ائتلاف جهانی علیه نقض حقوق بشر توسط شرکت ها - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : محمد امیری

عنوان : اهلی گرائی ( Taminism )
اهلی گرائی ( Taminism )
از زمانی که انسان قادر به سخن گفتن شد و به تبع ان توانست فکر کند. توانائی جدیدی بدست اورد که در گذشته نداشت. این قابلیت، اختراع و کشف طبیعت بود. در اختراع ، انسان داده های اطراف خود را دریافت و با تجزیه و تحلیل انها ، و ایده گرفتن از آنها در مغز خود، محصولاتی ابداع کرد که در طبیعت وجود نداشت. مثال های این توانائی، فراوان و در هر دو بعد مادی و غیر مادی است. در حوزه مادی، ابداع دایره تا اختراع دیجیتال، و در زمینه غیرمادی، ابداع عشق تا اختراع کینه است.
نیروی محرکه کلیه جانوران، و انسان قبل از سخن گوئی، غریزه و تقلید بوده، و به همین دلیل، همراهی جانوران با یکدیگر نه از سر عشق، و جنگ و کشتار آنان نه از روی کینه، بلکه به حکم غریزه و برای برآوردن نیازهای خود است. حتی حمایت مادر از فرزند هم در این مجموعه قرار می گیرد.
در حوزه کشف ، انسان از طبیعت اطراف خود اطلاعاتی می گیرد، و با آنالیز آنها، به وجود خواص پدیده مربوطه پی برده و از فواید آن برای زندگی راحت تر خود استفاده می کند. کشفیات از فلزات، تا عظمت کاینات امتداد دارند.
انسان با بهره بردن از سه نیروی غریزه، تقلید، و تفکر به تمدن سازی دست زد، تمدن های جدید از تجارب تمدن های گذشتگان جهت ارتقا فرهنگ مادی و غیر مادی خود استفاده می کردند. در ابتدا پیشرفت و گسترش تمدن ها آرام و بطیی بود، با انباشت تجارب، حرکت رو به جلو ، سرعت بیشتری پیدا می کرد.
به موازات رشد علم، تکنولوژی، و استفاده عملی از نتایج آن در زندگی روزمره، جوامع مختلف بجز تفاوت زبان ، به انباشت
" ناخودآگاه جمعی یا اشتراکی" خاص خود رسیدند بقول یانگ " ناخودآگاه جمعی ، قوی ترین و با نفوذ ترین سیستم روان است. ناخودآگاه جمعی ، انبار خاطرات نژادی است و مخزن تمام تجاربی است که طی تکامل انسان، به وسیله نسل ها تکرار شده است" ازعناصر سازنده ناخودآگاه جمعی ، بنام " نسخ قومی" و یا " کهن الگو" یاد شده که در طول تاریخ بشری از نسلی به نسل دیگر منتقل شده اند. مثلا میان انسان ها جاودانگی یک صورت ازلی و ابدی است که در اسطوره ها به صورت های مختلف منعکس شده است. و همراه با سایر نیروهای ذکر شده تمامی پندار، گفتار، و کردار آدمیان را شکل می دهد.
توضیات کوتاه بالا برای روشن شدن سابقه تاریخی انسان از ابتدای شکل گرفتن هویت انسانی تا کنون است. با تاسیس جوامع، و بمنظور حفظ امنیت در مقابل متجاوزرین خارجی و داخلی، حکومت ها ظاهر شدند و از همین دوره است که جامعه به طبقات بالا دست و زیر دست تقسیم شد. طبقات حاکمه از توانائی که جامعه جهت حفظ امنیت در اختیار آنان گذاشته بود، به نفع شخصی بهره برداری و از بردگان و مردمان عادی بعنوان نیروی مزدور برای کار کردن روی زمین های خود استفاده کرده و با بدست آوردن مازاد ارزش از کارکرد دیگران، دارائی خصوصی خود را افزایش دهد.
با بزرگ شدن واحدهای کشاورزی و دامداری، نیاز به سازمان اداری و مباشرانی با سمت واسطه بین صاحبان مزارع و مزد بگیران لازم شد. مباشران از شرایط بهتری نسبت به کارگران برخوردار بودند و زندگی راحت تری داشتند.
با تغییر شیوه تولید کشاورزی از مزد بگیری به رعیتی، مالکان زمین در مقابل قرار دادن زمین و سایر عوامل تولید کشاورزی به رعیت ها ، بخشی از محصولات تولیدی را صاحب می شدند.در این شیوه تولیدی هم مباشران ، با نقش جمع آوری سهم مالکانه حضور داشتند.
در تمامی دوران های ذکر شده، خواست صاحبان سرمایه و زمین از مباشران ، کارگران و بردگان خود کار بهتر و بیشتر بوده، و اهمیتی به افکار و سخنان آنان نمی دادند.
با گسترش تکنولوژی و احداث کارخانجات و به تبع آن تولید صنعتی در ابعاد انبوه، سازمان های اداری و اجرائی تولید، گسترش یافته و همچون قبل نیروهای مزد بگیر و مباشرانی با اسم های مختلف، که مهمترین آنها مدیران تکنوکرات ، با وظیفه اداره سازمان ها ی تولیدی بودند ظاهر شدند. تفاوت این دوره که بنام سرمایه داری نامگذاری شده، با دوران های گذشته، خواست جدیدی از کارگزاران خود بود. حال کارکنان، ومباشران بایستی ضمن انجام کار بهتر و بیشتر، مطابق آنچه صاحبان سرمایه می خواستند سخن بگویند و فکر کنند. در این شرایط افراد دارای دو شخصیت کاری و شخصی می شوند، که حتی می توانند مباین یکدیگر باشند. نتیجه دوگانگی شخصیتی، بروز ناملایمات روانی و عصبی در جامعه است. ناملایماتی که به شکل جنبش های اجتماعی، پوچ گرائی، هیچ گرائی، و آنارشی ظهور می کند.
تصور ابتدائی ، با توجه به بهتر شدن شرایط زندگی، و در دسترس بودن امکانات بیشتر مادی ، انتظار می رود افراد راضی تر و شادتر باشند. ولی در عمل عکس آن اتفاق می افتد و از خود ببگانگی بعنوان بیماری دوران سرمایه داری در کلیه جوامع صاحب شیوه جدید تولیدی گسترش می یابد.
از مشخصات برجسته دوران جدید، کالائی شدن کلیه علائق انسانی و رشد چشمگیر اعمالی است که فاقد ارزش مولد بوده ولی صاحب ارزش مبادله ای بالائی هستند، از جمله معاملاتی شدن عشق در حوزه علائق انسانی و سازمان های بورس، سازمانی بدون ارزش افزوده مولد و با ارزش مبادله ای بسیار، بطوریکه می تواند با تغییر در قیمت سهام، نظام اقتصادی جهان را به چالش بکشد.
برای پی بردن به نکات بالا کافی است به اخبار روزانه گوش داد تا نتایج وضعیت پیش آمده را دید. روشن است ادامه این شرایط، و علیرغم بهبود زندگی مادی بشر، بایستی انتظار ناهنجاری های عمیق تر و گسترده تری در سطح جهانی را داشت. و این تغییر بنیادی در شیوه تولید، و روابط اجتماعی حاصل از آن را ضروری می کند.
۶۲٣۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹٣