نشانی های مادرم - مجید نفیسی

نظرات دیگران
  
    از : پروین کرد

عنوان : حسود نیستم اما خودرا نمیتوانم از اندکی حسرت بری دارم!!!! و چه پیام زیبایی برای مادرداده اید شما
و زیباتر از آن تصویریست که پیر سالی مادر را درکنار فرزند مینماید، و من بی چشش این لذت و خوشبختی و خوشوقتی، آنرا بفرزندان فرزندانم بزبانی و فرمی دیگر میچشانم . بچه بودم و او جوانمرگ شد و گورش را جز چند باری ازبچه گی و بالاجبار و پس آن( بدلخواه) ندیده ام . بیش از ۶ دهه است که رفته است و نیمدانم هنوز گوری هست یانه؟ و چه بهتر که نباشد ، گور یاد آور مرگ و نیستی است اما آنان که دیگر نیستند بمانند همه ی زندگان غایب از نظر ، در تمام لحظات زندگی در دل و جان و رگ و پی حضور و وجوددارند ..اما ترانه ایکه جناب مادرتان زمزه میکرده اند(تو که ماه بلند آسمونی، منم ستاره میشم دور تو میگردم و الاآخر ) : تا آنجا که من با یادهای بچگی ام دمخور است ، از آوازه خوان زنی بوده است و نه تاج اصفهانی که یادش بخیر پدرم از مجذوبانش بود ، و مهم نیست چه کسی آوازه خوان زن یا (تاج اصههانی مرد) آنرا آواز کرده باشد ، اما آنچه که از یادهای بچه گی ام مانده است ، زمانیست که من و دختری دیگر از همخونان نزدکم این ترانه را میخواندیم و غلطهای لفظی و کمبود های ظرافتی اش را نزدیکی دیگر (غیر فارسی زبان و غیر ایرانی ) به ما یاد آوری میکرد ! ( تو که ستاره میشی دورم میگردی ،،،،، منم ((ابرو)) میشم دور تو میگردم ((( آی دلبر))) که هم (ابری )را غلط گیری میکرد و هم آی دلبر پایانی را یاد آوری ،و یادش بخیر (تا تا اورسولا ی بس مهربان و عاشق) ...... شما انسان خوشختی هستید و قدر این شانس را( که لحظاتیست بینهایت در مادر داشتن) بدانید ، برایتان آرزوی سلامت دار م
۶۱۹۷٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣۹٣