا آیت الله های حکومتی و غیر حکومتی که از دید من بعضأ تفاوت بنیادی دارند با اینکه همگی در حفظ نظام مشترکند اما من نظام مورد نظر آقای مطهری را با نظام مورد نظرآیت الله مصباح یزدی یکی نمیدانم چه رسد به فرق آقای موسوی با آقای احمدی نژاد. بنظر من هر وقت چالشی بین نیروهای سهیم در قدرت بوقوع پیوسته درصد بالائی از جامعه به حمایت از جناحی وارد شدند هم در جنبش اصلاحات هم در ۸۸ و ۹۲ ٫ با شناختی که من از جامعه دارم یقین دارم اکثر رأی دهندگان اشراف کامل به غردموکراتیک بودن انتخابات دارند اما این شرکت کردنهای مقطعی حتمأ عللی دارد ٫ بنظر من یکی از علل اساسی که خودم نیز به آن معتقدم نبود آلترناتیو مشترک بین احزاب و جامعه. دومی تقویت نیروهائی که بخشی از خواسته های جامعه را منعکس میکند حتی گفتمان پوپولیستی آقای احمدی نژاد در ۸۴ که بخشی از طبقه محروم جامعه از ایشان حمایت کردند و بعد از کارنامه ۴ ساله اش ٫ جنبش سبز برای تغییر بسیج شد و بعد از تحمیل ایشان به جامعه واقعه ۸۸ بوقوع پیوست. همه اینها را گفتم که به این سوأل برسم : آیا اگر همگی این اشخاص از آقایان موسوی تا احمدی نژاد سر و ته یک کرباسند چرا رژیم هم پای تقلب انتخاباتی ۸۸ رفت و متحمل این همه هزینه شذ ؟ چراها زیادند اما من به همین یکی اکتفا میکنم.
من در نوشته ام هیچ حمایتی از آقای مطهری نکردم فقط با توضیح و استدلال به سرکوب کردن آنچنانی آقای قراگوزلو ایراد گرفتم ٫ میبینید که ایراد گرفتن من به آقای قراگوزلو به حمایت از آقای روحانی برداشت شده و برداشت کردید ٫ آیا آن ۱۸ میلیونی که در شرایط کاملأ غیردموکراتیک جانب کاندیدای مورد نظر آقای مطهری ایستادند ( حداقل این آزادی را داشتند که یا شرکت نکنند یا مخالف نظر ایشان را انتخاب کنند ) نمیتوانند سوأل کنند : چرا آقای قراگوزلو آنچنان و حالا آقایان مطهری ٫ روحانی ٫ فرخ نگهدار ٫ علی مزروعی را تخطئه میکند ؟ این آقایان بارها از این تحلیلها ارائه دادند مقالات آقای نگهدار و هزاران مقاله های سیاسی اقتصادی آقای مزروعی برای بار اول نبوده است خصوصأ افکار ارتجاعی آقای مطهری در مورد زن و حجاب معرف حضور جامعه است. لابد آنموقع به قول خود آقای قراگوزلو( نقش حیاتی ) در توازن قوا بازی نمیکردند ؟
۶۰۵۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣۹۲       

    از : فریدون بی بیان

عنوان : خانه از پای بست ویران است
در تمام فراز و نشیب های بعداز مشروطه تا کنون مگر در مجموع چند روحانی و متفکر مذهبی یا ملی ـ مذهبی داشته ایم که خوش فکر ، با فرهنگ ، اجتماعی ، مردمی و متعادل بوده ند و دگر اندیشان را نیز تحمل کرده اند ؟
اینجانب در باره ء سجایای آیت الله سید محمود طالقانی ، آیت الله زنجانی ، آقای محمد تقی شریعتی ، آقای طاهر احمدزاده ، حاج محمد مدیر شانه چی ، حجه لاسلام دکتر علی گلزاده غفوری ، آیت الله دکتر محمد مجتهد شبستری ، آقای کاظم بجنوردی ، دکتر محمد خاتمی و دیگران بسیار شنیده ام و بعضی را از نزدیک می شناسم .شاید شخصیت های دیگری باشند که من نه می شناسم و نه نام آنها را بیاد میاورم. لطفا نام ببرید و آنها را ارج بگذاریم چون آنها بیش از ما زجر می برند.

ولی در زندگی روزمره اکثریت روحانیون و مذهبیون معمولا تنگ نظر و متعصب بنظر میرسدند . در باره اختلافات نظری و درونی آیت الله ناصر مکارم شیرازی ، دکتر مرتضی مطهری ، دکتر علی شریعتی و سایرین صحبت زیاد بود. با چنان منش و برخورد که با خود داشتند . حکایت از فرهنگ خاصی داشت . تکلیف دگر اندیشان روشن بود و دانشگاهیان میدانستند که دکتر مطهری رئیس دانشکده الهیات چگونه با دکتر امیر حسین آریان پور جامعه شناس چپ گرا برخورد میکرد.
وقتی نصرت کریمی کارگردان موفق سینما فیلم محلّل را در زمان شاه روی اکران برد
دکتر مرتضی مطهری یک صفحه روزنامه کیهان را سیاه کرد تا آقای نصرت کریمی را "ارشاد "کند مگر امکان داشت .

مگر دکتر آریان پور و آقای نصرت کریمی در حکومت آریامهری از حقوق شهروندی برخوردار بودند که در برابر هجوم شریعتمداران در امان باشند.

این ها را نوشتم که بگویم وقتی دین باوران در حکمت سابق چنان رفتار می کردند امروز "خدا " را به بندگی قبول ندارند. آزادگی نیاز مبرم فرهنگی دارد .
دریغ از خوش باوری بخشی از چپ ها که خیال میکردند به اعتبار حضور چند شخصیت مبارز و صلح جو و با فرهنگ که نامبردم بقیه قشریون و فالانژها بتدریج "عاقل " و با فرهنگ خواهند شد. اگر اکثریت آنها "عاقل " نشوند بخشی بزرگی میشوند.

