سبکِ کار در جنبش کارگری!
به بهانه‌ی روز کارگر، نه فقط برای روز کارگر!
نشر کارگری «ما»


• طبقه‌ی کارگر ایران در شرایط کنونی نیازمند سبک کاری است که بتواند با کمک آن خود را در قالب خواست و مطالبات روزانه و عینی متشکل کند. سازماندهی کارگران در عرصه‌ی مبارزات کارگری امری است که اکثر فعالان کارگری آن را فراموش کرده‌اند. فعالان کارگری و کمیته‌های کارگری نباید منتظر اعتراض و اعتصاب محیط‌های کار و واحدهای تولیدی باشند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹٣ -  ۱۰ می ۲۰۱۴


با اینکه دهه‌ی گذشته فعالان کارگری در جمع‌های کارگری به شکلی پراکنده از «سبک کار» در جنبش کارگری صحبت می‌کردند، به‌نظر می‌رسد که نه‌تنها این بحث در مسیر درست خود قرار نگرفت بلکه حتا به فراموشی سپرده شد و جز بخش کوچکی از فعالان کارگری، بقیه و حتا اعضای تشکل‌های کارگری موجود استقبالی از این بحث نکردند.
مطرح کردن و تداوم اینگونه مباحث در وضعیت کنونی اهمیت ویژه‌ای دارد. اکنون کارگران فعالی که در محیط‌های کار اشتغال و فعالیت دارند نیازمند آشنایی با سبک‌های مختلف فعالیت، بررسی این سبک‌ها و انتخاب کارآمدترین‌شان با توجه به شرایط مشخص و موجود هستند. برای نمونه طرح مباحثی چون: «کارگران فعال چه برنامه‌هایی برای محیط‌های کارشان دارند و چگونه باید این برنامه‌ها را پیش ببرند؟»، «آشنایی با امر سازمان‌دهی و نحوه‌ی صحیح برخورد با مطالبات پیش‌رو در محل کار»، «چگونگی شکل‌دهی اعتراضات کارگری و سازمان‌دهی همکاران و این که خود فعال کارگری باید چه نقشی داشته باشد»، «رویکرد علنی یا غیرعلنی؟»، «شکل برخورد با مسئله‌ی تشکل‌های موجود دولتی؟ مشارکت یا عدم مشارکت؟»، « تأثیرگذاری سیستماتیک فعالان کارگری در روند مبارزات جاری و خودبخودی کارگران» و . . . ضروری به‌نظر می‌رسد.
برای پاسخ عملی و منطقی به مسائل بالا و موارد دیگر علاوه بر بهره‌گیری از تجربیات ارزشمند پیشین، حضور در محیط‌های کار و ارتباط نزدیک با کارگران امروزی ضروری است. متأسفانه در حال حاضر تنها قسمت کمی از فعالان کارگری به‌عنوان کارگر در محیط‌های کار حضور دارند. در دهه‌ی گذشته تقریباً نوددرصد از فعالان ِ جمع‌های کارگری یا خودشان کارگر بودند و یا ارتباط مستقیم با محیط‌های کارگری داشتند. اما اکنون این رویه کاملاً برعکس شده است و به‌نظر می‌رسد بخش بزرگی از فعالان به این نتیجه رسیده‌اند که برای تأثیرگذاری در تشکل‌ها و جمع‌های کارگری و جهت‌دهی به اعتراضات و جنبش خودبخودی کارگری نیازی به بودن در محیط‌های کار نیست و می‌توان خارج از این محیط‌ها نیز روند تأثیرگذاری را به شکلی مطلوب ادامه داد! این طرز فکر در کنار بازنشستگی و دیگر اَشکال انفصال از کار، تقریباً به خالی شدن محیط‌های کار از کارگران فعال انجامیده است. با توجه به زمان‌بَر و هزینه‌بَر بودن پرورش و رشد یک کارگر فعال در محیط کار برای طبقه‌ی کارگر، خروج هر فعال کارگری از کارخانه و قطع ارتباط او با همکاران‌اش موجب محرومیت کارگران جوان و معترض از نعمت همراهی