سکوت اصلاح طلبان، هیاهوی محافظه کاران، وظیفه ی چپ!


• چشم بستن بر مساله فقر و گرانی و بازی کردن در میدان «دموکراسی» محدود و بی بنیه ای که نمی تواند تماس موثری با منافع اقشار کم درآمد بگیرد، خطر روی کار آمدن دوباره ی یک جریان شبه فاشیستی را با خود دارد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۵ فروردين ۱٣۹٣ -  ۴ آوريل ۲۰۱۴



اخبار روز - گزارش دریافتی: روزنامه ها، سایت ها و مقامات اصلاح طلب این روزها کمتر در مورد گرانی ها و وضع بد اقتصادی می نویسند و می گویند. این «رسالت» فعلا به دوش رسانه های رقیب آن ها افتاده است. در دوران احمدی نژاد برعکس بود، اصلاح طلبان از گرانی ها خبر می دادند و شکوه می کردند، محافظه کاران مخالف احمدی نژاد هم در این مورد خبرها و انتقادهایی منتشر می کردند، دولت هم که وضع بد اقتصادی را به طور کلی انکار می کرد.
این جابجایی نقش ها نشان می دهد که برای همه ی جناح های حکومت، موضوع گرانی، وضعیت اقتصادی و معیشت مردم وسیله ی «جنگ قدرت» است، وسیله ی زمین زدن رقیب است. هم تجربه ی دوران اصلاحات، هم تجربه ی دوران اعتدال و البته تجربه ی دوران محافظه کاران نشان داده است که در اساس گامی برای بهبود معیشت مردم برداشته نمی شود مگر در خدمت مبارزه با گروه رقیب و جمع کردن رای باشد. پنهان کردن وضعیت بد معیشتی مردم، گرانی ها که ادامه دارد و اوضاع خراب اقتصادی از سوی اصلاح طلبان و اعتدال گرایآن، حکایت فرو کردن سر خود در برف است.
اصلاح طلبان در دوران خاتمی هم این اشتباه را کردند. به بهبود وضعیت معیشتی مردم توجهی نکردند، تصمیماتی گرفتند که به ضرر کارگران و زحمتکشان بود و کارگران اولین گروه اجتماعی بودند که از آن ها بریدند. به نظر می رسد همین وضعیت دارد تکرار می شود. طرفدان دولت و اصلاح طلبان یا دل خود را به آمارهای مسئولان دولتی خوش کرده اند و یا تقصیرها را به گردن دولت قبلی می اندازند. اما تصمیمات مهلکی مثل تعیین حداقل دستمزد سال ۹٣ چه ربطی به دولت قبلی دارد؟

تعیین حداقل دستمزد در اسفند ماه گذشته بزرگترین ضربه ای بود که دولت روحانی به کارگران و اقشار کم درآمد زد. این تصمیم که خلاف همه ی وعده های انتخاباتی او بود، کارگران را در شوک فرو برد. بدنبال این تصمیم خشم و ناامیدی گسترده ای در میان کارگران بروز کرده و بخش های زیادی از آن ها احساس می کنند که فریب خورده اند. به نظر می رسد این بار هم رشد نارضایتی و مخالفت با دولت «تدبیر و امید» از صفوف کارگران و اقشار کم درآمد شروع شده باشد.

این اما یک جنبه ی مساله است، مساله ی مهم این است که این نارضایتی ها به کدام سمت هدایت خواهد شد. نارضایتی ها اقتصادی دفعه ی قبل موجب روی کار آمدن جریان احمدی نژاد شد که شعارهای پوپولیستی می داد. در این وضعیت مسئولیت بیش از همه بر دوش نیروهای چپ و فعالین کارگری ایران است که سعی کنند نارضایتی ها را سازماندهی و هدایت کنند و مانع روی کار آمدن یک جریان ارتجاعی پوپولیست از داخل حکومت بشوند. متاسفانه در میان عده ای از فعالین سیاسی چپ ایران رفتار دولت روحانی با کارگران و زحمتکشان الویت چندم هم نیست. آن ها هم همراه و همدوش اصلاح طلبان در مورد ضربه ای که دولت «تدبیر و امید» در اسفند ماه گذشته به کارگران زد ساکت و خاموش هستند و ترجیح می دهند این فاجعه را به روی خود نیاورند. برای آن ها شاید پست های «ظریف» در فیس بوک هیجان انگیزتر از تصمیمات مهلک علیه طبقه ی کارگر است.
وضعیت حساس است. نیروهای چپ، طرفداران واقعی دموکراسی و عدالت اجتماعی باید نوع نگاه خود را عوض کنند. چند تجربه ی حرکات های اجتماعی و تحولات سیاسی در دو دهه ی اخیر نشان داده است که چشم بستن بر مساله ی فقر و بی توجهی به موضوعات مربوط به عدالت اجتماعی و بازی کردن در میدان «دموکراسی» محدود و بی بنیه ای که نمی تواند تماس موثری با منافع اقشار کم درآمد و ضعیف جامعه ی ایران بگیرد، خطر روی کار آمدن دوباره ی یک جریان شبه فاشیستی را زیر پرچم عدالت خواهی دروغین با خود خواهد داشت.