از : علی کبیری
عنوان : غرض نقشیست که از ما بازماند!
باسلام متقابل خدمت آقای لیثی حبیبی که به من افتخار دوستی عطا فرموده اند و زه بر همت بلندشان. شما همواره بزرگ ما هستیدو ما اینترنت نشینان در هر فرصتی از غنای اندرزهای شما منتفع.
گمان برده اید که دلگیری پیش آمده. اما دراین هیر و ویرِ ۳۵ سال گذشته، این کمترین و سایر هم میهنانم، از برکتِ وجودِ جمهوری دستاربندان غدر، دنده پهن شده و ضربه های کشنده تری را چشیده و هنوز هم تازه نفس در میدان پیکار آماده ی نبردیم.
توجه فرمائید که این فرصت پیش آمده در بابِ دیدگاه نویسی و بحثهای دوطرفه و چند طرفه، نه اتلاف وقت بلکه تمرین آزادی بیان و ترویج دمکراسی و آموختن بیشتر است تا از نظر فکری نه تنها آبدیده شویم، بلکه کمبودهای فکریمان را نیز جبران کرده و دیدگاههایمان را به هم نزدیکتر کنیم.
حال براساسِ اندرز شما، برگردیم به اصل مطلب. جوهر بحث من راجع به این بود که همه ی ملت اوکراین فاشیست نیستند و وجود گروههای فاشیستی و گرم نگهداشتن بازار آنها فقط و فقط برای بهره برداری طرفهائیست که با به حرکت درآوردن آنها بتوانند منافع خود راتأمین کنند و تنها طرفی که در این ماجرا ذینفع است، روسیه میباشد.
من به تجربه ی فردی شما که سالها درآنجا سکونت داشته اید، احترام میگذارم. ولی نیروی محرکه ی جریان فاشیستی کنونی که بنظرمیرسد از روسیه دستورمیگیرد، با نیروی محرکه ی زمان استپان باندِرا متفاوت است. گواینکه گروه فاشیستی کنونی همان شعار ملی گرایان اوکرائینی زمان جنگ دوم جهانی را میدهند. منظور اینست که دستهای پنهان روسیه در این بازی دخالت داشته و اینها جز عروسکهای خیمه شب بازی کرملین چیز دیگری نیستند. همین. سربلندباشید.
۶۱۱۹۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣۹۲
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : نکته ای بسیار مهم*
*انسان - هر انسانی - می تواند دانشمند، شریف و همه دان باشد؛ و در همان حال در باب موضوعی خاص، ناخود آگاه رنجیده ی دُژآگاهی خود گردد، بی آنکه متوجه شود. و این طبیعی است.
پیروز و شاد باشید
۶۱۱۹٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣۹۲
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : دوست گرامی من جناب علی کبیری، سلام بر شما
شما می توانید واژه ی «ما» را بکار ببرید، این حق شماست، ولی من همچنان شما را دوست خود می دانم یگرفه.
دلم اصلن نمیخواد از این دست بحث با کسی داشته باشم. به همین خاطر در بسیاری از بحث های این سایت دیگر شرگت نمی کنم.
ولی برای اینکه هم موضوع روشن تر گردد و هم سو تفاهی که برای شخص بسیار محترم شما پیش آمده رفع شود، ناخواسته و از روی ناچاری این بحث را با شما ادامه می دهم تا دریابید آنچه شما برداشت کرده اید، من هرگز چنان منظوری نداشتم. و در یابید که شما با بُرش هایی از خبر ها نتیجه گرفته اید، نه کل خبر.
اگر از لحن بسیار دوستانه ی که آن لحن را با هر کسی ندارم، مگر او را خیلی نزدیک احساس کنم، دلخور شده اید، به بزرگی خود ببخشید. و بدانید که نوشته ی مرا درست دریافت نکرده اید که برایتان سو تفاهم پیش آورده. من با چنین کسی حتی شوخی می کنم، به طنز کنایه ای نیز ممکن است به سوی او پرتاب کنم، به خیال اینکه مرا در می یابد.
با این همه اگر جملات من شما عزیز را آزرده، پوزش مرا پذیرا باشید
دوست کوچک شما
لیثی حبیبی - م. تلنگر
و اما موضوع بحث: چون توضیح دادن باعث درازی کامنت می گردد و شنونده خسته شود، گاه دریافت بعضی نکات ظریف را در بحث به عهده ی خواننده می گذارم. از جمله به عهده ی شما دوست گرامی گذاشتم در این بحث. ای کاش برای شما توضیح بیشتری می دادم. بخاطر همان اطلاع نداشتن، متأسفانه شما دوباره به قضاوتی نادرست نشسته اید.