و رفاقت با عناصر آگاه و باتجربه شده است. از سوی دیگر دوری از محیط کار، فعالان کارگری را به مرور از شرایط زیست، ساختار زندگی، تجربیات روزمره و درک مطالبات عینی کارگران - مانند امنیت شغلی، قراردادهای موقت، مشکلات درمانی، بیمه و . . . - خالی می‌کند. کارگران نیازمند رهبران عملی خود در محیط‌های کار هستند و در مقابل یک فعال کارگری نیز تنها در محیط کار می‌تواند به شکلی علنی مبارزات کارگری را پیش ببرد. این نوع علنی شدن نه‌تنها حاشیه‌ی امنیتی لازم را برای یک فعال به وجود می‌آورد، بلکه اعتماد‌به‌نفس لازم برای فعالیت فعال کارگری و سایر کارگران را ایجاد می‌کند. اما ارتباط اندام‌وار یک فعال با محیط‌های کار صرفاً از طریق نوشتن مقاله‌های کارگری و انتشار آن‌ها در سایت‌های کارگری به‌وجود نمی‌آید! در حال حاضر نظریات مفید فعالانی که خارج از محیط‌های کار (مثلاً اینترنت) مطرح و منتشر می‌شود تنها به دست فعالانی می‌رسد که به صورت مستمر به دنیای مجازی اینترنت دسترسی دارند و کماکان عموم کارگران از آن‌ها محروم می‌مانند. با وجود شرایطی که تقریباً نه فعالان در محیط‌های کارگری حضور دارند و نه یک نشریه‌ی کارگری، که عهده‌دار انتقال آگاهی طبقاتی به کارگران باشد، منتشر و میان کارگران پخش شود و حتا دریغ از یک تک‌برگ که اخبار کارگری را به اطلاع کارگران برساند، آیا می‌توان از کارگران انتظار داشت که خودشان برای ایجاد تشکل مستقل برنامه داشته باشند و یا اعتراضات کارگری را سازمان دهند!؟
در شرایط فعلی هر فعال کارگری می‌تواند با طرح مطالبات روز کارگری در قالب نشریه و یا حتا انتشار یک تک‌برگ، نقش موثری در انتقال آگاهی طبقاتی به محیط‌های کار ایفا کند. اگر این واقعیت را بپذیریم که بین بدنه‌ی جنبش کارگری و فعالان فاصله‌ی زیادی ایجاد شده، با سبک کار مطرح‌شده این فاصله کم‌تر می‌شود و کارگران از دانستن اخبار و مطالبات روز کارگری محروم نمی‌شوند. با شناسایی شهرک‌های صنعتی، محیط‌های کار و محله‌های کارگری در هر شهر و منطقه‌ای، به‌راحتی می‌توان با تکثیر و پخش چنین برگه‌هایی این وظیفه‌ی مهم را انجام داد. تجربه نشان داده است که کارگران اخبار و نشریه‌های کارگری را به هر شکلی که دریافت کنند با خودشان به محیط‌های کار می‌برند و به همکاران‌شان نشان می‌دهند و به صورت جمعی آن را می‌خوانند که باعث طرح جمعی مباحث کارگری در محیط‌های کار می‌شود. این سبک کار به‌ویژه در مناسبت‌های خاص سال مانند اول ماه مه (روز جهانی کارگر) اگر به شکلی فراگیر انجام شود باعث آگاهی کارگران جوان از تاریخچه‌ی روز کارگر، آموزش این کارگران و آشنایی آنان با مطالبات روز خود می‌شود.
امروز اگر جمع‌های کارگری یا کمیته‌های متشکل از فعالان کارگری نخواهند این سبک کار را پی بگیرند و یا آن را در اولویت کار خود قرار دهند، نه‌تنها ارتباطی با بدنه‌ی جنبش کارگری نخواهند داشت بلکه خود این تشکل‌ها با هدر دادن بخش قابل توجهی از توان فعالان و تبلیغ راهکارهای نادرست، ناخواسته مانع دیگری می‌شوند در راه سازمان‌یابی کارگری.
