درباره احضار روح دموکراتیک انقلاب توسط رئیس جمهور سابق - برزویه طبیب



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲ اسفند ۱٣۹۲ -  ۲۱ فوريه ۲۰۱۴


روزهای بهمن ماه روزهای خاطرات وقایع بسیاری است ، بهمن ، ماه چنگ زدن به ریسمان پوسیده دیروز، برای توجیه امروز ، و پی ریزی ، فردایی مطابق آمال و آزوهای پنهان و آشکار است . رئیس جمهور مخلوع جمهوری اسلامی ، آقای بنی صدر نیز، به احضار روح دموکراتیک انقلاب بهمن پرداخته است ایشان انقلاب بهمن را با روح دوگانه اش چنین توصیف میکنند
انقلاب ٣۵ سال پیش ایران با دو انگیزه متضاد،که میتوان گفت در میراث دوگانه خمینی، "خمینی دمکرات و خمینی مستبد"، خود را مینمایاندند، همراه بود. این میراث های دوگانه تا به امروز نیز گویای عمده ترین تنش های موجود در جامعه ایران هستند.
میراث استبدادی خمینی که بی نیاز از موشکافی است . ولی به توصیف گانه دموکراتیک این میراث از طرف رئیس جمهور سابق بپردازیم .اولین نمود این دموکراسی را ایشان چنین مطرح میکنند
در برهه اول انقلاب ایران، که با بکار گیری الگوی خشونت زدائی برای تغییر (که با عنوان "پیروزی گل بر گلوله" شناخته    شد ، به مدل های انقلابی مسلحانه و خشونت آمیز قرن بیستم در روسیه، چین و دیگر نقاط جهان مهر باطل زد، رژیم شاه سرنگون شد، آزادیها برقرار گشت و اولین انتخابات های دمکراتیک نیز صورت گرفتند
بنابراین پس از سرنگونی شاه ، آزادی ها برقرار گشتد واولین انتخابات دموکراتیک هم انجام شد . آیا ایشان انتخاب جمهوری اسلامی ، آری یا نه ! انتخابات مجلس خبرگان ! روند تصویب قانون اساسی و در نهایت ، نتیجه همه اینها یعنی استقرار سیستم حکومت برپایه ولایت فقیه ! را برقراری آزادیها میدانند ؟ تقلب های بسیاری که توسط گردانندگان همان انتخابات اقشا شده ند به کنار ، این چگونه استقرار آزادی ها است که برپایه اصل آش سرد خالته ، بخوری پاته ، نخوری پاته ! قرار دارد ؟ انتخاب کنید ای مردم ، جمهوری اسلامی بدون هر پسوند و پیشوندی را و یا هیچ را ! انتخاب کنید ای مردم ، ولی نه نمایندگان خود را ، بلکه خبرگانی را که خبرگی آنها بیشتر به درازی ریش آنها بستگی دارد و نه پهنای افق دید آنها . رای دهید به قانون اساسی که اولین پایه آن نفی رای شما است ، اگر برخلاف نظر رای ولی فقیه تان باشد . شما آزاد هستید که هرکاری بکنید ، مگر اینکه فلان مسئول خود خوانده ، حتی بی توجه به حدود اختیاراتش ، آنرا توطئه بداند . جالب اینست که همه این جریانات نه بواسطه پیروزی گل بر گلوله ، آنگونه که رئیس جمهور سابق نقاشی میکند ، و یا ابطال انقلاات روسیه و چین ، بلکه در اثر پیروزی پنجه بوکس بر قلم ، و احیای خاطرات طغیان های فاشیست های قرن بیستم ، صورت گرفت . اگر این تصویر گذشته ، مبنای طرح ریزی آینده این ملت توسط فرهیخته ترین رئیس جمهورش باشد ، که وای بر این ملت . شما آقای رئیس جمهور سابق ، شما محصول چنین روندی بودید
رسم بر این است که چون قافیه تنگ افتد ، مصرع من نبودم دستم بود ، لازم شود . بسیاری از کسانی که هریک به گونه ای پیچ یا مهره ای از ماشین جمهوری اسلامی بوده اند ، یا به استناد فلان سخنرانی خویش و یا به استناد مغضوب واقع شدن شان پس از انقضای تاریخ مصرف ، ادعای بی گناهی سیاوش گونه دارند . نه لزومی دارد و نه فایده ای که اخبار آن سالها را ورق بزنیم تا سره از ناسره جدا شود . رنگ رخسار امروزی هرکس خبر میدهد از سر ضمیر او . چنانکه آقای رئیس جمهور میفرمایند