که البته همین الان هم میگویند: این تغییر زمان لازم دارد. ولی نگارنده عرض می کند که آره درست باید صبر کرد . اما به خاطر شخصیت مردمی آیت الله طالقانی ، روشن بینی دکتر شبستری و محمد خاتمی یا صداقت و پایمردی کاظم بجنوردی دلیلی نداشت که سیاهکاریهای و جنایت اکثریت خرابکار حکومت را که در نهاد های مختلف سازماندهی شده بودند را تائید میکردیم و چشم خود را بر تمام جنایات آنها می بستیم و با توجیه "ضد امپریالیستی" سازش کنیم.

باز با لجاجت میگویند: "اصلاح طلبان" حکومتی همان نیروهای "دموکرات انقلابی" هستند که در اول انقلاب قولش را داده بودیم.
زندگی ۳۵ سال در جمهوری اسلامی ثابت می کند رشد سرطانی نیروهای ارتجاعی و ضد انقلابی در دامان خمینی و خمینی درون جناح باصطلاح چپ و خط امام در سپاه و بسیج مجالی برای تعلیم و تربیت نیروهای حزب الهی توسط خوش فکرانی چون مجتهد شبستری ها ، کاظم بجنوردی ها و خاتمی ها باقی نگذاشت و رهبران "اصلاح طلب " توسط همان پاسداران سرمایه در زندانند.
نتیجه :
از برخورد علی مطهری نباید تعجب کرد. تا بوده و هست مذهبی ها چنین بوده اند با چندین استثناء .
موخره:
امروز برخورد دکتر مجتهد شبستری با موضع ارتجاعی و عقب مانده رئیس قوه قضائیه را در باره دفاع از اعدام که حکم صریح اسلام است را خواندم .
لطفا مطلعه کنید و ببینید که تفاوت مجتهد شبستری و صدق لاریجانی از کجا تا کجاست و این فاصله کی پر خواهد شد .چگونه عده ای منتظر هزمونی عروج "دموکرات های انقلابی" می باشند که بزعم آنها امروز "اصلاح طلب " شده اند . بعلاوه کامنت های ذوب شدگان در ولایت مطلقه فقیه خطاب به مجتهد شبستری نیز بخوانید که فشار "فرهنگ سازان امنیتی " را که در بحث های درونی ام القرای اسلام شرکت می کنند. را ببنید که چه پولهائی برای اعمال فشار خرج میشود
http://ensafnews.com/ShowInterview.aspx?v=۸۶
۶۰۵۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : فقر خود کاسه پیش ما آورد II
قبل از اینکه رگهای گردن بیش از این به حجت قوی شود بیفایده نیست که از این فرصت استفاده بهتری بنمائیم.
در اینکه هرکس آزاد است بهر نوع بخواهد "دق دل خالی" کند حرفی نیست ولی هر فرهنگی مرز خود دارد. مثلا فرهنگ چاله میدانی برای دق دل با فرهنگ مثلا مسجدی و کلیسایی و یا فرهنگ " اخبار روزی" فرق دارد.

دیگر اینکه نمیشود میان معامله نرخ تعیین کرد و مثلا پای " استادمان کارل مارکس " را بمیان کشید. من به نوشتجات بزرگان مارکسیسم آشنایی زیادی ندارم ولی مشکل بتوان باور کرد که مارکس و انگلس و لنین و غیره چنین زبانی بکار میبردند؛ و بفرض اگر چنین کرده اند دلیل دیگری خواهد بود که طرفدار آنها نباشم.

زمانی که چنین زبانی را آغاز کردیم معلوم نیست به کجا ختم خواهد شد و آیا " اخبار روز " اجازه خواهد داد که دیگران نیز چنین و احیانا بدتر کنند؟

و سخن آخر آنکه جناب مطهری کاسه حقیر لب شکسته شهریار است که " فقر" آنرا پیش ما آورده و حیف است که " فقر " را رها کرده و به کاسه بچسبیم؛ و آنوقت است که باید از بزرگان پرسید که " فقر" را چه کسی پیش ما آورد؟
۶۰۵۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣۹۲       

