فساد و قدرت سیاسی در حکومت جمهوری اسلامی - شهریار ایازی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۹ فروردين ۱٣۹٣ -  ۱٨ آوريل ۲۰۱۴


فساد مالی به موضوعی عادی برای مسئولین حکومت اسلامی تبدیل شده است. مسئولین حکومتی از رئیس مجلس و رئیس دولت گرفته تا دیگران، آن‌ قدرراحت از رشوه‌های میلیاردی صحبت می‌کنند که انگار دارند راجع به پول خُرد یا پول توجیبی بچه ها حرف می‌زنند. اما پس از فساد مالی موضوعی که دارد آن‌هم به موضوع عادی دیگری در حکومت اسلامی می باشد، فساد و رسوائی اخلاقی مقامات حکومتی است. البته عموم مردم نیز تردیدی در فساد مالی و اخلاقی مقامات حکومتی نداشته و ندارند. اما چیزی که جدیدامطرح است اعتراف به شیوع آن در بین مسئولین حکومتی می‌باشد.
حدود چند هفته قبل، اکبر ترکان وزیر دفاع دوران رفسنجانی که در اوایل روی کار آمدن احمدی‌نژاد، معاون وزیر نفت او نیز بوده، در همایشی به نام “اخلاق حرفه‌ای” در محل “جامعه مهندسین مشاور” به مساله فساد در حاکمیت اشاره کرد و گفت: “فساد تا خرخره دولت را فرا گرفته است”. او با بیان این که در دستگاه‌های دولتی تا رشوه ندهید کار شما راه نمی‌افتد گفت: “در مواقعی اسم این رشوه زیر میزی بود، اما الان روی میزی شده و حتی با شما بحث و چانه‌زنی هم می‌کنند”. وی سپس به فساد مالی در شهرداریها، بانکها، ثبت اسناد و قوه قضاییه اشاره کرده و می‌گوید: “یکی از دوستان تعریف می‌کرد برای پیگیری پرونده‌ای نزد یک وکیل رفتم ایشان پرسید شما وکیل با قاضی می‌خواهید و یا بی‌قاضی. هر کدام تعرفه جداگانه‌ای دارد.”.
واقعیت این است که مساله فساد مالی و اخلاقی در جمهوری اسلامی سابقه‌ای سی و چهارساله درعمرحکومت دارد. نمونه‌های آن نیز کم نیستند. بارها کسانی مانند پالیزدار آمدند و مطالبی در مورد فساد مالی مقامات درجه یک حکومت گفتند و رفتند. اما اگر فساد مالی و رسوائی اخلاقی در حکومت اسلامی این‌ قدر ریشه دارد، نتیجه‌ی چیزی جزء ساختار حکومت استبدادی نیست.
دیکتاتوری اسلامی – حکومتی که رهبرش خودرا مافوق همه می داند و به هیچ کس وهیچ نهادی دربرابر اعمال و رفتار‌ش پاسخگو نبوده و نخواهد بود و هر گونه اعتراض‌شان را نیز سرکوب می‌کند. قدرتی که در زندان‌ها هر کاری را برای خود مجاز می‌داند، از شکنجه و قتل جوانان در کهریزک گرفته، تا تجاوز و سوزاندن اجساد قربانیان, حکم های چند دقیقه ای در دادگاها وبدون وکیل .(برادران زمین خوار لاریجانی ها که دو نفر ازبرادرها در راس دو قوه حکومت هستند) همه این‌ها ریشه در قدرتی دارد که جدا از مردم بوده و برای خودشان قدرتی الهی قائل می باشند. این نوع حکومت‌ها هستند که زمینه‌های رشد فساد را بوجود می‌آورند. این قدرت است که وقتی به عرصه‌ی اقتصادی پا می‌گذارد، سعی می‌کند با بهره‌گیری از همان قدرت الهی همه را سرکیسه کند، آن هم در کشوری که دولت به نام دین ومذهب وچنگ انداختن بر منابع بزرگ مالی هم‌چون نفت، خود به مرکزی برای کسب ثروت‌های افسانه‌ای تبدیل شده است. از همین‌روست که قدرت و تلاش برای بدست آوردن آن اهمیتی دو چندان می‌یابد و بازازاین جاست که میزان فساد در کشور به‌ابعادی این چنین شگفت‌آور و کم‌نظیر می‌رسد. فرق نمی‌کند که دولتها میرحسین موسوی بوده، یا خامنه‌ای، رفسنجانی بوده یا خاتمی و احمدی‌نژاد و حالا روحانی. در تمام این سال‌ها منابع ملی توسط حاکمان فاسد و جنایتکارغارت شده وهرگزسهمی ازآن درآمدها نصیب مردم ایران نشده است و نخواهد شد.
چرا امروز مساله فساد مالی و رسوائی اخلاقی رژیم آن‌هم در ابعادی این چنینی مطرح می‌شود؟ این موضوع نیز به فساد وعده ای بیسواد وگدا زاده درنظام برمی‌گردد. فساد در حکومت‌هایی که دوران عمر آن‌ها آغاز می‌شود نه فقط بیشتر ازهمیشه از پرده بیرون می‌افتد, بلکه به اوج خود نیز می‌رسد. حکومت جسمی است که در حال مرگ است که هرکسی مشغول کندن تکه‌ای از آن برای فردای خود می‌ باشد وهمگان عجله دارند تا هر چه زودتر تکه‌های بیشتر و بزرگتری بدست آورند، چرا که فردایی برای آن حکومت قائل نیستند. آن‌ها می‌خواهند آخرین فرصت‌ها و حداکثر لذت‌ها از داشتن قدرت وسرکوب برمردم را در آخرین و واپسین دم‌های قدرت الهی خود از دست ندهند. در واقع اوج‌گیری فساد در جمهوری اسلامی یکی از نشانه‌های ریشه پوسیده و در حال فروپاشی نظام نیز می‌باشد.