دفاع از شاهرخ زمانی، دفاع از جنبش کارگری ایران است


حسن رحمان پناه


• اکنون که شاهرخ زمانی در زندان و در اعتصاب به سر می برد و دهها فعال کارگری و مبارز دیگر جنبش های اعتراضی و مبارزاتی در سیاه چال های رژیم اسلامی محبوس هستند، دفاع از آنان،خواست فوری و بدون قید و شرط آزادی تمام زندان سیاسی، خواست جنبش کارگری و مردم آزادیخواه و حق طلب در ایران است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۱ فروردين ۱٣۹٣ -  ۱۰ آوريل ۲۰۱۴


شاهرخ زمانی فعال کارگری دربند، از رهبران و چهرههای شناخته شده، جسور و فداکار جنبش کارگری ایران، بیش از ٣٣ روز است در اعتصاب غذا و در شرایط دشواری در سیاهچالهای رژیم اسلامی، در دفاع از حقوق انسانی کارگران، زندانیان دربند و همه انسانهای شایسته زندگی انسانی به سر میبرد. شاهرخ زمانی ٤٩ ساله، عضو "هیات بازگشایی سندیکای کارگران نقاش و تزیین ساختمان" است که در ١٨ خرداد ١٣٩٠ در شهر تبریز به وزارت اطلاعات این شهر منتقل شد. این فعال دلسوز کارگری در بیدادگاه رژیم اسلامی در تاریخ ٧مرداد همان سال در طرحی از پیش تدارک دیده شده توسط وزارت اطلاعات رژیم و به اتهام جعلی "تشکیل گروهای مخالف نظام" به ١٠سال حبس تعزیزی و به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام" به یک سال حبس تعزیز و جمعآ به ١١ سال زندان تعزیزی محکوم شد. این فعال و دلسوز جنبش کارگری، بیش از دو سال است که در شکنجهگاههای قرون وسطایی رژیم اسلامی به سر میبرد.
جانیان اسلامی شاهرخ زمانی را به اتهامات "تشکیل گروهای مخالف نظام و فعالیت تبلیغی علیه نظام" که هر دوی آنها یک "جرم" و در واقع فعالیت علنی و اعلام شده وی در "کمیته پیگیری" یا بقول آنان"معاندین نظام" و کوشش برای ایجاد نهاد و تشکلهای مستقل کارگری از دولت و کارفرما که وظیفه هر کارگر فعال و مبارز میباشد، بیش از دوسال است در زندانهای (تبریز، یزد، گوهردشت و قزل حصار) دربند نگه داشته می شود. شاهرخ زمانی ابتدا در حمایت از اعتصاب درآویش گنابادی در بند، دست به اعتصاب زد. آمران و قاتلین اسلامی در زندان گوهردشت به جای توجه به خواست انسانی این زندانی سیاسی و دیگر زندانیان دربند، به منظور جدا نمودن آنان از هم، زهر چشم گرفتن از شاهرخ و دیگر هم بندهایش، درهم شکستن آراده جمعی آنان و پایان دادن به این حرکت انسانی، شاهرخ زمانی را از دیگر زندانیان و دوستانش جدا و از زندان گوهردشت به قزل حصار تبعید نمودند. تبعید شاهرخ زمانی از زندانی به زندان دیگر و از شکنجهگاهی به شکنجهگاه دیگر، بخشی از طرح و اقدام شکنجهگران حرفهای و آربابان آنان برای در هم شکستن روحیه مقاومت و حق السکوت از این فعال کارگری دربند است. این اقدام ضدانسانی مسئولین رژیم با اعتراض و ادامه اعتصاب شاهرخ زمانی مواجه شد.
اکنون بیش از یکماه از اعتصاب غذای شاهرخ زمانی می گذرد و این فعال کارگری در وضعیت جسمی وخیمی به سر میبرد.
به گزارش "کمیته حمایت از شاهرخ زمانی" بیش از ٢٠ کیلو از وزن وی کاسته شده و نگرانی در مورد سلامت وی روز به روز بیشتر می شود. از روز اول اعتصاب غذای شاهرخ زمانی، بویژه طی ده روز اخیر ،اعتراضات گستردهای در داخل و خارج کشور در حمایت از این کارگر مبارز دربند و علیه رژیم جمهوری اسلامی به راه افتاده است.