برایتان حالا مفصل توضیح می دهم لطفن با دقت بیشتری بخوانید؛ سوالی هم داشتید گرچه متأسفانه وقت ندارم، ولی وقتی پیدا می کنم و جواب می دهم تا شما به نوع برداشت غلط و قضاوت خود پی ببرید. این دلیل بر خدای ناکرده کوری و ... نیست. علت اش این است که بعضی انسان ها بخشی از خبری را می گیرند و با همان صادقانه، بسیار صادقانه به قضاوت می نشینند، در حالی که آنچه در ذهن آن عزیزان قرار دارد گرچه صحیح است، اما بخشی، تکه ای از اصل می باشد.
بعد از این مقدمه بیا برگردیم به اصل موضوع و من برای شما عزیز توضیح دهم که چگونه برشی از یک خبر، در ذهن شما تمامی آن جلوه نموده.
من اینقدر شعور دارم که فلان گروه فاشیستی را به کل یک کشوری و یا دولتی منتسب نکنم. اگر آن گروه و دولت جدید را در سخن خود همسو دانسته ام، برایش دلیل داشتم. و من فکر می کردم شما این ارتباط را از نوشته ی من دریافت می کنید؛ که متأسفانه نکرده اید. من در این مورد خود را کمی و بیش گناهکار می شمارم زیرا باید توضیح بیشتری می دادم.
علت اینکه من و بسیارانی دیگر گروه های فاشیستی اوکراین را در این لحظه ی تاریخ بر جسته کرده ایم، این است که آنها مورد حمایت دولت جدید بخصوص خانمی که از او قهرمان مصنوعی ساختند می باشد.
حال این سوال پیش می آید که این همسویی از کجا آمده!؟
از آنجایی که هر دو ضد گروه مقابل اند. آن گروه نیز مانند همین هاست، یعنی برتری خاصی از این خانم و گروه های بسیار تند روی ناسیونالیستی ندارد. تنها فرقشان در این است که آن گروه چون طرفدار روسیه است، و فاشیست های اوکراینی چون ضد روسیه اند، به آنها بهایی نمی داد و گاه جلوی پیشرفتشان را نیز می گرفت. ولی با آزادی این خانم اینها جانی تازه گرفتند و حالا می توانند نفس کش بطلبند. این ها اینک وحشتی را در جامعه بی آنکه هنوز دست به جنایات بزنند ایجاد کرده اند.
آن ژنرال نیروی دریایی که به روس ها پیوسته، به نظر من می تواند به نوعی پناه گرفته باشد. زیرا آن فامیلی شبیه فامیلی های یهودی هاست در شوروی سابق. یعنی خیلی راحت می توانند به وسیله ی سربازی کاری سیاه ضد بشری را تمام کنند.
این آخری حدس من است و یقین ندارم که او یهودی باشد. چون از این دست فامیلی، که به سکی ختم می شود، هم از آنِ یهودی ها و هم لهستانی ها می باشد.
این آخری حدس بود، باقی سخن اطلاعات دقیق است و در طی سال های درازی بدست آمده.
من برای سر گرمی اینجا نمی نویسم؛ من وقت چنین کاری را ندارم؛ بلکه می نویسم تا هموطنان عزیزی چون شما برداشت روشن تری از اوضاع آنجا داشته باشید. من نیز که اینها را می دانم، هیچ هنری نکرده ام، در آن جامعه سال ها زیسته ام. با شادمانی شان رقصیده ام و با اندوهشان گریسته ام. یعنی کمابیش می شناسم شان.
حالا فکر کنم راحت تر می توانید روی همه ی پهنه دید داشته باشید. دید نداشتن روی همه پهنه هرگز دلیل بر کوری آدمی نیست، بلکه بخاطر در دست داشتن اطلاعات برش خورده است که ظاهری کامل دارند. آن دفعه هم نوشتم متأسفانه به شما بر خورده در حالی که من هرگز چنان منظوری نداشته ام. منظورم این بوده که به جملات من دقت ویژه شود تا مغز سخن و نه سطح آن دیده شود. مثلن وقتی می نویسم اطلاعا بُرش خورده. این را می توان در چندین خط توضیح داد. و اگر شما و یا هرکس دیگری نگرفت دقیق، گناه او نیست، زیرا این اصطلاح از آن ِ من است در این بحث، و شما و یا هرکس دیگری می تواند آن تصوری که من از آن بیان خود دارم، نداشتنه باشد.
منظور من این بوده نه توهین به شما. انسانی که به دیگران توهین می کند موجود حقیری است. من هرگز قصد جسارت به شما را نداشتم. تالشی دلیرم، اگر بخواهم به کسی سخنی عریان نیز بگویم، با همه شرمی که در وجود من است، بیان می دارم گرچه دشوار است بیان اش.
نتیجه: در حال حاضر، آزادی فاشیست های اکراین، نسبت به زمان دولت پیش خیلی حیلی فرق کرده زیرا فاشیست های اوکراینی بسیاری از افراد این دولت و حاکمان جدید، از جمله آن خانمِ قهرمانِ قلابی را پشت و پناه خود می دانند. این توضیحی بود که باید همان اول برای شما می دادم. بخاطر اینکه کوتاه شود سخن، ننوشتم. از سوی دیگر فکر کردم این ارتباط از جانب شما در سخن من کشف می گردد. وگرنه اگر فقط گروهی برای خودشان بودند، جدا بودند، آنوقت به این شکل مطرح کردنشان ضرورتی نداشت از سوی من.
در ضمن یک نکته را نیز در باب سوال قبلی شما باید تکمیل کنم که فاشیست ها نیز برای همه کس فاشیست نیستند. به عنوان نمونه، فاشیست های اوکراین بیش از همه ضد روس، یهودی، کولی و اقوام جنوبی شوروی سابق هستند. یعنی خود را به هیچ رو دشمن آمریکا و یا اروپای غرب نمی دانند.
من از خوانندگان گرامی بخاطر بلندی کامنت عذر می خواهم، چاره ی دیگری نداشتم تا کل صحنه را بنمایانم آنطور که هست؛ نه آنطور که از سوی دوست گرامی من بر داشت شده.
خیلی خیلی ببخشید
۶۱۱۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۲
|
از : علی کبیری
عنوان : اشتباه تکنیکی استدلال!
آقای لیثی حبیبی گرامی
پیش از پاسخ به پاسخ شما، مایلم اشتباه نوشتاریم را تصحیح کنم. در بدوِ نوشته ی پیشینم شما را "دوست من" نامیده ام. لطفاً آنرا به "دوست ما" تعبیر فرمائید. علت هم آنست که به عقیده ی من همه ی ایرانیان صرفنظر از هر عقیده و ایمانی، دوست همدیگر هستند.
اما در پاسخ کامنت شما که مرا کور و نابینا از دیدن واقعیت خوانده اید، مایلم شگفتی خود را از نحوه ی استدلال شما بیان کنم. البته این تنها شما نیستید که دچار چنین نقیصه ای در استدلالتان هستید. شوربختانه، این بیماری همه گیراست.
بگذریم...اظهارداشته اید «...فاشیست های اوکراین اعتقاد دارند که باید فرزند خلف بود؛ و چون گروه وسیعی از پدرانشان از جمله «استپان باندرا» ی معروف با فاشیت هیتلری همکاری وسیع و همه جانبه داشته، پس باید راه او را با تمام وجود ادامه داد. شما اگر روز اول ژانویه وارد کیف و بعضی شهر های دیگر ادکراین شوید - روز تولد باندرا - می بینید جوانانی اغلب سیاه پوش با در دست داشتن عکس او رژه می روند.»
برمبنای استدلال شما، "فاشیستهای اوکراین اعتقاد دارند که..." و بنابراین شما با انگشت گذاشتن برروی یک گروه از مردم اوکراین که آنها را فاشیستهای اوکراین نامیده اید، ایدئولوژی این گروه را به کلیه ی مردم اوکراین تسری داده اید و نتیجه گرفته اید که چون همه ساله فاشیستهای اوکرائینی در حمایت از راه پدرانشان!! مراسمی برپامیکنند، پس همه ی مردمان اوکراین فاشیست هستند. لطفاً مبتدا و منتهای استدلالتان را یک باردیگر مرور نمائید. شمادارید جزئی از جامعه ی اوکراین را به کل آن جامعه تعمیم میدهید. در منطق، این نحوه ی استدلال از نوع "مغالطه ی تعمیم جزء به کل" شناخته شده است و بشهادت تاریخ مرحوم ارسطو اولین کسی بوده که این نوع مغالطه را طبقه بندی نموده است. براساس استدلال شما میتوان چنین نتیجه گرفت که چون همه ساله در اروپا و آمریکا، هم جنسگرایان بابرپاکردن جشن و رژه درخیابانهای شهرهای مختلف به نمایشهای خیابانی مبادرت میکنند، پس کلیه ی مردمان اروپا و آمریکا هم جنسگرا هستند. یا اگر درمحله ای از شهری یک عده قاچاقچی ساکن باشند، پس همه ی مردمان آن شهر هم قاچاقچی هستند. این طرز استدلال و نتیجه گیری چیزی جز نوعی از انواع مغالطه نیست. امیدوارم پیش ازآنکه مرا نابینا بنامید، دیدگان خودتان را به عینک خرد زیوردهید.
۶۱۱۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۲
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : سلام جناب کبیری عزیز. به بخش آغازین و پایانی کامنت شما نمی پردازم برای اینکه تحلیل شخص شماست
و ربطی به من ندارد. من فقط واقعیت موجود را بر شمرده ام. شما به صحرای کربلای پوتین و ... زده اید. من اگر یک روز بخواهم فکرم را وابسته به پوتینی، چکمه ای چیزی بکنم، به قول همولایتی ما جاودان یاد افراشته ی رشتی که گفت: «تخته کن افراشته مغازه را!»، "مغازه" را تخته می کنم و پی کار خود می گیرم.
شما در واقع یک سری توضیحات داده اید که به من ربطی ندارد.
من واقعیت های موجود و خظری که تمامیت ارضی اوکراین را تهدید می کند را بر شمرده ام، و گفته ام: تا دیر نشده باید کاری کرد.
اما به بخش میانی کامنت شما برای تدقیق جواب می دهم.
شما می نویسید:
«آیا ایشان به این موضوع توجه دارند که ملت اوکراین در جنگ دوم جهانی و درمقابله با ارتش خونریز آلمان هیتلری، قربانیان زیادی داده و خسارتهای سنگینی به این کشور از جانب نازیها وارد شده است؟ از سوی دیگر، اروپا و آمریکا که به نوبه ی خود از نازیها ضربات بزرگی خورده اند، حاضر نیستند تا باحمایت از نازیسم و فاشیسم در محدوده ی جغرافیائی خود و آنهم در کشور فقیری چون اوکراین، بطور جدی حمایت کنند. اما فرض را براین میگذاریم که این استذلال من درست نباشد. پس با توجه به اینکه غرض از حمایت از چنین پدیده ی ناگواری در اوکراین به نفع چه طرفی خواهد بود، باید نتیجه ای از آن حاصل شود. تنها طرفی که از آن سود میبرد همانا روسیه است تا به بهانه ی آن خاک اوکراین را چنانچه ملاحظه میکنیم، به اشغال نظامی درآورد و این همان چیزیست که به بهانه ی آن اکنون اتفاق افتاده است. بنابراین دستهای کثیف روسیه در بوجود آوردن گروههای نازی و فاشیستها در اوکراین و حمایت از آنها قابل مشاهده است. غرب در بوجود آوردن فاشیستها دراوکراین نفعی ندارد. توجه به این نکته ضروریست که امپریالیست دانستن غرب نباید چشمهای مارا در دیدن واقعیتها به بندد.»
حالا من سوال می کنم: جناب کبیری آیا شما همیشه اینگونه یکوری نگریسته و زود قضاوت می کنید؟
اگر چنین است، کمی دقیق تر به افکار خود بپردازید، زیرا پَرت کننده است.
جملات من هر یک مفهوم دقیق و پیام خود دارد، یعنی انشا نیست، پس لطفن با دقت بیشتری بخوانید، شاید بکار اید.
و اما اصل مطلب: روسیه هم فاشیست دارد که به کارگران زحمتکش تاجیک، اذربایجانی و ... جنوبی حمله وَر می شوند و دست به جنایت می زنند.
ولی فاشیست های اوکراینی از ناسیونالیزم بسیار افراطی مشخصن اوکرایینی دفاع می کنند و ربطی به غرب و روسیه ندارد. چرا داستان پردازی می کنید!؟
شما مرا محکوم کرده اید که گویا من نمی دانم که در جنگ جهانی دوم مردم اوکراین ضربات مرگ باری از ارتش هیتلری خورده اند!
بسیار نیک اینها را می دانم. خوب با خبرم. ولی چیزی که شما عزیز شاید ندانید، چون گویا نمی دانید و به همین خاطر تدقیق نظر ندارید؛ این است که: محیط اوکراین را نمی شناسید. یعنی نمیدانید چه جَوّی آنجا حاکم است. جَوّی که حتی به این شدت در بین فاشیست های روسیه دیده نمی شود. فاشیست های اوکراین اعتقاد دارند که باید فرزند خلف بود؛ و چون گروه وسیعی از پدرانشان از جمله «استپان باندرا» ی معروف با فاشیت هیتلری همکاری وسیع و همه جانبه داشته، پس باید راه او را با تمام وجود ادامه داد. شما اگر روز اول ژانویه وارد کیف و بعضی شهر های دیگر ادکراین شوید - روز تولد باندرا - می بینید جوانانی اغلب سیاه پوش با در دست داشتن عکس او رژه می روند.
خوب دوست عزیز که فامیلی ی به این شرافتمندی دارید(کبیری)، اگر اطلاع ندارید چرا مرا محکوم می کنید. اگر از همکاری بسیار وسیع فاشیست های اوکراین با فاشیست ها در جنگ جهانی دوم اطلاع دارید، پس علت سوال شما چیست؟
پیروز و شاد باشید
راستی، شما با آن مرد بزرگ - کبیری - نسبتی دارید؟
۶۱۱۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۲
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : اخباری که دیروز و امروز از خارکف* منتشر شده، متأسفانه نظر مرا تأیید می کند که قضیه ی درگیری فقط سر
«کریمه» نیست. در ضمن نه ارتش اوکرایین و نه مردم اوکرایین حال و حوصله ی جنگ را ندارند. توپ و تشر "دولت جدید» بیشتر مصرف داخلی دارد زیرا باید در باب وضعیتی که ایجاد کرده اند و دارد کشور را به سوی تجزیه می بَرد، بالاخره چیزی پراند برای خالی نبودن عریضه.
من در پی تبرئه ی هیچ خلافکاری نیستم. همه باید جوابگوی اعمال خود باشند. سخن من این است که تا دیر نشده، باید اشتباهات از همه سو اصلاح گردد تا کشور اوکرایین دو پاره نگردد. هنوز که درگیری آغاز نشده، این امکان وجود دارد که تمامیت ارضی اوکرایین حفظ شود.
این خبر همین ساعاتی پیش از سوی رادیو فردا منتشر شده. این خبر بزرگی است. اینگونه تحرکات را باید بدرستی و دقیق تحلیل کرد.
«دریاسالار دنیس برزوسکی، فرمانده نیروی دریایی اوکراین، که از سوی دولت موقت به این سمت منصوب شده بود، روز یکشنبه به نیروهای هوادار روسیه در کریمه پیوست. وی روز شنبه، از سوی الکساندر تورچینوف، رئیس جمهور موقت، به فرماندهی نیروی دریایی اوکراین منصوب شده بود.»
* خارکف، یک روستاو یا شهری پَرت نیست، شهری بزرگ و تعیین کننده است.
این یعنی درگیری در سطح بسیار گسترده ای خواهد بود.
مباد چنان!
هرگز مباد چنان!
۶۱۱۵۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۲
|
از : علی کبیری
عنوان : اوکراین حیاط خلوت روسیه است!
دوست ادیب من جناب لیثی حبیبی تحلیلی درباره ی اوکراین کرده اند که با واقعیتهای موجود همخوانی ندارد.
۱- ایشان میفرمایند «به نظر من تلاش ورود روسیه به اوکرایین برای به دست گرفتن قدرت در کریمه نیست. کریمه گرچه ظاهرن جز اوکرایین است، ولی در این سال های بعد فروشی پاشی شوروی همیشه نیرو های طرفدار روسیه آنجا دارای قدرت تعیین کننده بوده اند و هستند...»
