از : مسعود بهبودی
عنوان : با آرمان بگویید!
منبع هواداری سعید سلطان پور از استالین:
من هزار سال پیش این هواداری را در بخش کامنت سایت روشنگری خوانده ام.
نه طرفدار استالینم و نه سعید سلطان پور.
مثال بود و در مثل مناقشه نیست.
مهم اصل مطلب است.
مقایسه، اسلوب مطمئنی نیست.
ولی دانستنش شاید مفید باشد و آن اینکه سواد کادرهای حزب توده که سهل است، سواد کارگران حزب توده که من یکی از شاگردان یکی از آنها هستم، هرگز کمتر از استالین و مائو نبوده است.
خودستیزی یکی از سجایای فکری اصلی ایرانیون است.
به همین دلیل خصومت طبقاتی با حزب توده با بزرگنمائی این و آن اینجا توجیه می شود.
بنظر من کمونیسم در ایران فقط یک نماینده داشته است و آن حزب توده بوده است، حزب توده با همه خطاهایش و به قول شما همکاری هایش.
ما بقی مدعیان چه بسا با علم و دهل کمونیستی، بنظر من آنتی کمونیست بوده اند، با همه دعاوی و هارت و پورت شان.
شما به هر دلیل نظرات مرا با دقت نخوانده اید و بطور مکانیکی کپی و ذکر و رد کرده اید.
حزب کمونیست چین با چیانکایچک که کمترین فرق ماهوی با طبقه حاکمه ایران نداشته، همکاری همه جانبه حتی نظامی داشته است.
پیمان صلح استالین با هیتلر حتی به قول گئورگ لوکاچ (حتما منبع می خواهید: ورنر هوفمن: «استالینیسم چیست؟» تارنمای دایره المعارف روشنگری) درست بوده است.
اتفاقا خطای استالین همان خطای کیانوری است:
دلیل خطای استالین و حزب توده فقر فلسفی (به قول مارکس) است.
تفکر مفهومی هنر بسیار بزرگی است که کیمیا ست، آنهم نه فقط در ایران.
آرمان هم اگر وابستگی طبقاتی به فئودالیسم و شاید اکنون بورژوازی واپسین اجازه داد، می تواند بیاموزد.
۶۱۰۶۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۲
|
از : وفادار
عنوان : فرزند شایسته مردم
ناخدای عزیز تو هم مانند روزبه و کیوان و وارطان افسانه شدی. قصه ای شدی که برای فرزندانمان نقل کنیم تا درس شهامت و وفاداری و مردم دوستی را بیاموزند.
سی سال گذشته است اما هنوز تصویرت، نامت، روایتت برایمان همان بغض و حسرت و اشک را همراه دارد. به این غم عادت نمی کنیم. نمی خواهیم عادت کنیم. می خواهیم یاد تو نهیبی باشد بر وجدانهایمان تا هیچ لحظه ای فراموش نکنیم که به راه مردم چگونه باید رفت.
درود بر تو و همراهانت
۶۱۰۶۲ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۲
|
از : آرمان
عنوان : قابل توجیح نیست
آقای مسعود بهبودی در رابطه با من مطالبی را بیان کرده است از جمله:
"آرمان جان (بر وزن پویان جان بعضی ها)
برای درک بعضی چیزها به حداقل دانش تئوریکی نیاز مبرم هست.
اولا می توان از پدیده ای دفاع کرد، بدون آنکه از خود آن پدیده دفاع شود."
از ابراز محبت شما متشکرم و از ذکر نام پویان جان نیز بسیار خوشنود شدم اما این شروع جنابعالی یادآور زمانی می باشد که اعضا و هوادران حزبی که به نظر می رسد شما هم از دوستداران آن می باشید با القا اینکه در مسائل تئوریک دانشمند هستند این توهم را در دیگران تلاش می کردند به وجود بیاورند که آنها در مقام بالاتری هستند و دیگران اطفال کودکی هستند که هنوز به اندازه آنها دانش مبارزاتی ندارند! شما من را نمی شناسید و نمی دانید که سطح معلومات من در چه حد است بنابر این احتیاجی نیست که من موارد عادی را گوشزد کنید. به قول معروف آنچه عیان است چه حاجت به بیان است!
"ما از خاستگاه و پایگاه طبقاتی آرمان جان خبر نداریم، اهل تخیل و پیشداوری هم نیستیم، ولی روزی روزگاری استالینی بود که زاد روزش را سعید سلطان پوری گرامی می داشت."
