از : مسعود بهبودی
عنوان : از شعور تا آگاهی
من فقط دو جمله آغازین زیر از این مطلب را مورد تأمل قرار می دهم:
«کامیابی» سرمایه داری پس از ناکامی سیستم شوروی و نتایج آن موجب تحلیل شرایط قهقرایی دهه های بعد را برای اکثریت مردم جهان فراهم آورده و بدین سان زندگی میلیون ها انسان را در آستانه سقوط و بربریت قرار داده است
نتیجه ناگزیر این روند بیداری وجدان اجتماعی است
این دو جمله بطرز بسیار معیوبی فرمولبندی شده اند:
اصلا معلوم نیست که منظور نویسنده محترم چیست؟
مفاهیم «تحلیل شرایط قهقرایی» و قرار گرفتن «زندگی میلیون ها انسان در آستانه سقوط و بربریت» و «روند بیداری وجدان اجتماعی» هر سه نا مفهوم و نامتداول و نادقیق و غیر علمی اند.
برای توضیح شرایط کنونی مفاهیم بهتر، جا افتاده تر و علمی تری وجود دارد.
منظور حریف از مفهوم «وجدان» به احتمال قوی شعور و یا ضمیر (Bewusstsein) است.
اگر چنین باشد، حریف دچار چندین خطای خطیر نظری شده است:
اولا وجدان ربطی به آگاهی ندارد.
برای مفهوم سوسیولوژیکی آگاهی واژه دیگری وجود دارد (Bewusstheit)
وجدان (شعور) در دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور) مطرح می شود و مقوله ای میلیون ها بار عامتر و فراگیرتر از مفهوم «آگاهی» است.
آگاهی در دیالک تیک خودپوئی و آگاهی مطرح می شود.
روند مبتنی بر ذلت، شعور مخدوش خاص خود را پدید می آورد و نه «بیداری وجدان» و نه آگاهی توده را.
پیدایش و رواج وسیع ایده ها، پدیده ها و جنبش های فاشیستی یکی از مخلوقات روندهای اجتماعی مبتنی بر بحران و ذلت است.
۶۰۹٨۲ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۲
|