    از : علی کبیری

عنوان : تنها به قاضی تشریف برده اید!
جناب معمار

نخست از شما سوالی دارم. لطف فرموده و پاسخ دهید. شما همواره نام ونام خانوادگی خودتان را با حروف لاتین مینویسید. آیا فرزند معمار یا کارگر بودن مایه ی ننگ است؟
و دیگر آنکه به نوشته ی قراگوزلو چند ایراد وارد کرده اید که همگی بی پایه هستند. آیا به نظر حضرتعالی، آقای مطهری و سایر همکاران و هم پالکیهایش همگی نمایندگان منتخب مردم بوده و با رأی مردم به آن مجلس راه یافته اند که اکنون مورد لطف و مرحمت سرکار قرارگرفته و وکیل مدافعشان شده اید؟ حال به قراگوزلو انتقاد میکنید که چرا عصبانی است؟ آیا شما که عِرق ملی دارید، ازاین وضع عصبانی نیستید که عده ای با آرای تقلبی بنام ملت، به آن مجلس راه یافته و تازه کرکری هم برای مردم بخوانند؟ آیا به زعم شما اینها نمایندگان واقعی مردم هستند؟ مگر نمی بینید که اینها چه دارند به روزگار مملکت و مردم میآورند؟ ملاک دفاع شما از این جمع جائرِ فاقد شعور سیاسی و اقتصادی چیست؟ به قراگوزلو ایراد میگیرید که به اینها توهین میکند؟ اما باید به نظر مبارکتان برسانم که توهین به این جمع، کمترین وکوچکترین عکس العملی است که ایشان از خود بروز داده است. حالا شما ملا نقطی شده و از نویسنده میخواهید مدرک بشما نشان دهد که به نمایندگی از سوی چه جمعی دارد سخن میگوید و توجه ندارید که قراگوزلو وامثال او، سخنگویان و نمایندگان ملتی هستند که فریادهای حق طلبیش بزور سرنیزه ی بسیجی و پاسدار، در گلو مانده است. به او ایراد میگیرید که ۱۸ میلیون نفر به روحانی رأی داده اند تا مواد رادیو اکتیو حاصل از ۲۰ سال پنهانکاری فعالیت اتمی را به مفتول و اکسید تبدیل کند. آیا اینست برآورد جنابعالی از فعالیتهای مخفی اتمی جمهوری اسلامی؟ توجیه های بچگانه ی سران جمهوری اسلامی در مورد فعالیتهای مخفیانه ی اتمیشان فقط و فقط برای خام کردن افراد ساده لوح میباشد. اگر شرکت زیمنس آلمان که طرف قرارداد ایران در زمان شاه برای ساختن رآکتور اتمی بوشهر بود، از ادامه ی اجرای آن قرارداد شانه خالی کرد، این رهبران با مغز به زعامت ولی فقیه، نمیبایستی آن شرکت را از ادامه ی اجرای قرارداد آزاد میکردند. جنابعالی که ادعای احاطه به مسائل سیاسی و اقتصادی دارید، باید به این موضوع هم توجه بفرمائید که در هر قرارداد ماده ای بنام "فرس ماژور یا وضعیت اضطراری" می گنجانند که براساس ماده ی نامبرده به هنگام بروز انقلاب یا شورش، قرارداد فسخ نمیشود و هیچ یک از طرفین قرارداد نمیتوانند آنرا بطور یک طرفه ملغی اعلام کنند. انقلاب و شورش و جنگ و حوادث طبیعی وغیره...اجزاء ماده ی وضعیت اضطراری هر قرارداد ساختمانی یا بازرگانی هستند و رسیدگی به اختلافات طرفین در صلاحیت دادگاه مورد توافق یا اطاق بازرگانی بین المللی درپاریس یا هر جای دیگری که مورد موافقت قرارگرفته باشد، هست. مقاطعه کار اصلی این نیروگاه را ول کردن و دست به دامن روسها برای تکمیل آن شدن، بزرگترین ندانم کاری ممکن از جانب دست اندرکاران جمهوری اسلامی بود. حالا آقای صالحی رئیس سازمان اتمی ایران و استاد جناب آقای ظریف، به منظور توجیه آن عمل ابلهانه، اظهار میدارد که شرکت زیمنس آلمان از اجرای قرارداد شانه خالی کرد و ما هم ناچار شدیم به روسها پناه ببریم!! عجب استدلال مسخره ای؟! باید از ایشان سوال کرد که چرا به شرکت طرف قرارداد اجازه دادید تا از اجرای آن خودداری کند؟ درمقابل، این تعویض پیمانکار و واگذاری اتمام نیروگاه بوشهر، برای ملت ما ۲۰۰ میلیارد دلار اضافه هزینه ایجادکرد در حالی که قرارداد اولیه ی ساخت نیروگاه تنها یک میلیارد دلار بود. ایا این جمع عقل کل اینقدر شعور نداشتند تا با پرداخت یک یا دومیلیارد دلار اضافه با شرکت زیمنس به توافق برسند؟ تازه شخص شما از تفاوت تکنولوژی عقب مانده ی روسی با تکنولوژی آلمانی بی خبرید.
بقیه ی حرفهای شما هم بهمین منوال بی پایه وغیر قابل پاسخگوئی است.
۶۰۵۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣۹۲       

    از : احمد صبوری

عنوان : پس رفت تاریخی ما را حدی نیس
من و همسر و بچه ها و آشنایان به رفیق قره گوزلو وکالت می دهیم که از جانب ما هم صحبت کند .
یکی از این حرفه ای ها که در اینجا اطراق کرده و یک نفر نیست که به وی بگوید که برادر مسول همین سایت اخبار روز را یکی از همین بچه آخوند ها اگر درست بگویم پسر مفتح دار زد. خیلی روشنفکرانه این جناب از بچه آخوندهای هفت خط که تا دمپائی پاره مادر بزرگ مرا هم دزدیدند حمایت می کند. و ناراحت مزاجشان است. دکتر احمدی نژاد و سردار دکتر رضائی و دکتر روحانی و دکتر پروفسور تمساح یزدی و علی مطهری و از این قافله چه چیزشان واقعی است که تحصیلشان باشد.
آن آقا زاده امروز انقلابی شده در جبهه بقول مامانش بوده که وارد دانشگاه پزشکی دانشگاه تهران بدون استفاده از سهمیه شده و بقول خودش هلش دادند تو تخصص چشم پزشکی.
برادر جان ، اخوی ، حاجی آقا کدوم استاد دانشگاهی حتی اگر می خواسته جرئت می کرده بچه خرعلی را بیندازه مزاح می فرمائید.
یکی از این حضرات فیلسوف پزشک دانشگاه تهرانی که فکر کنم اسمش ذاکانی است را احمدی نژاد مدارک تحصیلی اش را لو داد. دیپلم را تک ماده کرده بود . در جبهه پزشکی تهران را ۵ ساله تمام کرده بود و حالا فوق تخصص هم دارد. یکی از مدارک تحصیلی اینها حقیقی نیست.
استادی از استانفورد با یک استاد دانشگاه صنعتی (شریف) در کنفرانسی آشنا می شود می گوید شاگرد اول شما برایم کار می کند می گوید کی نمی شناسدش معلوم می شود در وزارت علوم اسلامی برای نوابغ اسلامی مدرک با معدل ۱۹ از دانشگاه صنعتی صادر می شود. جریان تحصیل پسر رفسنجانی در کمبریج یادتان است.شاگرد اول های کنکور ایران در سال ۱۳۵۴ یکیشون دکترای آموزش دارد از یک دانشگاه معمولی در کانادا و دیگری از یو سی ال دکترا دارد و پسر رفسنجانی از کمبریج .
۶۰۵٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣۹۲       

