عنوان : سلام. اگر ممکن است امضای ما را هم اضافه کنید. با تشکر، لیثی حبیبی - م. تلنگر
و اما در باب اعتراض یکی از امضا کنندگان، من نیز به نوعی با دیدگاه ایشان موافقم. یعنی احتمال اینکه بخواهند یک قهرمان مصنوعی جور کنند، زیاد است. ولی از قضاوت نهایی تلاش می کنم سر باز زنم زیرا باید احتیاط زیادی کرد تا مبادا کرامت و شرف انسانی با اشتباه ما زیر سوال رود. گرچه ظاهر امر همه درست بودن نظر آن عزیز معترض را تأیید می کند.

به عنوان نمونه ما در منطقه ی تالش ایران خواسته های بسیار کوچکی داریم؛ خواسته هایی که حق مسلم هر مردمی است. مثلن، زبان مادری ما را به شکلی مصنوعی دارند می کشند، و ما به این قتل هویت خلق خود اعتراض داریم. و یا بخاطر غارت بیرحمانه ی جنگل های محدود تالش از سوی چند شرکت ویژه خوار و گروهی فرصت طلب و غارتگر، به شکلی بسیار مسالمت آمیز اعتراض داریم. و یا بخاطر اینکه تالش ها را در برنامه های رادیو و تلویزین استان گیلان راه نمی دهند؛ اعتراض داریم. و ... بخاطر همین خواسته های برحق ما، بسیار بار اوباش قلمزن ما را مورد یورش و توهین قرار داده اند؛ و حتی اخیرن در خانواده ها دخالت مستقیم می کنند برای دو به هم زنی و جلو گیری از همزبانی و همدردی و همسویی.

طبیعی است که این سوال پیش آید که: چگونه است که آن دیگری می "غرد"، و حشمت و احمد و ... در بند اند!؟

با این همه قضاوت نهایی را باید با احتیاط زیادی انجام داد تا حق حتی دشمن ما بر زمین نیفتد.

به امید آزادی آن دو عزیز، و هم رفع حصر بانو رهنورد و موسوی و کروبی و هم آزادی همه ی عزیزان زندانی با هر دیدگاهی؛ و از جمله لغو حکم اعدام آن دو برادر کورد که در بالای این صفحه گزارش اش آمده.
۶۰۹۱۱ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣۹۲       

عنوان : زندان کردن بعضی ها خیلی تعجب دارد!
کلا"زندانی کردن انسان بخاطر نوشتن مقاله و اظهارنظر اصلا"خوب نیست، به امیــد روزی که بقول آن محمودی که رفت"درایران کسی بخاطر اظهارنظر زندانی نشود، اما،اگرآقای حشمت الله طبرزدی درمرخصی بوده، بازداشت وزندانی کرده اند، حداقل اودر دوران مرخصی کارهایی کرده ازجمله مصاحبه اش با تلویزیون های آن طرف آبی مثل صدای آمریکا واحتمالا" بی بی سی و... که بهانه دست برادران داده! لیکن،هرچــه فکرمیکنـم آقای احمــد زیدآبادی راچرا دوباره زندانی کرده اند، عقــل ام بجایی نمی رســد! مضافا"من تقریبا" همــه یااکثر نوشتــه های آقای احمــدزیدآبادی را خوانده ام، اصــلا" گمان نمیکنــم نویسنـده ایی مثل او که محترم بنویســد، ضوابط وچارچوب را حفـظ نمایــد، بدون توهین بنویســد و... حتی در طیف اصولگرایان هم کسی باشــد، به همـین دلـیل همـواره دراین فکرم که او را برای چـه گرفتــه اند؟! زیرا،دولت درهرکشــوری به چنــین نویسنــده هایی نیاز دارد، بخصوص که او از نسل جوان است و بطور یقین امثال ایشـان و آقای علیرضا رجایی در بین نسـل جوان دانشجویان دانشگاه ها می توانست یک الگو باشنــد در نویسندگی واعتراض و...
۶۰٨٨۷ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۲       

