بازگشت به کاشی ها


طاهره بارئی


• کبوتران خمار
سنگر گرفته اند بر قرنیز های سرد
زخم بالهایشان
دَلمه‍ی بسته از دوده و غبار ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۵ فروردين ۱٣۹٣ -  ۴ آوريل ۲۰۱۴


 
کبوتران خمار
سنگر گرفته اند بر قرنیز های سرد
زخم بالهایشان
دَلمه‍ی بسته از دوده و غبار

دیگرنه جنبشی، نه میل پرواز
شانه میزند آن پر های آشنا با الفبای آسمان را
پنجره های باد کرده از غرور در قفایشان،
که میدمند
شیپور های استهزا را


دانه ای نمی ریزند
دیگر برای پرندگان برابر دکانها
و انگشت هیس مدام را ه میرود
ارّه کشان بر لبان

ازین مسیر
آدمیان متصل به سیمها میگذرند
برزنت مسابقه پهن شده
و گوشی های آویزان از تابلوی مغازه ها
خاکه‍ی هیاهو می پاشند
بر بده بستان سیمها

کبوتران رنجور
کبوتران ناشی
که نان به نرخ روز نخورده اند
گرائیده به هیئت گدایان
ته سیگار به غنیمت می برند
از زیر اتومبیلها
جائی که شبها
آرامشی پهن میکنند بیخانمانیشان را
تا آدمیان مجازی
درگیر با سیمها
و در سخن با خود
گیر نکنند به آنها


روزی در این محلّه
گرمابه ای برای پرندگان داشتیم
ورودیه اش بلورمضاعف بود
امروز از آن تنها نامی باقی ست
که کاشی های گوشه جویده
تقسیم میکنند بین خود جوازش را

روزی در این محلّه
چناری از پرندگان داشتیم
و شبانه روز پر های رقصان پخش میشد
از طَرَب های طبق طبق انباشته

امروز برج ها داریم
دریچه ها ی تفاخر داریم
گاراژهائی به گنجایش توّهم
که با هیچ ارزنی
خش نمی اندازند برق زحمتش را


شاید این گنجشک هم که در حیاط
می پلکد چون کانگوروئی
و در ِ ظرفهای زباله را بر میدارد
مخلوق کامپیوتر هاست
رابات پلاستیکی ست
که از کرامت فروشگاهی به این سو تابیده


شاید باید به کاشی های آبی بازگشت
و جوهره لعاب آنرا نوشید
تا سر از باغهای مینیاتور در آورده
و گذاشت تا بلبلان گلشن راز بنگارند
با بالهائی از نگارستان
سپیده دم جانمان را

شاید باید گذرنامه ای فراهم کرد
داد دست پرندگان
کیپ بست پشت سر
پنجره ها را

سفر را باید پاشید
بر چمنهای روی نُک پا