    از : k ۹

عنوان : سخن گفتن با زبان نرم در مقابل آنهائیکه مرتکب جنایت شده اند ظلم به تقوا است
من کمتر مقالات اقای قرا گوزلو را می خوانم اما این یکی را تا اخر خواندم و لحن تندش را پسندیدم. اینکه بعضی ها تند سخن گفتن را نمی پسندند قابل درک است ولی باید متوجه باشند که خشم یک احساس انسانی و جهانشمول است و وقتی انسانی در می باید که به شعورش توهین شده است حق دارد که با همان زبان توهین و تحقیر پاسخ دهد. انهائیکه خشم خودشان را فرو می خورند متوجه این نیستند که این پاسیو بودنشان در اینده کار بدست شان خواهد داد. بعضی از دانشمندان و روانشناسان معتقد هستند که یکی از دلایل افسرده گی و حتی سرطان نیز فرو خوردن خشم است. یعنی افسرده گی خشمی است که متوجه داخل شده است. اقای قراگوزلو نه بر گردن کسی چاقو گذاشته اند و نه بر شقیقه کسی طپانچه که عده ای را وحشت برداشته و خوش نیامده است. ایشان حق دارند به هر لحنی که احساس می کنند حرف بزنند. شما نیز حق دارید با هر زبان و لحنی که خوش دارید حرف بزنید ولی لطفا منش و کاراتکتر خودتان را به دیگران تحمیل نکنید. میدانم در پشت این ماسک " عدم خشونت " تان چقدر بغض و نفرت خوابیده است و بمانند دیگ زودپزی هستید که سوپاپ اطمینانش بسته شده است و هر لحطه امکان دارد که منفجر شود. بقول ادموند برگ سیاستمدار انگلیسی " سخن گفتن با زبان نرم در مقابل آنهائیکه مرتکب جنایت شده اند ظلم به تقوا است."
۶۰۵٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : فقر خود کاسه پیش ما آورد - شهریار
پیرمردی ظریف و آزاده --- ورق زندگانی اش ساده
کلبه ئی داشت چون دلش روشن --- کلبه از روی چون گلش گلشن
بوریائی و شمع و بالینی --- کاسه و کوزه‍ی سفالینی
.................
روزی آمد بکلبه‍ی درویش --- یکی از مصلحین خیراندیش
کاسه‍ی لب شکسته ای را دید --- که بدان پیر آب می نوشید
غافل از مشرب خراباتی --- بود موهومی وخُرافاتی
گفت این کاسه فقر می آرد --- خود از این کاسه فقر می بارد
زین سخن پیرمرد مُستغنی --- گفت با خنده ئی پر از معنی
فقر خود کاسه پیش ما آورد --- ورنه کاسه چه می تواند کرد ؟
۶۰۵٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣۹۲       

    از : حسن بنا

عنوان : معمار تمیز
سرکار خانم مریم عزیزی
مدتی هست که این برند"masoud memar" خود را موظف به هدایت و انجام "وظیفه فرهنگی" در قبال گمراهان و بازگرداندنشان به راه راست در این بخش نظرخواهی مقالات سایت اخبار روز نموده اند.
جناب مستطاب ایشان تمام تلاش مجدانه خودشان را در تبرئه دولت مستقر و "ابدی "جمهوری اسلامی و کوبیدن منتقدین و نیروهای مستقل به کار می گیرند. دفاع از سرمایه داری و مخالفت با سیاست های چپ هم از رسالتهای ایشان است.
من البته به ایشان یادآور شدم ما عمری است به "پارازیت" عادت داریم و دیگر در دور زدن پارازیت و شنیدن صداهایی که میخواهند نشنویم از خلال این پارازیتها استاد شده ایم. همچنین متذکر گردیدم که با اینهمه منبر و رسانه مدافعین دولت جمهوری اسلامی از بخش نطرخواهی این سایت هم نمیگذرند و آرزوی "اجری" در خور این تلاش برای ایشان نمودم.

معمار با ادب محترم
لطفا در خصوص پاراگراف من هم که در خصوص سرکار نوشتم (با تاکید بر بهداشتی بودن )نظر بدهید. خیلی سعی کردم پاستوریزه و بهداشتی و در شان معمار با ادب و پاکاری چون سرکار که مدام سر پروژه حاضر است مطلب را بنویسم. هیچ کلمه ای مثلا"گاو گند چاله دهان" یا "پشمک ساز" یا نظایر ان هم در این متن نیست. اینها همه از هدایتهای شماست.
۶۰۵٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣۹۲       

    از : احمد صفائی

عنوان : شورش گرسنگان
اولن که عنوان مقاله آقای قراگوزلو از یک شعر شاملوی بزرگ گرفته شده. شعر "با چشم ها" در ثانی به همه گرامیانی که در مملکت ما تشریف ندارند و نمیدانند که این "سبدکالای روحانی" چه بر سر مردم آورد و اصلن کی به کی توهین می کنه توصسیه می کنم این چند تا ویدئو را تماشا نمایند:
http://www.youtube.com/watch?v=uaxRtnDuzGY

http://www.youtube.com/watch?v=۷_AYf۹VChac

http://www.youtube.com/watch?v=tmy۶GCYeTR۴

http://www.youtube.com/watch?v=IdY-qXJPJ۰k

لطفن نگوئید که این فیلمها ساخته خبرگزاری فارس است.
۶۰۵٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣۹۲       