نقطه عطف مهلک رو در روئی آزادیخواهان و مستبدان در روزهای پر آشوب سال ۱۹٨۱،   که ما در صدد آن بودیم تا از درون هرج و مرج انقلاب نظمی سیاسی ایجاد کنیم، فرا رسید. زمانی که در اعمال حق قانونی خود به عنوان رئیس جمهور خواستار برگزاری رفراندوم شدم، تا مردم تصمیم بگیرند آیا از اصول دموکراتیک انقلاب ، که من طرفدار آن بودم، حمایت میکنند یا از استبداد دینی ، که روحانیت حاکم در پی استقرار آن بود، آشکار بود که من پیروز خواهم شد
ولی این اصول دموکراتیک چه چیزهایی هستند که ایشان در گذشته و حال ، آماده جانفشانی در راه آنها میباشند ؟
برای درک معنای سخنان هرکس ، کافی نیست که به آنچه میگوید توجه کنیم ، بلکه لازم است که به آنچه که ذکری از آن نمیکند نیز دقت کنیم . در حالیکه ایشان اعلام میکنند
ایران امروز، بر خلاف ایران ٣۵ سال پیش، که تنها اقلیتی کوچک از فرهیختگان دمکرات داشت، دارای طبقه متوسط بسیار وسیع و تحصیلکرده است که خواهان جدائی دین از دولت است و از آن دفاع خواهد کرد. نیروئی گسترده و به اندازه کافی قدرتمند که قادر خواهد بود خلاء های قدرتی که بوجود میایند را پر کند. و نیز ایشان خواهان برچیده شدن تحریم ها هستند زیرا : تحریم های اقتصادی وضع شده بر علیه ایران می بایستی برچیده شوند. این تحریم ها، نه تنها موجب تضعیف قشرهای میانی و جامعه مدنی ایران، یعنی نیروهای اجتماعی پشتیبان خواست های تاریخی آزادیخواهانه مردم ایران، میگردند بلکه برای سرداران سپاه نیز بهترین فرصت ها را فراهم کرده اند تا با بهره گیری از بازار سیاه و قاچاق به ثروت های افسانه ای غیر قابل تصور دست یابند.
گویا تحریم ها قبل از هر کس معیشت کارگراان مزد بگیررا به مصیبت تبدیل نکرده اند ، و قربانی این تحریم ها عمدتا اگر نه منحصرا ! اقشار میانی بوده اند .ایشان ، هیچ ذکری از مبارزات کارگران که در شرایط فعلی پرچمدار مبارزه برای اولین اصل حقوق بشر ، حق زنده ماندن ، حق گرسنه نبودن ، بوده و بجای سیاه کردن کاغذ در عزای ریاست جمهوری برباد رفته ، از طریق اعتصاب های پیگیر ، آزادی رفقای زندانی خود را بدست آورده ،و جمهوری سرمایه را که ماسک اسلام بخود زده است ، به عقب نشینی وادار میکنند ، نمیکند . کارگرانی که ، بسیاری از آنها ماهها حقوق از همان دموکراتهای تحصیل کرده طبقه متوسط ، طلبکارند
زمانی ایشان مبلغ تلفیق سرشت روحانی اسلام با سرمایه داری ماده پرست بودند تا اقتصاد اسلامی را پایه گذاری کنند . حالا که این تلفیق به صورت اتحاد دستگاه روحانیت با شیطان سرمایه ، از آب درآمده است ، درخواست جدایی دین از سیاست را دارند و مینویسند : حکومت اسلامی" به   بیشتر ایرانیان آموخت که دولت دینی دین را به خشونت میکشد و جامعه را از معنویت تهی میکند. آنان آموخته اند که مردمسالاری دینی ناممکن است و نتها راه،   جدائی دین از دولت میباشد
گویا مشکل اتحاد دین و سیاست است ، که با جدایی آنها ، ایران بهشت شود . یا مشکل تهی شدن جامعه از معنویت است ، و نه خرید وفروش کودکان کار ، که حتی اگر خرید انها را به فقر معنوی نسبت دهیم ، فروش انها در اثر فقر مادی والدین است . و یا مسئله شیوه خشن تحمیل فلاکت است و انواع شسته رفته تحمیل بدبختی شایان ذکر نیستد
سرمایه داری زمانی عدم تاثیر دین را بهانه شقاوت خویش معرفی کرده و شقاوت ذاتی خویش را پنهان میکرد ، و اکنون شقاوت خود را به حضور دین منتسب میکند . شاید اینبار ، و در جایی مثل چادرملو ، ذات آن ، و ذات کسانی که چون رئیس جمهور سابق بلافاصله [ در صدد آن خواهند بود تا از درون هرج و مرج انقلاب نظمی سیاسی ایجاد کنند، ] ، علیرغم نوع لباس آن ها ، بر کارگران آشکار شود.