درررابطه با مشی شکوفایی چه چیز تغییر کرده است؟ - کاوه بنایی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۱ اسفند ۱٣۹۲ -
۲ مارس ۲۰۱۴
دشمنان در انتظارند
تا ما خسته شویم
هنگامی که مبارزه دردناک ترین است
مبارزان هم خستهترین اند
مبارزانی که زیاد خستهاند
نبرد را می بازند.....
آنانی که نبرد را باختند,همچنان در حال باخت , ادامه حیات می دهند.
«خط شکوفائی»علیرغم مدعیان اش , نه تنها از درون ساختار سازمان «اکثریت» رخت بر نبسته است, بلکه در هر دورهی معینی کاملاً رازگونه بحیات خود ادامه می دهد. مختصات این خط در تشکیلات خارج از کشور حیات عینی دارد.
در ایران امروز ,چه می گذرد؟
فوران بحران ها , تنشهای داخلی و بینالمللی , بی ثباتی اقتصادی و ارزش پول ,همگی نشان از عدم تأمین قدرت سرمایه است. حکومت اسلامی دیگر توان و اراده این را ندارد که به تولید و توزیع نظم خاصی بدهد. دیگر قدرت تهیه مایحتاج اولیه و ابتدائی حیات انسانی را ندارد. مردم به امان خدا رها گشته اند !فقط و فقط به این دلیل که نیروی نظامی و امنیتی به تمام منابع ملی و افتصادی چنگ انداخته و کشور را با هدایت بیت رهبری به این فلاکت کشانده اند. بیرون کشیدن این سرمایه از دست این غارتگران از بر پائی دیکتاتوری پرولتاریا دشوارتر است.
آنها , قدرت سرکوب مهیبی دارند.این را زندانها . گورستان ها به عیان بارها بازگفته اند.نمایش اعدام های خیابانی , تئاتر های ترور ,ایجاد وحشت , با تزریق بیتفاوتی به حیات انسانی که , توانسته اند در سایه ی خفقان , تماشاگران خاص خود را هم مهیا گردانند, به ترمیم اقتدار خود مشعول اند.
آنان با به تعطیلی کشاندن کارخانه ها و اخراج های وسیع کارگران و زحمتکشان , نپرداختن دستمزد به نیروی کاری که زیر مهمیز شان در کارخانه ها با بحران هایش به کار ادامه می دهند, تمام قدرت خود را در مالکیت و ترمیم ابزار تولید نشان می دهند.کار بی مزد امروز مشغله نیروی کار شده است.آنها آخرین رمق نیروی طبقه کارگر را با شیوههای ددمنشانه ای در حال مکیدن هستند. و با روشهای تحقیرآمیز و به گرسنگی کشاندن زحمتکشان که , صف های طولانی «سبد کالا» چهره دردآور خود را نشان داد. خواهان به انقیاد کشاندن و برگشت ناپذیر نمودن , به سخت ترین شرایط کار و زندگی می باشند.
از سوی دیگر , نیروی کار , پراکنده و بی تشکل و رها در غرقاب سرمایه دست و پا می زند. چه چیز تغییر کرده است؟ ما به عنوان نیروی چپ , حال به هر مقیاسی , رسالت ما چیست؟ باید تماشا گر رویدادها باشیم؟ یا هر چهار سال به چهارسال! شاهد شکفتن شکوفه های نو! در تولد دولت هائی که حاکمیت با دستهای مرئی و نامرئی خویش در دامن ما مینهد ؟ما چه بخواهیم چه نخواهیم به سمت خشونتی مهارنا پذیر پیش خواهیم رفت. در این بین زسالت ما به عنوان نیروی چپ چه می باشد؟ اصلاً درک روشنی از نزدیکی به این اردوی کار وجود دارد؟
امروز پس از سه دهه از گذشت دوران نکبت بار شکوفائی , اعلام نموده ایم که دمکرات شده ایم. یعنی از مسیر آن قِسم نیروی طبقه کارگر و زحمتکشان که زیر بار ستم مضاعف استبداد دینی خرد و خاکشیر شدهاند دست کشیده و متمایل به نیروئی که از درون «جنگ خانگی» سر بر آورده متمایل گشته و رها از هر قید و بند ی همه ی هم و غم پرداختن به این نیرو گردیده است. این بینش ادامه همان «خط شکوفائی »نیست؟
در میهن , نیروئی , زیر پوست حیات چپاول و غارت سرمایه مالی , وجود دارد , زندگی و مفاومت میکند , ما ,در میان این نیرو و حتی کنار این نیرو حضور نداریم.