بسیار خوب است که اهل تخیل و پیشداوری نیستید و تفتیش عقاید نیز مطمنا نمی تواند مطلوب باشد. اما من نیز می دانم که انقلابی مبارز شهید سعید سلطانپور از طرفداران سازمان چریک های فدایی خلق بود و بعد بخش اقلیت سازمان همراه شد و اینکه سازمان چریک های فدایی خلق به استالین احترام داشتند و او را ادامه دهنده لنین می دانستند. اما اینکه سعید جان زادروز استالین را گرامی می داشته را نمی دانم از کجا مطلع هستید و شاید بتوانید یک منبع نقل کنید که مثلا در فلان سال او مراسم جشنی را گرفت یا در آن شرکت کرد که بتوانیم به صحت این گفته شما پی ببریم اما رک به شما می گویم که این گفته شما به نظر من کذب است و او شاید هرگز حتی یادش نبود که استالین چه روزی متولد شد یا مرد!
"از قضا همین استالین با هیتلر معروف که باند جنایتکارش در روز روشن سندیکاهای کارگری را به آتش می کشید و کمونیست ها را هزار هزار به اردوگاه های وحشت می فرستاد، در همین حیص و بیص پیمان صلح بست و مائو نامی بود که با قاتل بی شرم کمونیست ها از جمله نامزد شخص شخیص خویش، پیمان وحدت عملی ـ نظامی آنتی میلیتاریستی (ژاپن) بست تا بعد از بیرون راندن اجنبی، حساب جنایات چیانکایچک و کومینتانگ را کف دست خون آلودش گذارد و گذاشت.
نتیجه اش تشکیل جمهوری خلق چین است که خار چشم دشمنان «بی همه چیزان» مولد همه چیز جهان است."
این چندمین بار است که دیدم که دیپلوماسی استالین و مائو را با حمایت حزب توده از رژیم آدمکشان تلاش شده مشابه نشان داده می شود اما نه حزب توده استالین یا مائو بود و نه حزب توده در تخاصم و مبارزه با رژیم جانیان بود. استالین و مائو هرگز نگفتند که در خط پر شکوه هیتلر هستند یا به شکوفایی رژیم فاشیستی نازی ها باید همت کرد! تمام این صغرا کبرا کردن های جنابعالی اگر برای توجیح حمایت حزب توده از فاشیست های اسلامی است باید بدانید که مضحک است و قابل مقایسه نمی باشد. تازه مگر استالین کار درستی کرد که آن برای حزب توده چراغ سبزی بوده باشد که خود را در خط آدمکشان ولی فقیه بگنجاند؟!
"دیدن فرم نمودین چیزها هنر نیست.
هنر کشف ماهیت نامرئی آنها ست.
این البته بدان معنی نیست که حزب توده مرتکب خطاهای خطیری نشده است.
خطاهای حزب توده تحلیل شده اند، می شوند و خواهند شد.
انتقاد از خود روی دیگر مدال انتقاد از غیر (انتقاد اجتماعی) است:
دیالک تیک انتقاد از خود ـ انتقاد اجتماعی
به قول حریفی:
دیالک تیک «خودستیزی» و طبقه حاکمه ستیزی
اما برغم همه این خطاها و ساده لوحی ها، تف توده و حزب توده بر همه احزاب و جریانات سیاسی و شخصیت ها شرف داشته است.
ایکاش هم اکنون هم حداقل یک جوانشیری، مهرگانی، شهبازی ئی و غیره ای وجود می داشت."
لطف دارید که بلاخره کمی تخفیف دادید و حداقل اعتراف می کنید که خطاهای خطیری را حزب توده مرتکب شده است.
من معتقدم که کار حزب توده از خطا گذشت به همکاری با رژیم روی آوردند یعنی همان کاری که برخی احزاب در اروپا در زمان به روی کار آمدن فاشیسم کردند و عملا بر علیه آزادیخواهان و انقلابیون به دستیار گشتاپو و فاشیست ها تبدیل شدند.
به این رفتا صرفا خطا گفته نمی شود بلکه همکار گفته می شود. در زبان انگلیسی به آن Colaborator گفته می شود. حزب توده به گفته نشریه سازمان اکثریت در آن زمان در عملیات نظامی رژیم علیه بخشی از مخالفین رژیم معروف به سربداران (حزب توده آنها را در تبلیغات هیستریک خود مائویست های آمریکای معرفی می کرد و از رژیم خواهان سرکوب شدید آنها بود) در آمل همراه با پاسدارن رژیم در قتل و کشتار آنها شرکت کرد و از قرار افرادی از اعضا یا هواداران حزب نیز زخمی شدند!