بنابراین، ایشان به این واقعیت اذعان میکنند که روسیه در شبه جزیره ی خودمختار کریمه به بهانه ی باقی ماندن اتباع روسی درآن، نه اسماً و رسماً بلکه واقعاً دارای قدرت تعیین کننده است. بهمین دلیل، روسیه خود را مجاز میداند تا به بهانه ی تأمین امنیت اتباع خود بهر بهانه ای آنجا را اشغال نظامی کند. اما به این واقعیت هم باید توجه داشت که هنوز از بینی هیچ کدام از اتباع روسیه در اوکراین و شبه جزیره ی کریمه خونی جاری نشده و کسی امنیت آنان را مورد تهدید قرارنداده است. مضافاً به اینکه رهبران دولت موقت اوکراین دائم به روسیه اطمینان خاطرداده اند که امنیت اتباع روسیه در اوکراین را تأمین خواهند کرد. نتیجه آنکه روسیه بعداز از هم پاشیدن اتحاد شوروی، اوکراین را در وضعیت دوفاکتو نگهداشته است تا درمواقع ضروری از موجودیت خود درمقابل پیشروی خزنده ی اتحادیه ی اروپا در کشورهای همجوار خود و درنتیجه نفوذ آن به داخل فدراسیون روسیه و از هم پاشاندن آن جلوگیری کند.
حال باید به بینیم که چرا اتحادیه ی اروپا تصمیم به پیشروی خزنده به داخل فدراسیون روسیه را دارد؟ علت آن دست یابی به منابع سرشار انرژی در روسیه است که اگر چنین چیزی به واقعیت به پیوندد، فاتحه ی فدراسیون روسیه را باید خواند.
۲- در کامنت دیگری، دوست ما نوشته اند که «لطفن دوستان دقت نمایند که منظور من از گروه های فاشیستی، ناسیونالیست های تندرو نیستند، بلکه منظور همان فاشیست به معنی کلاسیک آن است؛ یعنی کسانی که روی بازو های خود صلیب شکسته می بندند و با چماق و زنجیر و قمه گروهی به خیابان می می آیند.
اتفاقن «اخبار روز» چندی پیش یک سری عکس از آنها در همین بخش منتشر کرده بود، که حالا رفته پشت صفحه.»
آیا ایشان به این موضوع توجه دارند که ملت اوکراین در جنگ دوم جهانی و درمقابله با ارتش خونریز آلمان هیتلری، قربانیان زیادی داده و خسارتهای سنگینی به این کشور از جانب نازیها وارد شده است؟ از سوی دیگر، اروپا و آمریکا که به نوبه ی خود از نازیها ضربات بزرگی خورده اند، حاضر نیستند تا باحمایت از نازیسم و فاشیسم در محدوده ی جغرافیائی خود و آنهم در کشور فقیری چون اوکراین، بطور جدی حمایت کنند. اما فرض را براین میگذاریم که این استذلال من درست نباشد. پس با توجه به اینکه غرض از حمایت از چنین پدیده ی ناگواری در اوکراین به نفع چه طرفی خواهد بود، باید نتیجه ای از آن حاصل شود. تنها طرفی که از آن سود میبرد همانا روسیه است تا به بهانه ی آن خاک اوکراین را چنانچه ملاحظه میکنیم، به اشغال نظامی درآورد و این همان چیزیست که به بهانه ی آن اکنون اتفاق افتاده است. بنابراین دستهای کثیف روسیه در بوجود آوردن گروههای نازی و فاشیستها در اوکراین و حمایت از آنها قابل مشاهده است. غرب در بوجود آوردن فاشیستها دراوکراین نفعی ندارد. توجه به این نکته ضروریست که امپریالیست دانستن غرب نباید چشمهای مارا در دیدن واقعیتها به بندد.
۳- در ادامه، دوست ما چنین میفرمایند که «...در این دولت جدید نیز همچون دولت پیشین مشتی باند باز پول گرا نقش دارند. حتی اگر غرب میایرد ها [میلیاردها] دلار برایشان خرج کند، باند های دولت جدید بین خود تقسیم خواهند کرد، چنانکه در زمان پیش از باند یانکوویچ نیز چنین کردند...»
