کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن: تجزیه بخشی از سرزمین ترکمن



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۷ اسفند ۱٣۹۲ -  ۲۶ فوريه ۲۰۱۴


در تداوم کشمکش چندین ساله ی باندهای درونی رژیم اسلامی بر سر تصرف شبه جزیره ی آشوراده و اسکله ی بندرتورکمن، تحت پوشش ایجاد طرح های گوناگون عمرانی، توریستی و اشتغال زایی در آن، بالاخره رژیم اسلامی مجموعه ی این شبه جزیره را با تمامی سواحل تورکمن نشین تا مرز جمهوری تورکمنستان بین استانهای مازندران و گلستان تقسیم کرد. اخیرا هیات وزیران ج. اسلامی بنا به پشنهاد وزارت کشور و به استناد ماده (۱۳) قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری خط مرزی بین شهرستان گلوگاه از توابع استان مازندران و شهرستان بندرگز از توابع استان گلستان در منطقه شبه جزیره میانکاله را تعیین کرد. این امر که در اصل تقسیم منطقه ی نفوذ باندهای درونی رژیم در بخشی از سرزمین ملت تورکمن است، کار بلعیدن این شبه جزیره و مناطق ساحلی تورکمن نشین آنرا آسانتر و این ملت را دیگر از دستیابی به دریای خزر با مالکیت ملی و تاریخی خود بر آن محروم میسازد!
تجزیه ی سرزمین تاریخی ملتهای پیرامونی ایران در کنار غارت گسترده ی منابع طبیعی و ارضی آنها، با روی کار آمدن نمایندگان شوونیسم- مذهبی بدنبال انقلاب اسلامی شتاب بیشتری بخود گرفته است. این امر از یکسو، دلالت بر آن دارد که شوونیسم حاکم در عمل بر عدم مالکیت طبیعی و تاریخی خود بر این سرزمین ها واقف بوده و درصدد تملک و الحاق بخشهایی از سرزمین های پیرامونی مرکز به مناطق فارس نشین را دارد. از سوی دیگر، هیولایی که بنام “تجزیه ی تمامیت ارضی ایران” در طول سالهای قبل و بعداز انقلاب جهت سرکوبی هرگونه تلاش هویت طلبانه ی ملتهای تحت ستم، از طرف خود رژیم و شوونیستهای خارج ار قدرت آفریده شده است بالاخره امر را بر خود آنها نیز مشتبه ساخته که این هیولا حقیقت دارد و باید قبل از وقوع آن جهت گسترش سهمیه ی مناطق فارس نشین ار هم اکنون دست به تجزیه ی ایران بزنند.
در تعقیب این سیاست در کنار تقسیم مناطق زیست ملتهای تحت ستم بین استانهای مختلف، جهت محروم ساختن آنها از ابراز وجود سیاسی واحد، ضمیمه سازی بهترین بخش های سرزمین این ملتها به استانهای فارس نشین همجوار سالهاست که پیگیری میشود. از نمونه های “تحقق یافته ی” آن، تقسیم خراسان و الحاق خراسان جنوبی به استان یزد، گسترش استان سمنان با واگذاری قسمت شرقی استان تهران به آن که خود مهر مالکیت مشترک آذربایجانی ها با فارسها را برخود دارد، تلاش برای واگذاری سواحل خلیج فارس به استان فارس با جدا ساختن آن از استان هرمزگان و انتقال یکجای آب دریای خزر به فلات مرکزی و دریاچه ی ارومیه و غیره است.
امروزه نیز تجزیه و الحاق تمامی ١٠٠ کیلومتر از سواحل تورکمن ها در دریای خزر و شبه جزیره ی آشوراده به مناطق فارس نشین در دستور کار دولت برگزیده ی خامنه ای قرار گرفته است!
بنابراین حاکمیتی که خود دست به تجزیه ی ایران از درون زده است، نمی تواند حافظ منافع ملی و تمامیت ارضی ایران باشد. مسلما ملتهای دیگر در ایران نیز ناظر بی طرف این تجزیه ی آشکار و غصب و ضمیمه سازی سرزمین های تاریخی خود به مناطق فارس نشین نخواهند بود که آخرین نمونه ی آن نیز ایجاد زنجیره ی انسانی در سواحل خلیج فارس علیه طرح الحاق سواحل این خلیج به استان فارس بود که اجرای این طرح استعماری شوونیسم حاکم را موقتا متوقف ساخته است.
شبه جزیره ی آشوراده و سواحل مشرف بر تورکمنصحرا نیز تاریخ خاص خود از مقاومت و مبارزه ی تورکمنها جهت حفظ آنرا دارد. بعنوان نمونه در سال ۱٨٣۶ به پیشنهاد صدراعظم وقت ایران میرزاتقی خان ملقب به امیرکبیر به روسیه قرار بود که این منطقه به اشغال و تصرف مشترک دولتین ایران و روسیه ی تزاری در بیاید. لذا، در سال ۱٨۴۰ روسها با استفاده از این پیشنهاد دعوت به اشغال بخشی از سرزمین تورکمن ها از طرف دولت ایران، به تنهایی این منطقه را به تصرف خود در آوردند. اما، تورکمنها در سال ۱٨۵۱ با حمله ی ای گسترده و غافلگیرانه نیروی نظامی مستقر روسها در این شبه جزیره را شکست سختی داده و مالکیت تاریخی خود بر این منطقه را مجددا احیا کردند. این واقعه ی تاریخی خود نشان از وجود تفکر سیاسی مستقل از دولتها در میان تورکمنها دارد که مسلما این بار نیز وجود این تفکر اجازه ی تجزیه و ضمیمه ی سازی خاک آنها به مناطق فارس نشین را به دولت مرکزی ایران نخواهد داد!
کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن با هشدار جدی به این طرح تجزیه ی درونی ایران از طرف دولت شوونیستی- مذهبی حاکم بر آن و با پای فشاری بر مالکیت ملی و مسلم ملت تورکمن بر شبه جزیره ی آشوراده و بر تمامی سواحل تورکمن نشین دریای خزر، مردم تورکمن و بویژه روشنفکران و مبارزان آنرا به اعتراض و مقاومت در برابر این عمل استعماری دولت مرکزی ایران فرا می خواند.

شورای مرکزی کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن
۲۵ فوریه ۲۰۱۴/ ۶ اسفند ۱٣۹۲