تاکنون دهها حزب، سازمان، نهاد کارگری و بشردوست، طی اطلاعیههای جداگانه یا مشترک حمایت خود از خواست شاهرخ زمانی و در محکومیت جمهوری اسلامی منتشر و به اطلاع جامعه، نهادهای بین المللی، کارگری و بشر دوست رساندهاند. جمع وسیعی از نویسندگان، روزنامهنگاران، فعالین کارگری، دانشجویان، فعالین سیاسی، فعالین درتبعید، طی بیانیهای و با امضای آن، از خواست انسانی شاهرخ زمانی، حمایت و جمهوری اسلامی را در اقدام علیه این فعال کارگر محکوم کردهاند. تشکل "کارگران آمریکا علیه جنگ" طی اطلاعیهای و به گفته هماهنگ کننده این تشکل که نمایندگی ١٥٠تشکل کارگری در آمریکا که وابسته به کارگران آمریکا علیه جنگ است، اعتراض شدید خود را نسبت به "نقض ابتدایی ترین حقوق انسانی شاهرخ زمانی و محمد جراحی و اذیت و آزار آنان در هنگام حبس اعلام داشته است." در داخل کشور نیز کلیه تشکل و نهادهای کارگری از جمله "کمیته هماهنگی، کمیته پیگیری، اتحاد آزاد کارگران ایران، سندیکای کارگران نقاش و تزیین، سندیکای شرکت واحد، کمیته حمایت از شاهرخ زمانی، کمیته حمایت از کارگران دستگیرشده مهاباد و دهها جمع، فعال و منفرد کارگری و مبارز دیگر، طی فراخوانهایی حمایت خود را از شاهرخ زمانی به اشکال مختلف بیان کردهاند. در شهر سنندج، فعالین کارگری این شهر اعتصاب غذایی به مدت ٢٤ ساعت از ١٢ شب دوشنبه تا ١٢ شب سهشنبه اعلام نمودند. گلگشتی توسط "کمیته حمایت از شاهرخ زمانی" و با حضور دیگر فعالین کارگری در روز چهارشنبه ٢٠فروردین سازماندهی شد. اکنون فضایی از وحدت و همبستگی در صفوف فعالین کارگری، نهادها و تشکل های کارگری، فعالین سیاسی، معلمین، دانشجویان، روزنامهنگاران و دیگر مبارزین و کمونیستها، احزاب و سازمانهای چپ و سوسیالست و مدافع حقوق کارگر، افراد و شخصیتهای منفرد و غیره در داخل و خارج کشور از آمریکا و اروپا، تا اسیا و استرالیا و ژاپن، از ترکیه و عراق تا پاکستان و ایران و سنندج سرخ، به صورت شبکهای در هم تنیده، اما بدون هماهنگی گسترده و ستاد رهبری واحد فراگیر، شکل گرفته است. این حرکت گسترده در دفاع از شاهرخ زمانی، در ضدیت با نظام استبداد مذهبی حاکم بر ایران که شاهرخ زمانی و دهها و صدها فعال کارگری و مبارز را تنها به صرف آزاد اندیشی، مخالفت با سرکوب و کشتار، دفاع از حقوق ابتدایی انسانها، بویژه طبقه کارگر و اقشار محروم و رنجدیده، دربند و شکنجهگاههای قرون وسطایی نگه داشته، عرض اندام کرده است. این صف انسانی معترض، مبارز و ایجاد شده، اقدام جنبش ما و قطرهای از دریای اقیانوس ما و بخش کوچکی از نقطه قوت جریان ما، طبقه کارگر جهانی و انسانیت آزادیخواه است.
اقدامات تا کنونی، نه تنها در دفاع از شاهرخ زمانی و دیگر زندانیان کارگری و سیاسی دربند، بلکه در مقابل قطب ارتجاعی و سرکوبگر سرمایه جهانی، در برابر عربده کشی امپریالیستها و جنگ طلبی آنان به نیابت از مجتمع های صنعتی-نظامی و به منظور جلوگیری از تبدیل ایران و یا هر کشور دیگری به (عراق، افغانستان، لیبی، سوریه) و حتی یونان و اوکراین، تنها این الترناتیو و قطب کارگری، چپ، انساندوست و مدافع محیط زیست است که میتواند جامعه را از بربریت نظام سرمایه به جامعهای شایسته حیات و زندگی هدایت و رهنمون شود. این حرکت، غرورآفرین و مایه درس آموزی است.