مایلم به عرضشان برسانم که هم اکنون فساد در کشورهای بوجود آمده از تجزیه ی اتحاد شوروی سابق و منجمله روسیه، بیداد میکند. گزارشهای متعددی از پولهای ولادیمیر پوتین در بانکهای سوئیس و لوکزامبورگ و لیختنشاین وجود دارند که حکایت از وجود فساد گسترده در رأس رهبری فدراسیون روسیه میکند. ولی آیا پوتین دلش برای مردم روسیه سوخته است که اکنون ۱۴ سال است با تکیه بر سران فاسد ارتش و حمایت از مفسدان اقتصادی، به کمک سرنیزه، کشت و کشتار و شکنجه و زندان آزادیخواهان، با سیاست مشت آهنین خودرا رهبر مادام العمر روسیه قلمداد کرده و دیکتاتور بلامنازع شده است؟
دوست محترم،
قصد هر رهبر سیاسی از برپاکردن دیکتاتوری، چپاول هستی مردم وغارت منابع کشور است. در این میان، پوتین و خامنه ای استثناء نیستند. روز وروزگار خوشی را برای همه آرزو دارم.
۶۱۱۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۲
|
از : سینا صدرالعلما
عنوان : گذارش منتشره و فرمایشات متین جناب حبیبی...
گذارش منتشره در اخبار روز تماماً از رسانه ها و خبرگذاریهای غرب گرفته شده است. ولی همانطور که جناب حبیبی اشاره فرمودند و منهم در دیدگاه های منتشره از رسانه های آزاد اروپا استنباط و دریافته ام ، گودتا کنندگان کیّف تماماً فاشیستهای نازی هستند که هیچگونه پایگاه مردمی ندارند و اینکه افراد ذخیره را فرا خوانی کرده اند باد هواست. نیروی دریائی اوکرایین تماماً به روسها پیوسته اند و ژنرالهای ارتش اوکرایین برای این پوچیستهای نازی نه تنها تره هم خرد نمیکنند بلکه به موقع حسابشان را کف دستشان میگذارند. این گذارش مندرج در اخبار روز متأسفانه کاملاً یکطرفه و اعلام منویات مالیخولیائی غرب است. ولی رسانه هائی واقع بین که در همین غرب منتشر میشود با سند و مدرک و عکس و فیلمهای واقعی ، حقایق را منتشر میکنند.
البته یانوکوویچ و پوتین مانند سگ زرد برادر شغال است، هستند.
۶۱۱٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۲
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : نکته
لطفن دوستان دقت نمایند که منظور من از گروه های فاشیستی، ناسیونالیست های تندرو نیستند، بلکه منظور همان فاشیست به معنی کلاسیک آن است؛ یعنی کسانی که روی بازو های خود صلیب شکسته می بندند و با چماق و زنجیر و قمه گروهی به خیابان می می آیند.
اتفاقن «اخبار روز» چندی پیش یک سری عکس از آنها در همین بخش منتشر کرده بود، که حالا رفته پشت صفحه.
۶۱۱۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۲
|
از : نکته سنج
عنوان : متاسفم که بر دیکتاتوری و اشغال کشور اوکراوین توسط روسها جشم می بندید
اگه آمریکا این کار را کرده بود می نوشتید اشغال نظامی اما برا روسیه آروم می رید.
۶۱۱۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۲
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : و یک نکته ی تکمیلی مهم
به نظر من تلاش ورود روسیه به اوکرایین برای به دست گرفتن قدرت در کریمه نیست. کریمه گرچه ظاهرن جز اوکرایین است، ولی در این سال های بعد فروشی پاشی شوروی همیشه نیرو های طرفدار روسیه آنجا دارای قدرت تعیین کننده بوده اند و هستند. یعنی حتی بدون روسیه هم اگر بین تاتار ها و طرفداران روسیه با کمک کشور های مسلمان گرای تند روی عربی و غرب تایجاد گردد، همان وضعی پیش خواهد آمد که در مولداوی و گرجستان به سود روسیه پیش آمد.
اینک این سوال مطرح می گردد که هدف اصلی روسیه برای ورود به اوکرایین چیست؟
بیش و پیش از همه برای کشیدن یک خط مرزی در این سوی دریای سیاه و درای آزوف است بین طرفداران خود و غرب، تا بدین وسیله به غربی ها بگوید: « زدی ضربتی، ضربتی نوش کن!»
این عملیات شتابزده و آزمندانه ی اخیر غربی ها می توان بزرگترین فاجعه ی تاریخی و ملی اوکرایین را شکل دهد.
پس چه باید کرد؟
فورن باید دولت زوربگیر قلابی را لغو کرد و وضعیت را عادی ساخت تا از تجزیه ی آن کشور جلوگیری شود. در این دولت جدید نیز همچون دولت پیشین مشتی باند باز پول گرا نقش دارند. حتی اگر غرب میایرد ها دلار برایشان خرج کند، باند های دولت جدید بین خود تقسیم خواهند کرد، چنانکه در زمان پیش از باند یانکوویچ نیز چنین کردند.