مختصات خط شکوفائی در خارج از کشور؛
قبل از هجوم ددمنشانه حکومت اسلامی به تشکیلات اکثریت , تشکیلاتی که بنا به اسناد داخلی بیش از ۲۰,۰۰۰عضو فعال داشت که در سرتاسر ایران دهها هزارنفر را تغذیه می نمود, پس از سال ۶۲ از طرف رهبری وقت غیر رسمی و منحل اعلام شد. از این تاریخ دست به ترکیبی جدید اقدام نمود که , حکومت موفق به شکار تمامی کادرها و اعضای تشکیلات مخفی شد.نیروهای امنیتی تازه نفس که تقزیبا فارغ از دِروی کشتزار دوران شکوفائی , مشغول به استنطاق نیروئی شدند که تا دیروز فکر میکردند ,همدوش و همسنگر علیه امپریالیزم ایستاده اند!ما در آن دوران شکوفائی چه آفریده بودیم که ۵ سال فعالیت اول انقلاب اصلاً در دستور رسیدگی در قبال دستگیر شده ها قرار نگرفت , خیل عظیمی نه تنها دستگیر نشدند , بعداً هم هیچ مشکلی از نظر امنیتی برایشان فراهم نشد؟چرا؟
این سئوال تا کنون پاسخ داده نشده است.
برای اعضای حزب توده ایران زمان معینی برای معرفی به دادستانی قائل شدند و تراژدی آنها هم پایانی دردناک از خود بجای گذاشت.
دستگیر شده های سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت ـ تشکیلات مخفی, بابحران های بی شماری دسته پنجه نرم می کردند. آنها شکنجه میشدند , چون مقاومت می کردند. تعهد و میثاق شان روی چه چیزی بود که تن سپرده بودند به شلاق و داغ و درفش ؟ از دوران شکوفائی چه تراویده بود که اینگونه دژخیمان به جان دستگیر شده ها افتاده بودند ؟
در سایه امنیت فراهم شده برای رهبری وقت در خارج از کشور, آنها ,چه مشترک ,چه غیر مشترک با حزب توده ایران , اعلامیه و بیانیه های ضد حکومتی می دادند. و از اعضای تشکیلات مخفی هم خواستار طرج گسترده در این رابطه می شدند.نیروهای اطلاعاتی و امنیتی با این رویکرد جدید «اکثریت »شروع به ترسیم چارتهای تشکیلاتی و سازمانی شده با هر دستگیری و شکنجه تا پای مرگ , اهداف خود را جستجو می کردند.
آنها به اهداف خود رسیدند. پایان حیات سیاسی چپ و دگر اندیشان ,کشتار زندانیان سیاسی تابستان ۶۷ رقم خورد. از این پس هیچ تلاشی ازجانب «اکثریت »در داخل صورت نگرفته بلکه اعلام داشتند در داخل تشکیلاتی ندارد.
تقزیبا ۷ سال قبل به ایتالیا آمدم. از زبان یکی از کسانی که نزدیک به دو دهه با مرکزیت شورای «اکثریت » نشست و بر خاست داشت عنوان گردید,این تشکیلات دوسال دیگر منحل خواهد شد!سعادت این را داشتم !در کنگره ۱۱ شرکت کنم , برای طرح شکایتی,پس از ۲۶ سال رفقایم را دیدم. قریب به اتفاق با تشکیلات کار نمی کردند. چرایش را هم اظهار داشتند. نمیخواهند بنویسند , دوری گزیدند و برای خود جمع هایشان را دارند ,همین تسکین شان می دهد. طبق روال کار اوراقی برای مطالعه و فعالیت بین دو کنگره را توزیع شده بود در قسمت «کارگری » کمتر یک صفحه وبخش «زنان »نیم صفحه, در این تاریخ ایران آبستن حوادث و اتفاقات و شوری در بخش کارگری و فعالیت زنان بود. در بخش دانشجوئی «چپ نو »سر راست کرده و دستگیری ها ی انبوه , حکایت از حیات تازه می داد. متأسفانه همان منبع اظهار داشت : ما که نمیتوانیم جنبش اصلاح طلبی را فدای یک مشت دانشجو ی چپ کنیم!