به این می گویند Colaborator یا همان همکار یا شریک جرم!
به هر حال اعضا و هوادارن حزب توده که حامی رژیم بودند توسط خود همان رژیمی که از آن حمایت می کردند به قتل رسیدند و مرحوم افضلی و بقیه نظامیان توده ای در این مورد مطمنا توهمی نمی توانستند داشته باشند!
۶۱۰۵۹ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۲
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : عفت ماهباز بسیار گرامی، سلام بر شما. حتمن به یاد دارید آن شعر گیلکی را که به پای عزیزان شما ریختم با عشق.
پهنه ی آن شعرِ، یعنی عشقِ «دریا و خورشید»، چنانکه خود بخوبی آشنایش هستید، همین صحنه ای است که بچه های «اخبار روز» با عکس غروب خورشید «آشوراده» به نمایش گذاشته اند.
بگذار به یاد عزیزان نازنین شما و به یاد ناخدای عاشق ایران، و همه ی جانباختگان میهن یکبار دیگر با هم آن را بخوانیم. شعری که می توان با تأویلی دوگانه به آن نگریست. یعنی یک بار می توان در آن طبیعت ناب دید، و دیگر بار می توان داستان «دریا و خورشید» را به خشکی، به زندگی ما کشاند.
شعر گیلکی
دریا و خورشید عشق
غروبان
که خورشید
خو رخته اُوسانه
غروبان
که دریای عاشق
خورشیده دوخوانه
بیده اید
پسر عاشق زمین - دریا
آتشه مانه؟!
ترجمه
عشق دریا و خورشید
غروب ها
که خورشید
قصد رفتن می کند
غروب ها
که دریای عاشق
خورشید را به خود می خواند
دیده اید
پسر عاشق زمین - دریا
آتش را می ماند؟!
۶۱۰۵۲ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۲
|
از : عفت ماهباز
عنوان : یاد او در تاریخ همواره زنده است
زنده یاد بهرام افضلی انسان بزرگ و شریفی است که نام نیکش همواره در تاریخ ایران زمین باقی خواهد ماند .با سپاس از خانواده گرامی او که این رنج را بر خود هموار نموده اند و اطلاعات خود را با مردم در میان گذاشته اند بوِیژه از پسر زنده یاد افضلی تشکر می کنم
یاد او در تاریخ همواره زنده است
با سپاس از همه شما که زحمت کشیدید تا یاد او را زنده دارید
عفت ماهباز
۶۱۰۴۴ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۲
|
از : مسعود بهبودی
عنوان : خوشا هوای آن حریف و آه آتشین او
آرمان جان (بر وزن پویان جان بعضی ها)
برای درک بعضی چیزها به حداقل دانش تئوریکی نیاز مبرم هست.
اولا می توان از پدیده ای دفاع کرد، بدون آنکه از خود آن پدیده دفاع شود.
ما از خاستگاه و پایگاه طبقاتی آرمان جان خبر نداریم، اهل تخیل و پیشداوری هم نیستیم، ولی روزی روزگاری استالینی بود که زاد روزش را سعید سلطان پوری گرامی می داشت.
از قضا همین استالین با هیتلر معروف که باند جنایتکارش در روز روشن سندیکاهای کارگری را به آتش می کشید و کمونیست ها را هزار هزار به اردوگاه های وحشت می فرستاد، در همین حیص و بیص پیمان صلح بست و مائو نامی بود که با قاتل بی شرم کمونیست ها از جمله نامزد شخص شخیص خویش، پیمان وحدت عملی ـ نظامی آنتی میلیتاریستی (ژاپن) بست تا بعد از بیرون راندن اجنبی، حساب جنایات چیانکایچک و کومینتانگ را کف دست خون آلودش گذارد و گذاشت.
نتیجه اش تشکیل جمهوری خلق چین است که خار چشم دشمنان «بی همه چیزان» مولد همه چیز جهان است.
دیدن فرم نمودین چیزها هنر نیست.
هنر کشف ماهیت نامرئی آنها ست.
این البته بدان معنی نیست که حزب توده مرتکب خطاهای خطیری نشده است.
خطاهای حزب توده تحلیل شده اند، می شوند و خواهند شد.
انتقاد از خود روی دیگر مدال انتقاد از غیر (انتقاد اجتماعی) است:
دیالک تیک انتقاد از خود ـ انتقاد اجتماعی
به قول حریفی:
دیالک تیک «خودستیزی» و طبقه حاکمه ستیزی
اما برغم همه این خطاها و ساده لوحی ها، تف توده و حزب توده بر همه احزاب و جریانات سیاسی و شخصیت ها شرف داشته است.