عنوان : برائت دل سوخته از همراهی با فرد ابن الوقت
روزی که قرار شد اثر حضور خود را بر متن درخواست آزادی حشمت اله طبرزدی،علی رشیدی، احمد زیدآبادی حک کنم؛ مثل همیشه شور و شوق زایدالوصفی داشتم؛ شوق اینکه برای آزادی زندانیان سیاسی دربند تلاشی اندک کرده ام. در روند خواندن تا ثبت امضا بر سند حقوقی سیاسی گرچه می دانستم که فعالان سیاسی در بند، از جنس نظری سیاسی من و دیگر رفقای چپ و خانواده جانباختگان نیستند. اما با تائید متن درخواست آزادی، اطمینان کامل به حرکت رفقا و هدف مان داشتم. اما بعد از نشر درخواست مزبور در سایت اخبار روز و دیدن امضا آقای محمد نوری زاد در کنار نام رفقای شاخصی که عمدتا از اندیشه سازان چپ داخل کشور و مادران و همسران خاوران و همچنین اسم خودم برآشفتم.گفتم ما را چه شده است چرا باید برای افزودن یک نفر به تعداد امضاها سراغ فردی برویم چون محمد نوری زاد با خصوصیات غیرآزادیخواهانه اش . نخست کوشیدم بر خود مسلط شوم سپس به عمل محمد نوری زاد بویژه معرکه گیری اش در برابر گویا وزارت اطلاعات نگاه کردم. عقربه زمان را به عقب تر کشاندم به زمانی که در خدمت حسین و حسن در کیهان بود و چنان قربون صدقه می رفت و ترهات برعلیه ما چپ ها در ستون شنبه های کیهان شریعتمداری می نوشت. در ادامه به نامه نگاری اش به آقای خامنه ای رسیدم که نامه های سریالی را به گونه ای تند می نوشت که البته بدون واکنش امنیتی و اطلاعاتی ها نیز بود.
رفقا! دوستان دربند طبرزدی، حشمتی و بویژه زیدآبادی یکدهم محمد نوری زاد هتاکی به رژیم و رهبران جمهوری اسلامی نکرده اند که متحمل عقوبت جانفرسا شده و آن را تاب می آورند. اما این آقا از بام تا شام در برابر ساواک جمهوری اسلامی می ایستد و عربده سر میدهد و با کوچکترین ممانعت هم روبرو نمی شود هیچ بلکه مقامات امنیتی با برادر خود نرد عشق می بازند. با خود می گویم اون قربون صدقه شریعتمداری و رهبرش را قبول کنیم یا غش رفتن کنونی اش در سفر صلح و دوستی . حضور او در جمع ما چپ ها چه معنائی دارد. کاراکتر نوری زاد حاکی از آن است که وی تنها قصد مطرح کردن خود را دارد. احتمالی هم هست که با مخالف خوانی قصد دارد ۴ تا از آزادیخواهان چپ را به کمین گاه بکشاند. بنابراین حضور غیرمترقبه نوری زاد احتمال تکرار پروژه مدحی در اپوزیسیون داخل کشور را تداعی می کند. رفقای تهیه متن و دست اندرکاران جمع آوری افراد بکوشند خطای مزبور تکرار نگردد. حضور نام عناصر ابن الوقت در جمع رفقای بالا باعث تفرقه و بالا بردن هزینه ها خواهد بود. من می توانم از اینکه بدون اطلاعم نام مرا در کنار محمد نوری زاد قرار داده اند. برائت از در کنار او بودن بکنم. اما به پاس احترام به مادران، همسران خاوران و رفقای چپ و عناصر ملی - مذهبی چنین نخواهم کرد. زیرا من با رفقا شاخص به جهنم خواهم رفت ولی حاضر نیستم با عناصری از قماش نوری زاد تا بهشت کذائیش بروم.
۶۰٨۶۵ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۲       

عنوان : درود بر شما.
آزادی زندانیان سیاسی خاست همه اقشار ملت است!
۶۰٨۵٣ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۲