    از : مریم عزیزی

عنوان : هورا به ریگان! هورا به تاچر! هورا به روحانی!
جناب آقای معمار
شما جوری از آقایان روحانی و مطهری دفاع می کنی و به قراگزلو حمله می کنی که پنداری مسبب وضعیت بحرانی بوجود آمده حاضر ایشان است و شیخ حسن روجانی در اوضاع و احوال فجیع امروز دخالتی نداشته. اصلن و ابدن آقای رفسنجانی( و دستیار ویژه اش روحانی) همیشه در حاشیه تشریف داشتند!! و این مردم بودند که خود را گرسنه و بیکار کردند. شما از چه کسی دفاع می کنی؟ از دولت راست روحانی؟ استدلال شم در رای ۱۸ میلیونی که آن را چماق کرده و بر سر قراگزلو کوبیده اید مثل این استدلال است که چون مردم آمریکا به نیکسون و ریگان و بوش رای دادند پس هورا؟ هورا به مارگارت تاچر که با رای انگلیسی ها نخست وزیر شد. هورا به روحانی.
۶۰۵٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : حضور مجدد آقای قراگوزلو
راستش با خواندن دوباره مقاله شما ٫ لازم دیدم نظرم را در مورد یک جمله شما بیان کنم که گفتید : « من فعلا وارد معقولات جامعه شناختی نمی شوم » بنظرم با در نظر گرفتن کلام و واژه هائی مانند ( علی مطهری کوچک تر از آنی است ) ٫ ( لیسانس پشمک سازی ) ٫ ( برای جارو کردن امثال تو به این وسیله ی مفید نیاز داشته باشند ) ٫ ( توله های شان ) که بکار برده اید ٫ شانس با شما یار بوده که وارد معقولات جامعه شناختی نشدید . با این وجود جمله پایانی شما مرا یاد ادبیات و مدعیات آن مرد اعتماد بنفس انداخت که فرمودید : « ادبیات سیاسی آقای مطهری چندان هم جای شگفتی نیست ».
۶۰۵۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣۹۲       

    از : رسول نوائی

عنوان : ۱۸ میلیون رای؟
ابتدا باید تشکر کرد از اینکه در این سبدکالا کسانی هم یافت میشوند که از تحقیر و توهینی که به مردم شریف ایران رفته و میرود صدای اعتراضشان بلند شود. دوست گرامی توهین را علی مطهری می کند که فقط یک قلم در تهران سیصد و هفتاد میلیون تومان خرج ستاد انتخاباتیش بوده تا به مجلس برود و به ریش مردم بخندد. این جواب نه فقط آنقدر محکم و درخور نیست بلکه بنظر من خیلی هم محافظه کارانه یا بهتر است بگویم حسابگرانه یا سنجیده است.
آقای مسعود معمار هم که رای حسن روحانی را به رخ همه می کشند و راه و بیراه در دفاع از رای ۱۸ میلیونی روحانی صحبت می کنند لابد می دانند که البته ۱۷ میلیون هم رای ندادند. و دیگر این که رای در شرایط انتخابات غیر دموکراتیک که از اول در ایران حاکم بوده معنای تحلیلی ندارد. مثل انتخابات دوازدهم فروردین ۵۸ که گفتند آری یا نه و بعد هم دکتر ملکی آمد و در همین اخبار روز نوشت که خیلی از آرای آن ۹۸ درصد قلابی بوده. تازه اینها به مرگ جلیلی گرفتند تا مردم به تب روحانی راضی شوند. اگر رفسنجانی آمده بود و بیست سی میلیون رای می آورد لابد آقای مسعود معمار از شوق پیروزی سرمایه داری بزرگ اسلامی گوسفند قربانی می کرد.
۶۰۵۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣۹۲       

    از : مجید اصلانی

عنوان : یادآوری
انتشار این مطلب در سایت وزین اخبار روز بر خلاف ادعای آن است که مقا لات باید از به کار بردن عبارات توهین آمیز خودداری کنند.
۶۰۵۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : ناصر میرزائی

