از : کیم میر
عنوان : آنجا که زبان از کلام باز میماند
به استقبال شعر استاد...***&& به این خلیج!----به این انگشتنما گون فارس-----و برکناره ش مینگرم-------------که رو بدریای عمان دارد-------------------درمیانه تنگراه ئست------------ بمانند گل گوشت خوار-------که اهلان و نااهلان را ------بترغیب میخواند بخود------ومن ---- ----باده نوش این وادی سرخوشی-----تمنای وصال و شیفتهنام را --------رها نمیکند مرا --------این هبوط رویا گون-----و نمیگذاردم آرام ------- این آب آتشزای خلکسنئشه اور----------------شاید در وراء بهمیارم در آید-----مرا آ نچه در توان بود --------بفشاری در آمدم------که شاید خلاصی یابم.
۶۱۹۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣۹٣
|