ایکاش هم اکنون هم حداقل یک جوانشیری، مهرگانی، شهبازی ئی و غیره ای وجود می داشت.
سماع سرد بی غمان خمار ما نمی برد
بسان شعله کاشکی قلندری در آمدی
فرو خلید در دلم غمی که نیست مرهمش
اگر نه خار او بدی، به نشتری در آمدی
(سایه)
۶۱۰٣٨ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۲
|
از : هیوا کردستانی
عنوان : متاثر شدم و متاسف
آیا انسان شریفی باقی مانده است که این آخوندهای خونخوار حاکم دستشان به انها رسیده باشد و نکشته باشند؟برای مرد چنین وطندوست و خدمتگزار مردم با آن سوابق درخشان، که تنها به جرم داشتن افکار انسانی و مترقیانه، اعدام شد، متآسفم. فقط با سپردن این رژیم به زبالهدان تاریخ و سپردن رهبران و گردانندگان آن به دست عدالت، میتوان در برابر صدها هزار خون به ناحق ریخته شده عزیزانمان، وجدانمان آسوده گردد.
پیشمرگ کردستان
هیوا
۶۱۰٣۵ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۲
|
از : کیا
عنوان : آرمان عزیز!
ما آرمانی انتظار داریم که همه افراد در بند دیکتاتور مثل گل سرخی و یا موسوی ...
محکم بایستند.
واقیعت این است که توانها ، قصدها و موقعیتها متفاوت اند و این را مبارزان میبایست در نظر داشته باشند یا وارد بازی نشوند.
پرونده یک حزب یا یک سازمان را نباید با یک فرد یکی گرفت.
خلاصه مبارزه چپ راهی سنگلاخ دارد آگاهی ، حوصله ،گذشت ،شجاعت و متانت لازم دارد.
۶۱۰٣٣ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۲
|
از : آرمان
عنوان : این هم نتیجه حمایت از رژیم آدمکشان
مهدی پرتوی عضو کمیته مرکزی حزب توده که همه اعضا نظامی و غیره نظامی حزب را به دستگاه اطلاعاتی رژیم تحویل داد هنوز در تهران زندگی می کند و این حزب جرات نداشت که با او تصویه حساب کند. فرمانده نیروی دریای و بقیه اعضای نظامی دوست او جانانه از رژیمی که اعدامشان کرد حمایت کردند و این را نمی شود با هیچ منطقی توضیح داد. او نمی توانست آنقدر ناگاه باشد وقتی خود شاهد سرکوب مردم ترکمن و کرد بود. او می دانست که با یک رژیم ضد مردمی و ضد انسانی همکاری می کند و در بهترین شکل خیلی باید ساده بوده باشد که بعد از شاهد بودن به اعدام هزاران جوان هنوز انتظار داشت که آدمکشان رژیم با او بهتر رفتار کنند. مسئولیت قتل او و دوستانش مطمنا با رژیم آدمکشان می باشد اما حزبی که او به آن تعلق داشت نیز خطاکار بود.
۶۱۰۲۷ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۲
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : زنده یاد اش جاودان باد!۱
«تاریخ که بر باد رود رنج و سرورش
نازد به سزاوار به گردان غیورش
یک گرد که در معبد تاریخ فنا گشت
همپایه همی دان به هزار و به کرورش»
فیلسوف مظلوم ایران زمین - احسان الله طبری ساروی
این عکس ناخدا و آن عکس غروب خورشید در سمت راست همین صفحه، برای من یکیست. گویی هر یک نماینده ی دیگریست.
غروب خورشید در «آشوراده» را می گویم.*
* در ضمن این نامواژه دِگر شده است. اصل آن آو شورَ ده = آب شورَ ده = آب شورَه ده، است. این واژه با قاعده ی کهن شکل گرفته که عبارت است از: آب + شور + فتحه مضاف زبان های کهن + ده = ده ای که آب اش شور است(فارسی دری)
زیر نویس ۱ - دقیق به یاد ندارم، مدتها قبل از دستگیری مرد بود، که یکی از رفقا را در خیابان دیدم، سخت نگران او بود.
گفتم: مگر چه شده!؟
گفت: مرد دارد خود را معرفی می کند.
گفتم: چطور!؟
گفت: مگر مصاحبه ی دیروز اش را نخواندی؟
گفتم: نه.