عنوان : سبد کالا یا سبد شرمندگی
من تعجب می کنم چرا همه در برابر این توهین بزرگ به مردم شریف ایران خاموش هستند و چیزی نمی گویند. منظور من البته اهانت علی مطهری به تنهائی نیست. همانطور که نویسنده گرامی هم گفته مطهری را نباید بزرگ کرد موضوع این است که دولت نولیبرال روحانی میخواهد با نمایش صفهای طولانی مردم و نمایش مردمی که بخاطر چند کیلو مرغ به جان هم افتادند اعتماد به نفس و روحیه مبارزاتی مردم را در هم بشکند . شما دیدید که مردم چگونه برای مقدار ناچیزی آذوقه برای همدیگر چاقو کشیدند و من شنیدم که دو نفر کشته شده اند و چند نفر هم زخمی شده اند. اینجاست که باید به مطهری گفت خجالت بکش.
بالاخره اینهم از دستاوردهای دولت نولیبرال روحانی است که مانند احمدی نژاد در سفرهای استانی مردم را دنبال ماشین خود میکشد و صدقه توزیع میکند. اینها اگر یک جو صداقت داشتند پول آذوقه را به حساب مردم واریز می کردند هر چند با این توهم صدبرابر این پول مانند برف در تموز ذوب میشود.
۶۰۵۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : حضور محترم آقای قراگوزلو
چرا اینقدر عصبانی هستید غیر از آقایان مزروعی و مطهری کسان دیگری هم هستند که هم نظر اقتصادی میدهند هم از سبد کالا انتقاد میکنند البته علت توهین و حمله خود را شفاف بیان کردید آنجا که گفتید : « والله به پیر و پیغمبر قسم اگر در این مدت ۳۵ سال این همه در آمد نفت و گاز با وجود این نیروی کار و این منابع عظیم مادی در اختیار یک مجموعه از مدیران متوسط منطقه یی قرار گرفته بود حالا نه علی مطهری نماینده ی مجلس بود، نه روحانی از تدبیر و امید حرافی می کرد » مشکل شما اینست که اقتصاد بلدید و فکر میکنید با علم اقتصاد میشود علوم سیاسی و اجتماعی را با فرمول و نمودار توضیح داد. چرا به آقای نگهدار گیرداده اید اگر ایشان از دولت روحانی حمایت نمیکرد و مواضع ضداصلاح طلبی مثل شما میگرفت باز هم ایشان را متهم به بیسوادی میکردید ٫ آقای قراگوزلو خبرگزاری فارس که حامی آقای احمدی نژاد ( مرد اعتماد بنفس مدعی شما ) هم ٫ کار ژورنالیستی آزاد یادش افتاده و آنقدر دلسوز مردم شده که آنقدر گزارش تصویری تحلیلی از سبد کالا تهیه کرده که دشمنان بظاهر آنها امپریالیسم جهانی و دولت نتانیاهو هم با خبر شدند. از ژنو نگران نباشید لنگه کفشان در فرودگاه بقدر کافی استقبال کردند و عجیب هم نبود که همگی حامیان آقای اعتماد بنفس بودند.
در مورد توهین ها و احکام ها شما
۱. فرمودید : « علی مطهری کوچک تر از آنی است که برای پاسخ به "سخنان گهربارش" وقت تلف کنیم » . جمله ( کوچکتر از آنی است ) تحقیرآمیز است . فعل ( کنیم ) را استفاده کردید لطفأ مشخص نمائید چند نفرید و وکالتنامه رسمی را هم ضمیمه کنید
۲. فرمودید : « میلیاردها دلار دیگر صرف غنی سازی اورانیومی شده است که حالا دارد ذره ذره مفتول می شود! این است تدبیر کشورداری » این مفتول شدن مورد ادعای شما جزو تدابیری است که بخاطرش ۱۸ میلیون از آن استقبال میکنند و فلاحیان ها لنگه کفش پرت میکنند
در مورد سبد کالا فرمودید : « از ساعت ۴ صبح در هوای سرد برفی مردم کارگر و زحمت کش را به صف کرده اند تا شاید در میانه های روز چند کیلو آذوقه گیرشان بیاید. تصاویر موجود به اندازه کافی اعصاب خرد کن هستند. انگار که یک قحطی چند ده ساله بر کشوری فقیر و جنگ زده و فاقد هرگونه منابع (مانند موزامبیک و تانزانیا) حاکم بوده است». ۱۸ میلیون همت کردند تا با همین ( دولت کذایی تدبیر و امید ) مورد ادعای شما ٫ ایران موزامبیک و تانزانیا نشود .
۳.فرمودید : « در چنین شرایطی که به راستی مردم کشورم بیش از همیشه در غم نان سوگوارند؛ آقای مطهری در انتقاد از بی تدبیری دولت تدبیر و کذا نطق فرموده است.»
خودتان را صاحب کشور میدانید ؟ ( مردم کشورم ) ؟ اگر قباله و وکالتنامه ای ندارید بهتر است به کلمه ( کشورم ) قناعت کنید. من یکی جزو ( مردم کشور شما ) نیستم بلکه جزو مردم ( کشور ایران ) هستم. قضاوت در مورد بی تدبیری و کذا بودن دولت را بر عهده ( مردم کشور ایران ) است نه ( مردم فرضی کشور شما )
الف . فرمودید : « به راستی اگر شما از رانت پدر استفاده نمی کردی با این درجه تحلیل سیاسی نه فقط نمی توانستی در رشته ی پزشکی به مدرک دکترای عمومی دست یابی بل که شک دارم می توانستی لیسانس پشمک سازی بگیری! » لابد کارشناس در مورد رشته پزشکی هم هستید که میزان سواد ایشان را حتی در حد پشمک سازی هم تشخیص نمیدهید.
ب. فرمودید : « بدون این رانت و با وجود یک انتخابات شبه دموکراتیک هم قادر نبودی به عضویت شورای مرده شورخانه ی کن سولوقون برسی! چه رسد به نماینده گی در عالی ترین مجلس قانون گزاری! » کاملأ درست میفرمائید و تا یک انتخابات شبه دموکراتیک حکم صادر نفرمائید تا نتیجه اش بوقتش مشخص شود.
پ. فرمودید : « البته اگر جارو توزیع شود و مردم برای جارو کردن امثال تو به این وسیله ی مفید نیاز داشته باشند در صف های طولانی هم تجمع خواهند کرد. من شخصا نفر اول صف خواهم بود. اما از این که بگذریم اگر تو نیز مانند آن میلیون ها انسان گرسنه معطل نان شب بودی، صف که سهل است هم میهن ات را می دریدی تا یک لقمه نان برای کودکانت ببری. آقا جان حیا بد چیزی نیست! » برداشت شما با راشت آقای مطهری یکی است
ت. فرمودید : ( چرا آن مردم شکم چران و شکمباره یی که توله های شان هم مازراتی و پورشه سوار می شوند تو این صف ها نمی لولند؟ علی آقای "فرهنگی" تو که نمی خواهی بگی اونا از این مردم شریف جوادیه و شوش و آریانا و مرتضوی با فرهنگ ترند؟ » مرا یاد استدلال آقای جنتی برای از میدان بدر کردن مخالف ( آقای رفسنجانی ) انداخت که گفته بود : ( کسی که بنز سوار میشود میخواهد نامزد شود ) . در ضمن شاید منظور آقای مطهری از واژه فرهنگی همان گفتمان هائی از جمله ادبیات ( توله ها ) بجای فرزندان باشد.
۴. فرمودید : « این ژنو هر چه باشد میزبان مذاکرات حیاتی شما با سردمداران استکبار جهانی! است » حیاتی بودنش کاملأ درست است که احمدی های اعتماد بنفس میخواستند موشک هوا کنند و مذاکره با استکبار را سد کنند.
۵. فرمودید: « من فعلا وارد معقولات جامعه شناختی نمی شوم. چرا که طرف صحبتم آقای مطهری و دوستانش هستند » اینجا واقعأ صادقانه گفتید با آوردن نامهای آقایان رجب علی مزروعی و فرخ نگهدار و روحانی.. اگر هم نمیگفتید واضح است که طرف صحبت شما کیست و چیست
۶. فرمودید : « والله به پیر و پیغمبر قسم اگر در این مدت ۳۵ سال این همه در آمد نفت و گاز با وجود این نیروی کار و این منابع عظیم مادی در اختیار یک مجموعه از مدیران متوسط منطقه یی قرار گرفته بود حالا نه علی مطهری نماینده ی مجلس بود، نه روحانی از تدبیر و امید حرافی می کرد و نه نیازی به صف و سبد کالا بود،» درمورد سوءمدیریتی کاملأ با شما موافقم و بی نیازی از سبد کالا در صورت ۳۵ سال اقتصاد غیررانتی و سالم. اما مطهری ها و روحانی ها بخاطر ۳۵ سال غارت ٫ با پشتیبانی ۱۸ میلیونی ظاهر شدند
۶۰۵۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : ا ماکارنکو

