این روزها... (۲۵)


ناصر زراعتی


• بُغ کرده
بَغبَغویِ قُلُمبه
گره خورده در گلو... ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۴ بهمن ۱٣۹۲ -  ۱٣ فوريه ۲۰۱۴


 بُغ کرده

بَغبَغویِ قُلُمبه

گره خورده در گلو...

بی خاصیت ترین

تَحَیُّری ست یگانه

ماسیده بر پیشانیِ خیال...

حالا که پهن می‌شود

این آرزویِ پودرشده

بر سطحِ خیسِ جادّه،

منقاش میطلبد

خارِ خَلیده

جا خوش کرده

در غلظتِ خاکستری

گمشده در شیارهایِ موازی...

پنهان اگر شود،

حاصل

دردی ست مُزمن

که هیچ مُسَکّنی

مُضمحل نمیکند تَغافُلِ او را...

پس،

بیخیالِ مَحکمه‍ی حکیمانِ بی حکمت،

جُرعه ای تلخ و

مُشتی تَغَنی

پادزهری ست موثر

این روزها...