گفت: تیتر های «نامه ی مردم» را یکی یکی می شکافد، فقط دیگر نامی از آن نشریه نمی برد! ولی خواننده به وضوح می بیند که با چه کسی طرف است.
گفتم: من نمی دانم، مرد جایگاه مهمی در کشور دارد؛ شاید دلایلی داشته باشد. ولی سخت نگران شدم، چون گوینده ی آن سخن انسان بسیار دقیقی بود.
دیرتر که فاجعه رخ داد، دیدم گویی هیچ دلیل خاصی نداشت؛ آن جان نازنین، با یاران خود، غریبانه و بسیار آسان به جوخه ی آتش سپرده شد. تنها دلیل اش شاید این بود که: آن عاشق ایران و نگران آینده ی میهن، به تنها چیزی که نمی اندیشید، همان جان خود اش بود!
خوب است از زنده یاد کاستور گیلک(منصور) هم یادی بکنم. همیشه با افتخار نام فامیلی ناخدا را کامل تلفظ می کرد و می گفت: «ناخدا افضلی خوشکَه بیجاری»
۶۱۰۲۱ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۲
|
از : امیر مرادی
عنوان : یونسی قاضی دادگاه نظامی بود
علی یونسی کیست؟ آیا او در صدور حکم اعدام دریادار افضلی نقش داشت. خود وی این موضوع را تکذیب می کند، اما این سوال پیش می آید که یونسی چرا حالا به فکر تکذیب افتاده است. موضوع دخالت وی در محاکمه افسران حزب توده و سازمان اکثریت قبلا در کتاب خاطرات ری شهری طرح شده بود و اگر این موضوع صحت نداشته چرا همان زمان به ری شهری ایراد نگرفت.
موضوع نقش یونسی در اعدام ها زمانی رسانه ای شد که حسن روحانی قصد داشت وی را همراه با محمدی در سمت وزیر کشور وارد کابینه کند. در همان زمان
"تهران امروز" در شماره روز یکشنبه (۳۰ تیر۱۳۹۲-۲۱ جولای۲۰۱۳) نوشت که علی یونسی در سال ۱۳۶۲ در مقام ریاست شعبه دادگاه نظامی، بیش از ۱۰۰ نفر از اعضای شبکه مخفی و نظامی حزب توده ایران و ۳۰ نفر از اعضای سازمان فداییان، شاخه اکثریت را محاکمه و برخی را نیز به اعدام محکوم کرد.
یونسی این خبر را در گفتگو با روزنامه فرارو تکذیب کرد اما در همان مصاحبه تائید کرد که از سال ۶۰ در مقام قاضی دادگاه متهمان را محاکمه می کرد. وی گفت:
"اصل خبر دروغ است. البته هدف از جعل این خبر این بوده تا بنده را تخریب کنند تا نتوانم به برخی پست ها دست یابم. من از سال ۶۰ قاضی دادگاه بودم و حرف برای گفتن زیاد دارم. اگر شرایط مهیا شود آنها را خواهم گفت."
یونسی در پاسخ به سوال بعدی توضیح می دهد که وی در یک دادگاه عادی قضاوت نمی کرد، بلکه درسال ۶۲ در دادگاه نظامی ارتش قاضی بود. یونسی به فرارو می گوید:
"بله و برای همین با دوستان و همکارانم هم درگیر شدم. تا حدی که مسئولان صلاح ندیدند من در دادگاه اوین بمانم چرا که به روشهای آن موقع معترض بودم. بعد هم وارد دادگاه نظامی ارتش شدم. وقتی هم به دادگاه ارتش آمدم ماجرای کودتا و حزب توده تمام شده بود و محاکمه این افراد دست من نبود. البته همزمان وقتی مسئول دادگاه نظامی ارتش بودم مسئولیتهای دیگری هم داشتم. از کارهای نظارتی و امنیتی تا نماینده فرمانده کل قوا در حفاظت اطلاعات ارتش و از بنیانگذاران سازمان قضایی نیروهای مسلح بودم.".