عنوان : آنکه باد میکارد....
البته که جواب های باید هوی باشد ضمن اینکه مطهری ها بفرما سرشون نمی شن و با بشین بشین لاریجانی هم نمی شینن. اینا باید خیر سرشون در مجلس مدافع مردم باشند نه هتاک مردم. به هر حال نوشته قراگوزلو هنوز به اندازه کافی تیز نیست. در یک پست فیسبوکی از یک رفیق گرامی خوندم که او هم واکنش نشون داده بود به این اراجیف مطهری. اینجا اون پست رو براتون نقل می کنم که شباهت زیادی به همین نوشته داره.

((عرض شود که اولا اگه برنامه ریزی مملکت سوییس رو چهار سال که نه، یک ساعت بدن دست این مطهری کوچک و همکلاسیاش تو مجلس، سوییس تبدیل به موزامبیک می شه و سوییسی ها همدیگه رو می خوردن. پس ببین چه ملتی هستیم ما که با وجود حضور معجزاتی مثل این ها هنوز همدیگه رو نخوردیم...
دوم اینکه، مثلن الان این فکر می کنه خودش و رفیقاش تو مجلس عصاره ی فرهنگن؟ دو روز مشروح مذاکرات مجلس رو کسی از رادیو فرهنگ گوش کنه باید بره امین آباد بستری شه... اینا احمدی نژاد می رفت مجلس رو صندلیش شیرجه می زدن حالا شدن شاقول فرهنگ؟
سوم، اگه توی سوییس نماینده ای چنین توصیفاتی از مردمش می کرد و اونا رو به این شکل تحقیر می کرد، بی شک برای تمام عمرش با رسوایی و بوسیله لنگه کفش، تخم مرغ گندیده و گوجه به خونه اش بدرقه می شد... پس خوش باش که در سایه الطاف خفیه با ۲۰۰ هزار رای از شهر ۱۴ میلیونی تهران رفتی مجلس. و گرنه تو به عمر بابای بابات هم نمی تونستی یه تاکسی تا بهارستان بگیری و کرایه اش رو بدی چه برسه به اینکه با اسکورت ببرنت داخل مجلس...))
۶۰۵۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : کیم میر

