بندبازی های کرزای و متحدین اروپایی – آمریکایی


اردشیر زارعی قنواتی


• تحولات افغانستان در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری این کشور با توجه به خودداری "حامد کرزای" رئیس جمهوری مبنی بر عدم امضای موافقتنامه امنیتی با آمریکا به سمت یک آنارشی سیاسی – امنیتی پیش می رود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۷ بهمن ۱٣۹۲ -  ۱۶ فوريه ۲۰۱۴


تحولات افغانستان در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری این کشور با توجه به خودداری "حامد کرزای" رئیس جمهوری مبنی بر عدم امضای موافقتنامه امنیتی با آمریکا به سمت یک آنارشی سیاسی – امنیتی پیش می رود. اینکه در پشت پرده این تنش و هم چنین تمایلات سیاسی کرزی برای این رویکرد چه می گذرد با توجه به وضعیت عینی افغانستان و مستندهای خبری حول مذاکرات پنهانی وی با جناح هایی از درون طالبان، می تواند تا حدودی مشخص کننده روند موجود باشد. هم زمان با این موضوع هشدارهای صریح رهبران آمریکایی – اروپایی و به خصوص اظهارات اخیر "آندرس فوک راسموسن" دبیرکل ناتو مبنی بر اینکه کرزی پیمان امنیتی را امضاء نخواهد کرد و به همین دلیل بعد از خروج نیروهای خارجی در پایان سال ۲۰۱۴ افغانستان با بحران امنیتی روبه رو می شود، چشم انداز تیره یی از آینده این کشور ترسیم می شود. به تازگی نیز "باراک اوباما" رئیس جمهوری آمریکا در دیدار با فرماندهان پنتاگون حول بررسی اوضاع افغانستان تاکید کرد است که واشینگتن در باره توافقنامه امنیتی بین دو کشور بار دیگر با کابل وارد مذاکره نشده و فرصت برای امضای توافق نه در طول چند ماه که در طی چند هفته اخیر به پایان می رسد. در کنگره آمریکا و در سطح مراکز تصمیم گیری در اروپا بر این نکته تاکید می شود که در صورت عدم امضای توافقنامه امنیتی سطح کمک های مالی به افغانستان به شدت کاهش خواهد یافت. حتی با تازگی کشور آلمان نیز ضمن اشاره به ناکارآمدی و گسترش فساد در دولت افغانستان با انتشار گزارش ۴۷ صفحه یی "پیشرفت و توسعه در افغانستان" کمک های اقتصادی خود را مشروط به اصلاحات اجتماعی لازم در ساخت سیاسی و دولت این کشور کرده است.                                                                  
در شرایطی که با نزدیک شدن به موعد خروج نیروهای نظامی خارجی هم اینک آینده تیره یی از افغانستان ترسیم شده و طالبان نیز بیش از همیشه خود را قدرتمند فرض می کند، اتهامات متقابل کرزای و متحدین غربی وی به همدیگر بیش از آنچه سازنده و تقلایی برای تثبیت امنیت باشد یک فرافکنی برای گریز از مسئولیت شکست و امتیازگیری از یکدیگر خواهد بود. حدود ۱۲ سال زمامداری دولت کرزای و همکاری تنگاتنگ دوجانبه وی و بازیگران خارجی بحران افغانستان تا همین چند ماه پیش تنها در سطح انتقادات کوچک و دغدغه های خردی بود که حالا به یکباره به سطح تنش استراتژیک و اتهام بستن به یکدیگر جهت عاملیت فاجعه ارتقا یافته است. این در حالی است که مبارزات انتخابات ریاست جمهوری افغانستان از این هفته آغاز شده است و تمامی کاندیدای کنونی طوری کمپین ها و برگزیدن معاونت های ریاست جمهوری خود را آرایش داده اند که ریشه در آرایش قومی – مذهبی داشته است. به همین دلیل هیچ چشم انداز مثبتی برای دوران بعد از کرزای نیز قابل تصور نبوده و به نظر می رسد که آینده افغانستان در هر سناریویی که رقم بخورد نه تنها از سطح تنش ها کاسته نمی شود که حتی به احتمال زیاد پارامتر منازعات قومی در ساخت حقوقی کشور هم به مشکلات موجود افزوده می شود. در چنین شرایطی عدم امضای موافقتنامه امنیتی با آمریکا توسط کرزای بیش از آنچه ناشی از دغدغه ملی باشد متکی به بازی بر سر گسست های ملی و نزدیکی با قدرتمندترین جناح محلی در آینده منازعات درونی و یا به تعبیری ساده تر شرط بندی بر روی اسب برنده خواهد بوده و در سطح خارجی مناقشه نیز اهداف ژئوپلتیک نهفته است.                                             
این وضعیت آنارشیک بستگی مستقیمی به جایگاه حامد کرزای بعد از وداع با مسند ریاست جمهوری و حفظ موقعیت محور آمریکا – اروپا در چینش های ژئوپلتیک در منطقه حساس هندوکش برای حفظ توازن در بین سه ضلعی روسیه، چین و ایران دارد. هم چنین از یک طرف کرزای می خواهد موقعیت خود را در بین پشتون های مرتبط با طالبان بیمه کرده و با کسب امتیازات بیشتر از خود یک چهره ملی به نمایش بگذارد و از طرف دیگر متحدین غربی وی قصد دارند در آینده افغانستان بعد از خروج نیروهایشان، پایگاه های سوق الجیشی مهمی چون محل استقرار و فرماندهی هواپیماهای بدون سرنشین برای عملیات در عمق خاک پاکستان را هم چنان حفظ کنند. هر چند که افغانستان بدون کمک های کلان غرب در حیطه اقتصادی و نظامی در آینده می تواند بسیار آسیب پذیرتر از قبل باشد و غرب نیز دغدغه چندانی برای گاز زدن بر کیک کپک زده این کشور ندارد اما اهداف پشت پرده هر دو طرف، موضوع موافقتنامه امنیتی و نقش کرزای در این میان را توجیه پذیر می کند. در این بین کمترین چیزی که اهمیت خواهد داشت منافع ملی افغانستان می باشد چرا که در طی ۱٣ سال جنگ این کشور تمامی بازیگران داخلی و خارجی با عنایت به عمق فاجعه رغبت چندانی برای رسیدن به یک راه حل منطقی و ملی را نداشته اند. قربانی اصلی در این بین منافع ملی افغانستان و به خصوص موقعیت حقوقی زنان این کشور است که در آینده چه در شرایط افول قدرت نیروهای حافظ نظم موجود و یا معامله با طالبان تحت عنوان "پروژه صلح" به مسلخ برده می شوند. بحث امضاء یا عدم امضای موافقنامه امنیتی هر چند که در جای خود بسیار با اهمیت می باشد اما ذات تنش و منازعه یی که هم اینک بین کرزای و واشینگتن وجود دارد یک بخش از همان بازی دومینویی است که همواره در افغانستان وجود داشته و بازیگران این محیط بحران به تناسب زمان و منافع خود نقش غیرسازنده خویش را در آن بازی می کنند. در یک نکته نباید شک کرد و آن اینکه در هر سناریویی که در آینده افغانستان رقم بخورد وضعیت امروز این کشور به مراتب بهتر از موقعیت بی ثبات فردای آن خواهد بود و این واقعیت حداقل برای منافع ملی و مردم افغان به منزله رسیدن به مرحله بازی در چارچوب معادله باخت – باخت است.