با توجه به زمان دستگیری ناخدا افضلی در هفتم اردیبهشت ۶۲، و اجرای حکم اعدام زنده یاد دریادار افضلی و همراهانش در روز هفتم اسفند همان سال، یعنی پنج ماه بعد از آمدن یونسی به دادگاه نظامی ارتش، به نظر می آید که ، یونسی معاون فعلی آقای حسن روحانی در مورد نقشی که در اعدام نظامیان داشته است دروغ می گوید. بدون تردید می توان گفت وی در بازجویی، محاکمه و صدور حکم اعدام فرماده نیروی دریایی ایران ناخدا بهرام افضلی دخالت داشته است. خود یونسی در گفتگو با فرارو تائید می کند که در سال ۶۲ مسئول شعبه نظامی بود و در زمانی که وی به ریاست دادگاه نظامی منصوب شد، افضلی و یارانش هنوز اعدام نشده بودند. در واقع این افراد در زمان مسئولیت وی تیرباران شدند. در جلد دوم خاطرات ری شهری هم به برگزاری جلسه محاکمه نظامیان نفوذی به ریاست علی یونسی در تاریخ ۱۷ آذر ۶۲ اشاره شده است. یعنی حدود سه ماه قبل از اعدام ناخدا افضلی. به نوشته روزنامه آرمان علی یونسی نماینده ویژه خمینی در رسیدگی به جرایم نیروهای مسلح و رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح بود.
به نظرم تا زمانی که اطلاعات موثق و قابل اعتمادی در دسترس نباشد، نمی توان با قاطعیت گفت که اشاره پیش اخبار روز به نقش یونسی در اعدام فرمانده نیروی دریایی بهرام افضلی نادرست بوده است. یونسی و ری شهری تفاوتی باهم ندارند و
اشاره به من پیشینه علی یونسی به معنی کم کردن از سهم ری شهری در اعدام مخالفان و جنایتکاریهای جمهوری اسلامی نیست.
۶۱۰۲۰ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۲
|
از : K ۹
عنوان : من با نطرات مسعود بهبودی موافقم
می خواستم در این باره چیزی به نویسم و بعد از روشن کردن سیگار و فکر روی این مسئله وقتی خواستم شروع به نوشتن کنم دیدم که جناب مسعود بهبودی هر چه که من در نظر داشته ام را زیبا تر از من نوشته اند و به همین دلیل نیز احتیاجی برای تکرار نمی بینم. فقط در باره رابطه دیاکتیکیی که ایشان بهش اشاره کرده اند بد نیست جمله را اضافه کنم که آنهائیکه فقط نقاط ضعف انسانها را می بینند توجهی به شرایطی که باعث بروز این ضعف ها شده است توجهی نمی کنند. همانطوریکه مارکس در اندیشه های روانشناسی شان اشاره کرده اند برای رهایی از دست خرافات و موهومات باید شرایطی که این موهومات را سبب می شود را از میان برداشت. انسان در خلا زندگی نمی کند که برای هر عملش اراده ازاد داشته باشد. موقعیت انسان را فقط باید در رابطه با محیط پیرامونی اش ارزیابی کرد. متفکر یهودی مارتین بوبر می نویسند که در انجیل نه به اشخاص بلکه به موقعیت هائیکه این شخص در آن درگیر شده است پرداخته شده است که یک نظر کاملا علمی و فلسفی است که اکثر دانشمندان علوم استعلامی و فیلسوفان ذهن در این امر هم نظرند.
۶۱۰۱۲ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۲
|
از : اخبار روز
عنوان : توضیح
در مقدمه ی متن «از فرماندهی نیروی دریایی ایران تا چوبه دار» نام قاضی دادگاه ناخدا بهرام افضلی به اشتباه به جای حجت الاسلام ری شهری، علی یونسی نوشته شده بود که تصحیح شده است.
با تشکر از آقای نگهدار به خاطر تذکر این اشتباه.
۶۱۰۰٨ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۲
|
از : فرخ نگهدار
عنوان : یادشان گرامی
سال ها فصل ها آمد و رفت و نام دریادار میهن دوست و مردم گرای میهن ما، دکتر بهرام افضلی، بسان بسیاری از دیگر عاشقان که توسط این حکومت اعدام شدند به اتهامات پوچ همراه بود و هیچ یک از مصلحان یا مخالفان حکومت، به دفاع از شرافت این فرمانده دانا، فداکار و شرافتمند نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران به دفاع برنخاستند.
آقایان امیر انتظام که به حکم یک بیدادگاه متهم به خیانت شد هزاران کس به نام «دفاع از حقوق بشر» به دفاع از شرافت او برخاستند. اما بر ناخدا افضلی که ظلمی و حکمی سنگین تر را، حکم مرگ را، برایش بریدند هیچ صدای اعتراضی را از مدافعان حقوق بشر نشنید و هیچ سپاسی را از ایرانیان، که برای دفاع از میهن ایشان جان به کف گرفته بود، ندید.