عنوان : مواد خامی برای "فرهنگی کاران امنیتی"
وقتی مطالب اینچنینی را میخوانی که راجع آهنگری در بلخ ناگهان سر از شوشتر در میآوری خود را جلوی آئینه ورانداز میکنی که ببینی چشمهایت نرفته پشت سرت و ناگهان مطلب روبروئی میخوره توی ملاچت(فرهنگی کاران امنیتی)که آیا آن چرثومه مواد خام خود را واقعن از خود ساخته؟!(قابل توجه اقای سرکوهی) و یا اینکه مفرط گرایان با داشتن بغض و کینه طبقاتی نسبت به کسانیکه تمام عمر خود را در راه میهن و مردمش گذاشته و با تمام مسئولیت گرانی که داشته و تمام رنجها ودردها را کشیده هیچگاه از دوست داشتن این داشته خود دست نکشیده بل همچنان براه رفته ادامه میدهد و خوشبختانه بهمان صورت بعنوان "سرمایه" باقی مانده و پیش مردمان خود دارای وزنی و اعتباری است . و برای اینکه خود را بنمایاند بی مناسبت یاد آن استاد میکند و باآوردن گفته ای از او هم" نمد" را بخیال خود خوب میمالد و هم ترهات را تبرک میکند. و به "مسگر شوشتری"! و خوانندگان مطلب یادآور شود که همه" آن" نوشته ها را از حفظ ام و اگر مسگر!کم آورده بخاطر اینست که خوب نخوانده و اصولن استعداد ! ندارد و من آنم که رستم بود پهلوان و یادتان باشد من آمده ام!!و کم سوادان باید برن خونه!!و من چنان عاشق این مردمم ! وقبلن بعنوان وکیل مدافع انتخاب شدم و حالا باین آهنگر بلخی باشدت تمام ودر مقام دفاع میگم ترا چه باین حرفا برو پشمککت را که کسی نخریده بخور و اگر شکمت درد گرفت خودت یه فکری بکن !!پشمک توی بچه گی خوب میچسبه!!(حالا "جارو" بهتره یا "پشمک"؟البته پشمک!!)و من بعنوان خبره ادبیات !که تمام دانشگاه های دنیا منو دعوت کردن وتمام سوراخ سنبه های پایتخت های جهان خوب بلدم بتو که از بلخ تا این "شاب دوالعظیم"ندیدی حق نداری باین مردم عزیز و گرامی چیزی بگی و این عزیزان همه جارو برقی دارن دیگه توی صف جارو دستی که ارتجاعیه نمی ایستن که در شان و شخصیت انها نیست . صرفنظر از اینکه ایستادن در صف جارو موجبات کسر شان را میاورد یا نه.و یا در عرف و عادت چه وصفی دارد . باید یاد آور در این مدت سی وچهار ساله مردم عزیز ما!چنان از خودشان شخصیت والا! نشان دان که آدم چارشاخ میمونه که اینهمه سجایای اخلاقی منفی کجا بوده که بهمن وار زده بیرون دروغ و دغل .ریا و نیرنگ و کلاهبرداری از جزئی و کلان و لو دادن و خبرچینی وپشت هم اندازی خیانت و مال مردم خوری دزدی دست توی جیب همدیگر کردن و حساب مال یکدیگر را کردن و...... لحظه ای غفلت کنی تو را با خاک یکسان میکنند وهیچ بوئی ناشی از دلسوزی بمشام نمخوره و مهم نیست که در کجا قرار گرفتی نزدیکی یا دور فرزندی یا فرزندت پدر و مادری یا پدر و مادره تا همسایه و دوست و فروشنده و خریدار و اگر نخواهی وارد یکی از این سجایای اخلاقی نشی از همان لحظه دودمانت بر باده .بطرف کمک میکنی خصوصن از لحاظ مادی یکباره تمام اموالت را میبره انگار نه انگار توی چشمات نگاه میکنه میگه رسید شو بده بیاد !حالا متوجه میشین چرا با تمام موارد موجود برای یک حرکت بزرگ هیچ اتفافقی نمی افته. چون هیچگونه عامل وحدت آفرینی وجود نداره .هیچکس حاضر نیست حتی برای خودش خطر که هچ حرکتی بکنه .حالا اینگونه اظهار لحیه علیه احزاب وسازمانها و افراد مترقی و مرجع و روشنفکران که در عزا وعروسی رستگار میشن هم رویش . با کمی دقت میزان وظایف و مسئولیت خود را در این لحظه تاریخ بعنوان حزب .سازمان .دسته. گروه رسانه .سایت و وبلاگ خواهید فهمید و رفتار منطقی و بدون خود پرستی و گروه گرائی و بهانه جوئی ورفتن بسوی سمبل ها و شخصیتها و اعمال و رفتارهای اجتماعی که کمک کننده باشه وزوددن غبارهای عمدی و دوباره دوستداشتنی کردن آنها برای نسل فعلی که مطلوبیت ایجاد کنه یکی از راههای چاره میباشد . در صورت سکته و لکنت در این نوشته پوزش خواهی میشود
۶۰۵۱۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : کیا

عنوان : رفیق خونسردی را حفظ کنیم!
همه ما از این شیادان دلم پر داریم و دفاع از مردم و افشای این چنین سربازان دود روا ولایت هم وظیفه هر مبارز خلقی است.

ولی‌ من نتوانستم بفهمم که مشکلات چاپ کتاب به مطهری چه ربطی‌ دارد و یا حمله به فرخ نگهدار و یا لیسانس پشمکسازی یعنی‌ چه؟
۶۰۵۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : عجائب ره عشق ای رفیق بسیار است
" الف. به راستی اگر شما از رانت پدر استفاده نمی کردی با این درجه تحلیل سیاسی نه فقط نمی توانستی در رشته ی پزشکی به مدرک دکترای عمومی [ ؟!] دست یابی بل که شک دارم می توانستی لیسانس پشمک سازی بگیری!
ب. بدون این رانت و با وجود یک انتخابات شبه دموکراتیک هم قادر نبودی به عضویت شورای مرده شورخانه ی کن سولوقون برسی! چه رسد به نماینده گی در عالی ترین مجلس قانون گزاری!".
".... ما به تاسی از استادمان کارل مارکس....". مارکس هم اینجوری حرف میزد؟

لابد باید کسی باشی که بتوانی با چنین زبانی با مخالفین خود در اخبار روز " گفتگو " کنی .

شاید هم برای نشاندن نمایندگان مجلس بر صندلی هایشان باید از چنین زبانی استفاده کرد.

۴۰ بار فریاد "بشین" لاریجانی در یک جلسه
http://www.youtube.com/watch?v=EX۴k۲_U۵o۵c
۶۰۴۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : امیر وزیری

عنوان : مهره رفسنجانی
دست شما درد نکنه و خسته نباشی من فکر می کنم علی مطهری خودش مهره مستقیم رفسنحانی است همانطور که دیدیم در انتخابات اخیر ریاست جمهوری هم برای رفسنجانی یک ستاد مستقل زده بود. اینا ممکنه آدمهای با هوشی نباشند چنانکه شما نوشته ای اما اینا میتونن براحتی مردم رو فریب بدن من فکر می کنم مطهری در انتخابات آینده مجلس اگه رد صلاحیت نشه بیشترین رای رو در تهران بیاره و در لیست مشترک اصلاح طلبان و بخشی از اصولگراها جا بگیره. خلاصه که عجب دورانی است. مطهری هم به مردم توهین می کنه و کسی نیست دم در مجلس یقه این آقا رو بگیره. به هر حال مجلس بورژوائی همینه و تفاوتش با مجلس کارگری اینه که نماینده از سوی رای دهنده قابل عزل نیست. تازه اینها که نماینده مردم نیست.
۶۰۴۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣۹۲