اما در طرف مقابل، جمهوری اسلامی طبق روال همیشه در طول حیات سرکوبگرانه خود، با تهدید تشکل های کارگری و اجتماعی و فعالان داخل کشور و سکوت در برابر نهادها، احزاب و فعالین خارج کشور، تلاش کرده، مبارزه طبقه کارگر برای کسب حقوق صنفی و سیاسی خود که فعالین جسور و فداکار آن از قبیل (شاهرخ زمانی، محمدجراحی، رضا شهابی، پدرام نصرالهی (نهبهز) علی نجاتی، محمد مولانایی، یوسف آب خرابات، واحد سیده، بهنام ابراهیم زاده، وفا قادری و دهها و صدها فعال کارگری و مبارز دربند یا از بند رها یافته کارگری دیگر با قرار وثیقه و منع فعالیت، که مدام تحت نظر و کنترل نهادهای امنیتی و اطلاعاتی بوده و سالهای با ارزش زندگی و جوانی خود را در سیاهچال های استبداد مذهبی حاکم بر ایران سپری کرده یا میکنند، کم اهمیت جلوه دهد. سعی کرده با فضاسازی حول مذاکرات هستهای با قدرتهای امپریالیستی ١+٥ و بقول رهبرشان "نرمش قهرمانانه" و به زبان آدمیزاد، تسلیم زبونامه، افکار عمومی را در داخل و خارج کشور از وضعیت اسفبار اقتصادی، از گسترش روز افزون فقر، بیکاری، اعتیاد و دیگر معضلات اجتماعی، و از استبداد نهادینه شده سیاسی با زبان چربی "حسن روحانی" رئیس جمهور برآمده از نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و با دروغ های آخوندی، با تشدید فضای سرکوب، زندان و شکنجه، در راستای نیازهای بازار جهانی سرمایه، جواب دهد. در همین راستا هم اکنون طیف وسیعی از فعالین کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی پیشرو و ضداستبدادی را در سیاه چال های خود نگه داشته که شاهرخ زمانی تنها یکی از آنان، اما از چهرههای برجسته و فداکار آنان است.
اگر چه اعتصاب غذای فردی و حتا دستهجمی توسط زندانی یا زندانیان عملی شجاعانه و مایه گذاشتن تمام از جان و جسم و به استقبال مرگ شتافتن است و به هیچ بهانهای نمی توان آن را کم اهمیت شمرد، اما با توجه به سبعیت حاکمان در قدرت، بویژه در کشورهای استبدادزده همچون ایران که ادامه حیات زندانی در اعتصاب غذا، با مخاطرات جدی روبرو می شود، لازم است از اقدام به چنین روشی از مبارزه و یا ادامه طولانی مدت آن اجتناب نمود. اما زندانی سیاسی که با اگاهی پا به میدان نبرد با حاکمان نهاده و در تنهایی و سلولهای انفرادی نیز یک تنه به نبرد آنان می رود، باید به اقدامش احترام گذاشت و در مسیر تحقق خواست و مطالباتش از جمله رهایی از بند، مسیر مبارزهاش را تقویت و هموار نمود.
اکنون که شاهرخ زمانی بیش از یک ماه است در تقابل با استبداد مذهبی حاکم بر ایران و خواست انسانی بازگشت به میان هم سلولانش، یک تنه به نبرد مرگ و زندگی رفته و در اعتصاب غذا به سر می برد، شایسته بیشترین حمایت و پشتیبانی مبارزاتی است. جنبش کارگری ایران علیرغم محروم بودن از ساز و برگ لازم (تشکل های مستقل کارگر) در نبرد با استبداد مذهبی-نظامی جمهوری اسلامی، جنبش واقعی و حاضر در صحنه است. این جنبش بعد از ضربات پی در پی ضدانقلاب اسلامی طی ٣٤سال اخیر، به همت فعالین و پیشتازان آن کمر راست کرد و در حال نشو و نما است. وحشت جمهوری اسلامی از این جنبش، تحمیل فقر و فلاکت اقتصادی بر آن از جمله حق دستهای سه بار کمتر از خط فقر (٦٠٨هزارتومان) برای سال ٩٣ و متناسب با آن زور و سرکوب سیاسی علیه فعالین این جنبش و محروم کردن آن از تشکلات خودساخته کارگران، مستقل از کارفرما و دولت، از وحشت جمهوری اسلامی از آن ناشی می شود. جمهوری اسلامی و کل سرمایهداری ایران مرگ خود را در رشد، گسترش و اتحاد جنبش کارگری و هژمونی آن بر دیگر جنبش های اصیل و مبارز اجتماعی می بیند. دستگیری، زندان، شکنجه، منع فعالیت متشکل، قرار وثیقه سنگین برای فعالین دربند این جنبش، و دهها نمونه دیگر از ستم و سرکوب فعالین و مبارزین این جنبش ها مسیر و روش جمهوری اسلامی و دیگر حکومت های استبدادی برای خفه کردن این جنبش ها است. اما تاریخ و مبارزه اگاهانه، سازمانیافته و متحدانه طبقه کارگر و مردم تحت ستم خلاف آنرا نشان داده و اثبات کرده است.
اکنون که شاهرخ زمانی در زندان و در اعتصاب به سر می برد و دهها فعال کارگری و مبارز دیگر جنبش های اعتراضی و مبارزاتی در سیاه چال های رژیم اسلامی محبوس هستند، دفاع از آنان،خواست فوری و بدون قید و شرط آزادی تمام زندان سیاسی، خواست جنبش کارگری و مردم آزادیخواه و حق طلب در ایران است. دفاع از شاهرخ زمانی و دیگر فعالین کارگری و دیگر مبارزین دربند، دفاع از جنبش کارگری ایران است.