اطلاعیه کمیته‌ی اجرایی اتحاد سوسیالیستی کارگری به مناسبت اول مه



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۶ ارديبهشت ۱٣۹٣ -  ۲۶ آوريل ۲۰۱۴


زنده باد اول ماه مه، روز همبستگی جهانی طبقه کارگر

هر سال مراسم بزرگداشت اول ماه مه و اعلام همبستگی صفوف جهانی کارگران در مقابل سرمایه داران، فرصت مناسبی برای ارزیابیِ دوره‌ایِ وضعیت مبارزه طبقاتی در مقیاس بین‌المللی و محلی، و چشم‌انداز مصاف‌های پیشِ‌رو را نیز فراهم می‌آورد. واقعیت جاری دوره‌ی تاریخی‌یی که در آن قرار گرفته‌ایم، و طی یک سال گذشته شفاف‌تر و برجسته‌تر از همیشه در مقابل همگان خودنمایی کرده، تعمیق و گسترش پرشتاب تناقضات دنیای سرمایه‌داری‌ست. تناقضاتی که تاثیرات انفجاری بلافصل و مستمر خود را بر تمامی جنبه‌های زندگی اجتماعی برجا گذاشته و به نوبه‌ی خود از حیات تحول یافته‌ی آن‌ها تاثیر می‌پذیرد. تضادهای عدیده‌ای که بحران اقتصادی سرمایه‌داری امپریالیستی، بمثابه‌ی علت پایه‌ای در قلب و مرکز آن‌ها عمل می‌کند.
در رابطه‌ی بین کار و سرمایه، ما شاهد تشدید تهاجم افسارگسیخته سرمایه‌داران و دولتهایشان به حقوق پایه‌ای کارگران و زحمت‌کشان در تمامی کشورهای سرمایه‌داری و بدرجات مختلف در تمامی عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی هستیم. در حوزه‌ی مناسبات بین‌المللی نیز، صف‌بندی دولت‌های امپریالیستی در مقابل یکدیگر، تخاصمات بلوک هایشان را به درجه‌ی تهدید کننده‌ای افزایش داده است، تا آنجا که در موارد مشخصی مثل بحران اوکراین و حدِ فاصل مرزهای چین، دو کره و ژاپن در شرق آسیا، با سرعت حیرت‌انگیزی زبان و ادبیات متعارف دیپلماتیک به سمت رجزخوانی و بیانیه‌های نظامی طرفین و تقویت خطوط مقدم ارتش‌هایشان کشیده شده است. و بالاخره تداوم و ظهور جنبش‌های روبه‌ رشد اعتراضی کارگران در عرصه‌های مختلف اقتصادی و سیاسی در اقصی نقاط جهان، جملگی از وقوع تغییرات بزرگ و اجتناب‌ناپذیر در اوضاع کنونی، و همچنین ایجاد بسترهای متفاوت از گذشته برای انکشاف مبارزه طبقاتی در مقیاس جهانی حکایت دارند.
طی این دوره دینامیزم تحولات اجتماعی در ایران نیز در خطوط عمده‌ی خود از قانونمندی‌های بحران جهانی سرمایه داری و تاثیرپذیری از آن مستثنی نبوده است. در زمینه‌ی مناسبات دیپلماتیک، رژیم اسلامی کماکان در موقعیت تسلیم و عقب نشینی از اهداف خود برای تبدیل شدن به قدرت برتر منطقه و عوارض سیاسی ـ اقتصادی مترتب بر آن قرار دارد. در عرصه داخلی نیز کارگزاران رژیم برای فائق آمدن بر عواقب ورشکستگی اقتصادی دولت و ایجاد گشایشی در اقتصاد سرمایه داری بحران زده ایران، زندگی و معیشت کارگران و زحمت‌کشان را از دو سو مورد حمله قرار داده‌اند. از یک طرف با طرح تفسیر تازه‌ای از رابطه‌ی نرخ تورم و تعیین حداقل دستمزد، سقوط هر ساله‌ی سطح معیشت کارگران را رسمیت بخشیده‌اند، در نتیجه، سطح حداقل دستمزد کارگران ایران برای سال جاری را تا یک سوم خط تعیین شده فقر پایین نگه داشته‌اند. از طرف دیگر با برچیدن تدریجی سوبسید کالاهای اساسی، سطح عمومی قیمت‌ها را بطور تصاعدی بالا می‌برند بدون اینکه افزایش محسوسی در میزان پرداختی یارانه‌های نقدی را در برنامه داشته باشند. بدین ترتیب بی‌آنکه سیاست پرداخت نقدی یارانه‌ها را رسما الغاء کرده باشند، عملا ارزش واقعی وجه پرداختی آن را به صفر نزدیک می‌کنند. هدف عمده‌ی جنگ روانی رسانه‌های دولتی و لیبرالی ایران طی هفته‌های اخیر برای انصراف از دریافت یارانه‌ها در خدمت پیشبرد خاموش این سیاست جنایتکارانه بوده است. به مرگ گرفته‌اند تا مگر مردم به تب راضی شوند. اینکه در این کار به تمامی موفق خواند شد یا نه؛ به واکنش‌های آتی توده‌های مردم بستگی دارد.
رشد مبارزات اعتراضی کارگران در اشکال مختلف اعتصاب و آکسیون، و عدم تمکین آن‌ها به سرنوشت فلاکت‌باری که دولت و سرمایه‌داران برای‌شان ترسیم کرده‌اند، از جمله مطالبه‌ی ۲ میلیون تومان حداقل دستمزد ماهیانه برای سال جاری خورشیدی، همراهی و همبستگی جهانی فعالین جنبش کارگری با رفقای زندانی و خواست عمومی آزادی آن‌ها از زندان، واقعیت‌های دیگری‌ست که تصویر عمومی اوضاع اجتماعی ایران و سمت و سوی رویدادهای آتی آن را ترسیم می‌کند.