بله , خط شکوفائی مثل همیشه حیات داشت. با هر تکانی در ساختمان قدرت ,چهره مینمود و خزندگان این بینش ,به بدنه تشکل کوچک خارج از کشور خود را می سائیدندو یار گیری می کردند.
انتخابات سال ٨٨و پیامد بعد از آن , سازمان «اکثریت »را از انحلال یاد شده نجات بخشید.
این بار دیگر حزب توده ایران نبود تا نیازمند یک تشکیلات انبوه سراسری برای پیش برد برنامههای حزبی خود باشد.سیاست شکوفائی این باربا حضور اصلاح طلبان و بخشی از نیروهای ملی ـ مذهبی که با گشاده روئی پذیرای هر محفلی از جانب «اکثریت »شدند از هر زمان شکوفا تر خود را نشان دادند.شرکت در جشن های سازمانی , نشست های مشترک پالتاکی و با حمایت بادیگاردهای اعضای «اکثریت» در نشست های مشترک بیرونی ,بله , تازه واردان نیاز مند دستگیری و حمایت بودند. بحرانی که خط پنهان گشته را آزار میداد و نیروهای حامی را به چاره جوئی وا میداشت , دیگر نیاز به ادله نبود.موجی از سبز براه افتاده بود که اعضای مسئول و مجری «اکثریت» را با دست بند سبز , سربند سبز و شال و تی شرت و... مشاهده می کردید.لشگریان آن «جنگ خانگی »پشت جبهه خود را در خارج از کشور با حامیان خط شکوفائی در سازمان «اکثریت » تدارک می دیدند.این روند تا بدانجا ادامه یافت که عدهای را هم به فکر یافتن آلتر ناتیوی از نوع دیگر به ساختمانها «ناتو» کشاند. این نوع سیاست ورزی نشان از وجود دمکراسی درون حزبی نیست. نشان از سایه افکندن یک نوع بی پرنسیبی هست که تشکیلات اکثریت در خارج از کشور نمیتواند آن را از خود دور نماید.چطور میشود به ساختمان «ناتو» وارد شدو با دشمنان قسم خورده مردم قهوه نوشید, پس از مدتی در کنفرانس تشکیل چپ بزرگ! جزو برگزار کنندگان بود؟
این شکوفائی خزان پذیر نیست!همیشه در ایستگاههای متعدد بار و بنه اش را نو میکند و ادامه می دهد. این نوع نگرش در هر دوره ای توان بازسازی بدنه ی همراه خود را دارد. بنا بر این از منظر احترام به اندیشه و فعالیت سیاسی هیچ ستیزی با تشکیلات «اکثریت» نباید سازمان یابد. هر شخص و گروه و سازمانی میتواند چارچوبی برای خویش تنظیم نماید و نیروی در برگیرنده اش را تغذیه کند .آنچه از سازمان «اکثریت» باقیمانده است این تفکر میباشد که ,برای آن آئین نامه خاص خود را هم تنظیم کرده است. بار اول ,زمانی در ٣۰ سال قبل با مهاجرت ناخواسته , خیل عظیم اعضا و هواداران را با یک جمله فاقد شناسنامه کردند , بار دوم , پس از کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ اعلام نمودند در ایران تشکیلاتی ندارندواینک در خارج از مرزهای میهن , برای کسانی که نمیتوانند در چارچوب جدید شان قرار گیرند پشت دروازه تاریخ چپ, میدان وسیعی رانشان داده اند.
این است فرجام آن تفکری که از دوران شکوفائی تا به امروز بر سازمان «اکثریت»سایه افکنده است.
کاوه بنائی ـ رم
k.banaei@yahoo.com
|