آیا غرب خبر نداشت که پول ها خیلی راحت تقسیم شده به حساب های شخصی می رود؟
سد در سد خبر داشت.
پس چرا در برابر فساد طرفداران خود سکوت کردند!؟
برای اینکه می دانستند و می دانند که طرفدارانشان پول گرا هستند؛ و اگر سخت گیری شود آنها دیگر انگیزه برای دفاع از غرب نخواهند داشت. در نتیجه چشم پوشی می کردند.
۶۱۰۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۲
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : قابل توجه "تحلیل گران" اخبار زده و جَوّ گیر شده. این میان "سَمتداران" نیز در جنب و جوش اند، که مرا کاری
به آنها نیست. زیرا او جیره خوار است و وظیفه دارد. فرقی نمی کند که این جیره خوار مالی است و یا تفکری؛ جیره خوار، جیره خوار است.
اما به حرکات شتابزدگان اخبار زده و جوگیر شده، لازم است پرداخته شود تا دیگران را ناخواسته به دامچاله ی فکری خود نکشند.
درگیری دو باند ضد مردمی و جنایتکار در کیف را "جنبش" نامیدن از اوضاع آن سر زمین خبر نداشتن است و "اخبار" زده و جوگیر شدن. غرب بزرگترین اشتباه تاریخی خود را در یک شتابزدگی تاریخی در مورد سر زمین اوکرایین انجام داد، و بخاطر همین اشتباه بزرگ اینک اوکرایین در مرز تجزیه قرار گرفته. این تجزیه نه برای اوکرایین بلکه برای خود غرب زمین هم بسیار کران تمام خواهد شد. زیرا بخش غرب گرای اوکرایین دست اش از بزرگترین ثروت آن سر زمین یعنی دریا می تواند برای همیشه کوتاه گردد، و از آن نیمه، کشوری فلاکت زده باقی می مانَد که فقط به درد پایگاه نظامی برای غربی ها می خورد، که باید پیوسته به آن پول تزریق شود.
در این باب با فاکت های گوناگون فراوان می توان نوشت، تا وقت مردم را نگیرم کوتاه می کنم سخن.
حال این سوال پیش می آید که چه باید کرد؟
غربی ها باید با هوشیاری تمام یک کام به عقب بنشینند تا از فاجعه ای بزرگ یعنی بی دریا شدن نیمه ای از اوکرایین جلو گیری کنند.
باید فوران تمامی جنایتکارانی که در این چند روز به بهانه ی ناسیونالیست اوکرایینی از زندان ها یواشکی با واسته گری آزاد شده اند به وضع شان رسیدگی قانونی شود. ۲ - باید تمامی گروه های فاشیستی که در سایه ی "دولت جدید" جانی تازه گرفته اند ممنوع اعلام شوند. ۳ - در باب وضع دولت پیشین باید به قانون و همه پرسی پناه برده شود تا باند یانکوویچ نتواند مظلوم نمایی کند. ۴ - برای جلوگیری از دخالت روسیه و یا هر قدرت دیگری در اوکرایین، باید دولت قلابی جدید لغو شود و یک شورای ملی با نظارت بین المللی، کشور را تا انتخابات بعدی رهبری کند.
این موارد اگر رعایت نشود، نیمه ای از اوکرایین که در آن طرفداران غرب قدرتی لرزان، زورکی گرفته اند، می تواند بی دریا گردد و وضعی به مراتب ناجور تر از امروز بیابد.
این جملات من با شناخت از آن سر زمین نوشته شده. ولی بدبختانه بسیاری نظرات شان از روی جوگیر شدن و اخبار زدگی است. و همان ها بودند که با راهنمایی "سَمتداران" تلاش کردند از یک فرد باند باز حرفه ای قهرمانی ملی بسازند. و چه خوب است که مردم اوکرایین فارسی بلد نیستند تا آن تحلیل های رساله گونه ی بلند بی فایده ی من در آوردی و ذهن گرایانه را بخوانند. باید حقایق را آنطور که هست دید، نه آنطور که دلمان می خواهد.
و این را نیز به یاد داشته باشیم که: هرگز بخشی از حقیقت، نه فقط حقیقت نیست، بلکه دقیقن ضد آن است.
۶۱۰٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۲
|