فاکت‌ها و داده‌های اقتصادِ سیاسی جامعه‌ی ایران از وخامت هرچه بیشتر بحران فعلی سخن می‌گویند. سرمایه‌داری ایران و دولتمردان آن، نه فقط در چارچوب مقتضیات سرمایه هیچ راه حلی برای کاهش آوار نابسامانی‌های اقتصادی بر زندگی کارگران و تهیدستان ندارند، بلکه با از دست دادن بازارهای جهانی و مسدود شدن هرچه بیشتر راه‌های ورود سرمایه و تکنولوژی به کشور، تجدید شرایطِ انباشت و تخفیفِ بحران را منوط کرده‌اند به تشدید هرچه وحشیانه‌تر استثمار کارگران.
بدین ترتیب، جنگ اقتصادی دولت و سرمایه‌داران با طبقه‌‎ی کارگر، برای یک دوره‌ی تاریخی، هرچه بیشتر به مرکز ثقل و کانون مسائل اجتماعی ایران تبدیل می‌شود. جنگی که پیروزی نسبی در آن بدون برتری در جبهه‌های سیاسی و ایدئولوژیک به معنای پایدار آن غیرممکن خواهد بود. با چنین "بصیرتی‌ست" که فضای سیاسی جامعه توسط رژیم امنیتی‌تر می‌شود. عرصه‌ی فعالیت برای فعالین کارگری تنگ‌تر و دستگیری و اسارت آنها افزایش می یابد. مانور و تمرین نظامی پاسداران و بسیجی‌ها در سطح شهرها گسترده‌تر می‌شود. تلاش برای تخریب ایده‌های سوسیالیستی میلیتانت و "چپ متشکل و برانداز" توسط روشنفکران لیبرال و خودفروش در دستور قرار می‌گیرد. عناصر، محافل و تشکل‌های دست ساز دولتی برای به اصطلاح «احقاق حقوق کارگران» فعالتر می‌شوند. به یک کلام همه چیزشان در خدمت جنگ‌شان با ما قرار می‌گیرد.
قطب بندی جامعه حول یک مبارزه‌ی آشتی‌ناپذیر اقتصادی، و پیوستن هرچه بیشتر کارگران به صفوف دیگر رفقایشان در این نبرد، برای فعالین سوسیالیست جنبش کارگری این فرصت را فراهم می‌آورد که کل طبقه را حول خواسته‌ها و مطالباتی پایه‌ای و فراگیر متحد و متشکل کنند. با گسست ولو نسبی دولت سرمایه از سیاست عمومی سوبسید‌ها، مسئله‌ی تامین حداقل رفاه زندگی خانوده‌های کارگری در ایران مستقیما به حوزه‌ی مناسبات کار و سرمایه، و در درجه نخست دستمزدها گره خواهد خورد. در این رابطه مسئله بیمه بیکاری، دوباره و از زاویه‌ی دیگری مطرح می‌شود. در حال حاضر شمار بالایی از کارگران ایران، در کارگاه‌های کوچکی به کار مشغولند که از شمول قانون کار خارج هستند. و اصولا با دستمزدی به‌مراتب کمتر از حداقل تعیین شده‌ی رسمی استثمار می‌شوند. از طرف دیگر، طبق مفاد همین قانون کار فعلی مجموع پرداختی وجه بیمه‌ی بیکاری کارگران بیکار شده نباید کمتر از حداقل دستمزد تعیین شده‌ی شورای عالی کار باشد. بنابراین، با وجود یک سیستم واقعی و فراگیر بیمه‌ی بیکاری که بدون استثناء تمامی آحاد کارگران را دربر ‌گیرد، اولا اجبار کار در کارگاه‌هایی که حداقل سطح دستمزد را رعایت نمی‌کنند از بین می‌رود. ثانیا، مسئله تعیین حداقل سطح دستمزدها به موضوع مستقیم زندگی تمام لایه‌های کارگری تبدیل می‌شود. دیگر عرصه‌هایی که مستقیما به مطالبات پایه‌ای کارگران مربوط می‌شوند، تماما در دستور جنبش کارگری و در خدمت بسیج تمامی طبقه قرار خواهند گرفت. از جمله، معضل قراردهای سفید، شرکت‌های پیمانکاری، بیمه جامع سوانح کار، حقوق ویژه‌ی زنان کارگر و همچنین بیمه‌ی بازنشستگی کارگران بطور کلی و زنان خانه دار بطور اخص، ممنوعیت کار کودکان، آزادی بی‌قید و شرط تمامی فعالین کارگری و زندانیان سیاسی و ده‌ها مطالبه‌ی دیگری که در مرکز آنها حق اعتصاب و تشکل و تحزب صنفی و سیاسی کارگران قرار دارد.
تشدید تناقضات جامعه سرمایه داری، شرایط و بستر مادیِ فعالیت سوسیالیستی کارگری را در ابعادی کیفیتا نوین فراهم می‌آورد. روند عمومی اوضاع در ایران کنونی نیز نشان می‌دهد که بحران جاری، راه حل های بورژوایی را برای تامین حداقل حقوق کارگران و اکثریت قاطع جامعه پس می‌زند. شرایط رهایی کار توسط جنبش متشکل و متحزب سوسیالیستی کارگری بیش از گذشته فراهم می‌شود.

زنده باد اول مه!
کمیته‌ی اجرایی اتحاد سوسیالیستی کارگری
۲۴/ ۴/ ۲۰۱۴