تئوری ثنویت در تبیین کلاف سردرگم انقلاب - برزویه طبیب - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : البرز

عنوان : مشوق من برای نوشتن آن چند خط
‫کیای عزیز، ‫نمیدانم تاکنون، شاهد ریزش بهمن بوده ای.
وقتی برف به حدی فوق اشباع روی هم جمع میشود، با مختصر لرزش، صدای قوی و ناهنجاری. توده های عظیم برف، برف سفید و ‫زیبا، به پایین غلتیده، و هر مانعی را مانند پر کاهی به پایین پرتاب می کند.

‫بنابراین چه ترس از بهمن داشته باشیم و یا نه، وقتی ‫شرایط آمدن بهمن فراهم باشد، بهمن خواهد آمد، ‫چنانکه شاهد آمدن بهمن ۵۷ بودیم.

‫اما مطلب اینجاست، آیا بهمن ۵۷، دردی از دردهای جامعه ایرانی را التیام داد، و اگر نداد، چرا، و درست به همین خاطر، و برای پاسخ به این چرا، و در مباحثه با نوشتار برزویه‫، چند خط نظر ذیل تحت عنوان «اپوزیسیونی متشکل، قانونی و علنی در کشور» را نوشتم، ‫
‫اینکه شما از آن چند خط، مفهومی به نام«چرا این همه ترس از یک بهمن دیگری» را استخراج میکنی، برایم کمی تعجب آور است. باری به هر جهت، ترس از بهمنی دیگر، مشوق من برای نوشتن آن چند خط نبود و نیست.
۶۱٨۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱٣۹٣       

    از : کیا

عنوان : احتمال بهمن دیگری "انقلاب دیگری" نه تنها منتفی نیست بلکه محتمل است.
چرا این همه ترس از یک بهمن دیگری!

یک انقلابی‌ از انقلاب ترسی‌ به خود راه نمیدهد بلکه به مهندسی‌ آنمیپردازد.

حاکمیت ولایی اگر اینگونه ادامه دهد راهی‌ و جایی‌ برای نفس کشیدن نمیگذارد و جبران مردمرا به انقلابی‌ دیگر پیش میکشاند.

اتحاد همهٔ نیروهای اپوزیسیون دمکرات چه مذهبی‌ و چه سکولار شرط ابتدایی یک موفقیت است.

سعی‌ کنیم از یک رفراندم عبور کنیم و به ولایت وحشیانه یک مشت زالو صفت از تن‌ این مرز و بوم پایان دهیم.
۶۱٨۵۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : اپوزیسیونی متشکل، قانونی و علنی در کشور
سخنی کوتاه در باره طرح «بهمن دیگر» و آیا نیازی به بهمنی دیگر هست

‫تکیه گاه بهمن آینده شما، معلم مدرسه، استاد دانشگاه، پرستاران، هنرمندان تئاتر، شاغلین دفاتر روزنامه ها‫ که نه لباس نظامی بر ‫تن دارند، و نه اهل پوشیدن عبا و عمامه اند، و نه وُسع و خُلق ماشین سواری در ماشینهای آخرین سیستم را دارند، هستند

‫و از جایی که از دیدگاه شما کارگران زمان حاضر، تنها آن دسته از افرادی نیستند که «در ساختمانهایی با دودکش بلند» یافت میشوند، نیروهای برشمرده فوق نیز در زمره کارگران به شمار می آیند. و اصولا از دیدگاه شما، «... تعداد آنها[کارگران] چنان زیاد است که غیر کارگران را به سختی میتوان در بین آنها[جامعه ایرانی] پیدا کرد...»
و سرانجام اینکه از دیدگاه شما، ‫‫این نیروی عظیم کارگری از جایی که «...دانا و سازمان پذیر...» هستند‫، وقتی «...طبقات فرادست و دولت با در تنگنا قرار دادن کارگران، بر شاخ نشسته و بن ببُرند...» بهمنی دیگر خواهند آفرید.

واقعیت موضوع این است،‫ که نیروهای موردِ نظر شما، به تمام و کمال در دهه پنجاه،‫ وقتی شاه و دستگاه حکومتیش‫ بر شاخ نشسته و بُن می بریدند، فعال بوده و بهمن ۵۷ را آفریدند،‫ و همانگونه که شما ‫یادآور شده ای، با دانایی در سازمانهای مختلف سازمان یافتند، ‫جمعی در حزب ایران، جمعی در حزب توده، جمعی در حزب الله، جمعی در ‫سازمان مجاهدین، فدایی، پیکار و....، که خوب طبیعی هم بود که آنها چنین کنند، ‫چرا که آنها دارای مذاق، اشتیاق و ‫سلیقه متفاوت بودند.

‫‫اما مشکل از آنجا آغاز شد، که همچنان هم امتداد دارد، هر یک از دستجات، کم یا زیاد، خود را، و تنها خود را‫ وارث کل کشور و معدن همه افکار خوب ‫و پسندیده فرض کرده، و هر دسته و گروهی به جای، تکیه واقعی بر وجوه اشتراک، سعی در به زیر ذره بین بردن وجوه افتراق، و تأکید نامعقول و مبالغه آمیز بر برتری خود بر دیگر نیروها کرده و می کند.

‫مشکل کشور ایران، با وقوع بهمنی دیگر حل نخواهد شد، حل مشکلات وابسته به این است، که‫ ما ایرانیان، که در دستجات و افکار مختلف خود را سازماندهی کرده ایم، یاد بگیریم، منافع ملی کل کشور برتر از هر منفعت گروهی است، ایران متعلق به تمام ایرانیان بنابراین تمام دستجات ایرانی حق حیات علنی در کشور دارند،‫ حق تنفس و اظهار نظر حتی و بخصوص برای مخالفین نظر خود قائل باشیم و.....، اگر چنین کردیم، همواره اپوزیسیونی متشکل، قانونی و علنی در کشور داشته، و مشکلات جامعه از طریق گفتگوهای دوستانه و منطقی‫، و نه حبس، حصر، تبعید‫ و شکنجه های فیزیکی و روحی، حل خواهد شد
۶۱٨۴۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣۹٣