ممنون از اخبار روز که در سی امین سالروز اعدام جانگزای دریادار افضلی و همرزمان یادش را گرامی داشته است.
به امید روزی که حق جویان اسلام گرایی که در سال های اخیر کیسه افراط گرایان درون جمهوری اسلامی ایران به تن کشیده اند چشم ها باز کنند و بدانند که در میزان شرافت و اندازه مهری که ناخدا افضلی در وجود خویش نسبت به ایران داشت هم طرازی نتوانند کرد.
یک نکته هم با اخبار روز:
شما نوشته اید علی یونسی افسران توده ای را محاکمه کرده است. من تا حالا جز آقای ایرج مصداقی ندیده ام منبعی که بگوید پای علی یونسی وسط بوده. ری شهری در خاطراتش کار را به خود نسبت می دهد و نامی از یونسی (یا ادریسی) نمی برد. یونسی اخیرا خودش این نسبت را تکذیب کرده.
آیا اخبار روز اطلاع دیگری دارد که نام ری شهری را نیاورده و نام یونسی را آورده؟
۶۱۰۰۵ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۲
|
از : کیا
عنوان : "در آن مزد گورکن از بهای جان آدمی بیشتر است"
درود بر مبارزان خلق از هر گرو و حزب!
ننگ بر حکومت زالو صفت ولایی!
افضلیها رهنمای نظامیان مردمی خواهند ماند.
۶۱۰۰۲ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۲
|
از : مشتاق
عنوان : تسلیت به نظامیان و ارتش خلق.
بخصوص آنجایی که پیکری در خون میغلتد ،
نه برای بهشت ،نه از ترس دوزخ
،بدون انتظار
فدایی وار
زبان بند و اشک به ریزش میآید
-راهش و یادش گرامی باد.
۶۱۰۰۱ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۲
|
از : مسعود بهبودی
عنوان : هشیاری به جای هلهله و هورا
خیلی ممنون، دانکوی گرامی
یکی از ایرادات جریانات ضد مارکسیستی (مثلا فلسفه بورژوائی واپسین، آنارشیسم، استالینیسم و غیره) چسبیدن به سوبژکت (مثلا طرفین بحث و این و آن) است.
ذکر اوتوبیوگرافی و یا بیوگرافی این و آن، مثلا موضع سیاسی خویش و یا دیگران کمکی به هماندیشی نمی کند.
من چند مفهوم از کامنت شما را ـ درست و یا نادرست ـ مورد تأمل قرار داده ام.
همین و لاغیر.
بهتر هم این است که نظر مرا تصحیح، تدقیق و یا تأیید و یا حتی رد کنید.
حاشیه رفتن که کمکی به روشنگری نمی کند.
ضمنا همین کامنت من حاوی نکاتی از نقد دیالک تیکی مورد نظر است، بهتر از هر هلهله و هورا ست و شروعی است.
۶۰۹۹۹ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۲
|
از : دانکو
عنوان : تعلق انسانی
جناب بهبودی
- ممنون که به انتقاد از خود بها میدهید.
- در متن من در بیان صفات این جانفشانان کجا تعلق حزبی میبینید؟
- مگر گفتم انها به زندگی عشق نمیورزیدند؟ زیبایی زندگی آنها را واداشت برای زندگی از جان دست بشویند.
آنچنان زیباست این بی بازگشت کز برایش میتوان از جان گذشت
-شما به حد کافی فرصت داشته اید و باز هم تا ابد دارید که هر تاریخی را به انواع بررسییها برسانید. اما در نظر داشته باشید عمر ادمیان محدود است لطفا زودتر اقدام کنید.
- در لیست نشانگان فقیر شناسی اگر موافق باشید " میل به فرقه گرایی" را بالاتر از "شهید نامه های قطور نویسی" بگذاریم.
- لطفا در بررسی ها با حس تعلق گروهی و فرقه ای و جناحی قضاوت نکنیم و کمی تعلق انسانی داشته باشیم.
- لازم به ذکر نمیدانم اما شاید بد نباشد بگویم من توده ای نبوده ام و از قضا آخرین کامنتی هم که از من در این اخبار روز منتشر شد تایید مقاله ارزنده و به زعم من جریان ساز رفیق دانشگری است که در نظر برخی مخالفت با حزب توده تلقی شده
پاینده باشید
۶۰۹۹۲ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۲
|
از : تود ه ای
عنوان : زنده باد یاد جاودان شهدای توده ای، پاینده باد آرمانشان
جناب آقای احمدی، بسیار شرم آور است که در پوشش تحسین از رفیق شهید ناخدا افضلی به آرمان ها و عملکرد حزبی که رفیق افضلی برایش جان شیرین باخت بتازید. هر کس که به این وب سایت به اصطلاح رسمی نگاهی کند بی شک خط ضد توده ای سازنده ی آن را درمی یابد. چه وکالتی از سوی این رفیق شهید به شما یا به چون شمایی این اجازه را داده است که نام این صفحه را سایت رسمی بگذارید؟ آیا کسی میتواند سایت رسمی به نام رفیق کیوان هم بگشاید و خواننده را در لوای عنوان سایت رسمی بفریبد که هر چه از نکویی آن شهید بود از آن فرد بود و نه اندیشه جمعی که در قالب حزب توده ی ایران این رفیق شهید نماینده اش بود؟
چرا که نه. پس خواهش دارم کار را تمام کنید. چنین سایتهایی برای همه شهدا بگشایید تا به خیال خامتان خاک در چشم جوانان پاشیده حزب را از میراثش محروم کنید.
۶۰۹٨۷ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۲
|
از : مسعود بهبودی
عنوان : انتقاد از خود و از همنوعان خود نشانه عشق به خود و همنوعان خود است
در اینکه روندگان راه توده شریف ترین انسان های جامعه خویش بوده اند، تردیدی نیست.
در این هم که نام و یاد و بیوگرافی آنها باید حفظ و عزیز داشته شود و از هیچ اشک و عشق و احترام و قدر دانی در حق آنها کوتاهی نشود، شکی نیست.
ولی ایرانیون عزیز تا دیر نشده، بهتر است از سنت دیرین خویش مبنی بر مرده جوئی، مرده شوئی، مرده ستائی، مرده پرستی به هر نیت مثبت و منفی دست بردارند و از تکرار شعارهای توخالی مبنی بر «چرا مرگ خویش آگاهانی که عموما حساس ترینها، آگاه ترینها، هوشمندترین ها، متعهدترینها در بین نسل خود بوده اند و هستند» پرهیز کنند.
اولا این عزیزان توده هرگز داوطلب مرگ نبوده اند و مرگ از طرف طبقه حاکمه به آنها تحمیل شده است.
درست به همان سان که امام حسین و یاران داوطلب مرگ نبوده اند، بلکه راه برگشت و حتی راه دستیابی به آب به روی شان بسته شده و به قتل رسیده اند.
رهبری حزب توده را می توان مظلومین تاریخ معاصر ایران محسوب داشت.
ثانیا حزب توده و اعضای آن بیشک باسوادتر از اعضای بقیه احزاب و سازمان ها و انجمن ها بوده اند، ولی بی کمترین تردید «حساس ترینها، آگاه ترینها، هوشمندترین ها، متعهدترینها» نبوده اند، بلکه درست برعکس.
حریفی می گفت:
شهیدنامه های قطور فقط نشانه قساوت طبقه حاکمه نیست.
بلکه همزمان نشانه فقر فلسفی، فکری و فرهنگی احزاب و سازمان های مربوطه است.
تاریخ حزب توده باید بررسی دیالک تیکی شود و هر گونه ماستمالی اوپورتوینستی در این زمینه به ضرر امر رهایش اجتماعی است.
۶۰۹٨۰ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۲
|
از : بهرام خراسانی
عنوان : ایرانی میهن پرست و توده ای قهرمان
با سپاس از انتشار این گزارش زیبا
یاد این ایرانی میهن پرست و تودهای قهرمان را گرامی میداریم.
بهرام خراسانی
۶۰۹۷۱ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۲
|
از : دانکو
عنوان : جان جهان
جاودان باد یاد ماندگار به چرا مرگ خویش آگاهانی که عموما حساس ترینها، آگاه ترینها، هوشمندترین ها، متعهدترینها در بین نسل خود بوده اند و هستند .
آنان بی دریغ از همه چیز این جهان که تحمل زشتهایی بی حد ان تنها با زیبایی حضور چنین جانهای شیفته ای شدنی است گذشتند تا جهان اینچنین پاشت و نفرت خیز نماند.
محیطهای بسته و منجمدی همچون نظام اداری یک کشور جهان سومی که البته محیطهای نظامی ان وضعیت به مراتب اسفناک تری دارد و اطاعت و تسلیم و تعطیلی فکر و بیچرا زیستن و جواله ناگزیر را گدایی کردن مشخصه چنین فضایی است با اینهمه چنین شیفتگانی جان به این جماد بی شکل میدهند.
۶۰۹۷۰ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۲
|