این‌که کمیته‌های گوناگون فعالان کارگری فقط به صدور بیانیه و اطلاعیه در روزها و مناسب‌های گوناگون بسنده کنند مانند مغازه‌ای خواهند شد که تنها می‌خواهد کرکره‌اش باز بماند و ویترین‌اش رنگ و لعاب داشته باشد که متأسفانه برای کارگران سودی در پی نخواهد داشت. آن دسته از فعالان کارگری که با بدنه‌ی کارگری مرتبط بوده و خود بخشی از نیروی کار موجود هستند، در جریان سیر طبیعی مبارزات کارگری رشد کرده و به شکلی علنی در عرصه‌ی این مبارزات پیش می‌روند. در جریان مبارزات واقعی کارگران در محیط‌های کار این رویکرد علنی گریزناپذیر بوده و اگر علنی شدن شکل طبیعی‌اش را طی کرده باشد، هم از طرف کارگران پذیرفته می‌شود و هم اثرگذاری و تداوم کار را به شکلی طبیعی پیش خواهد برد. مبارزه برای ایجاد تشکل در محیط‌های کار، مبارزه برای کسب مطالبات سراسری کارگران و هر واحد تولیدی خاص، ارتباط علنی و ارگانیک بین فعال کارگری و طبقه‌ی کارگر را کامل‌تر می‌کند. فاصله گرفتن فعال کارگری از این سیر طبیعی مبارزاتی، عقیم ماندن مبارزات روزمره‌ی کارگری را تشدید می‌کند. انتقال تجربیات کارگری به شکل رودررو، فعال کارگری را تبدیل به یک رهبر عملی و شناخته‌شده می‌کند.
خواست و مبارزه برای مطالبات کارگری به دور از محیط‌های کار و بدون ارتباط ارگانیک با بدنه‌ی کارگری نتیجه‌ی چندانی نمی‌گیرد و این دور باطل سالیان‌سال بدون ایجاد کوچک‌ترین تحولی در پیشبرد مبارزات کارگری ادامه می‌یابد. بخشی از فعالان کارگری وقتی از محیط‌‌های کار دور می‌شوند، خودبزرگ‌بینی‌شان تقویت شده و بدون پشتوانه‌ی بدنه‌ی کارگری به عناوین مختلف و در هر امری بیانیه و اطلاعیه صادر می‌کنند یا تنها به اشکالی از فعالیت مانند جمع‌آوری امضا روی می‌آورند. کار بعضی از آن‌ها تا آنجا پیش می‌رود که یک جمع دو سه نفره را یک تشکل کارگری معرفی می‌کنند! این فعالان کارگری به فیلم‌سازانی می‌مانند که صرفاً برای دریافت جوایز بین‌المللی فیلم می‌سازند. آنان بیش‌تر برای سایت‌ها و رسانه‌ها بیانیه و اطلاعیه صادر می‌کنند و نه برای کارگران. شناخته شدن فعالان خارج از مرزهای کشور و شناخته شدن آن‌ها برای طبقه‌ی کارگر جهانی و تشکل‌های کارگری سراسر جهان امری ضروری است اما نباید به کنده شدن آن‌ها از عرصه‌ی واقعی مبارزات کارگری جاری و پیش روی‌شان بیانجامد. کدام کارگر بیانیه‌ها و اطلاعیه‌های چنین فعالانی را دیده و می‌خواند؟ تجربه‌ی مبارزات کارگری نباید تکیه‌گاه برخی فعالان برای کسب شهرت و صدور اطلاعیه‌های نمایشی شود. طبقه‌ی کارگر برای علنی شدن و رشد هر فعال کارگری باید هزینه و زمان زیادی صرف کند و از دست دادن و دور ماندن هر فعال کارگری از پایگاه‌ طبقاتی‌اش ضربه‌ی جبران‌ناپذیری به جنبش کارگری وارد می‌کند. در واقع این سبک کار نمایشی، غیرسازمان‌گر و جدا از محیط‌های کار را نمی‌توان سازمان‌گری کارگری نامید، بلکه بیش‌تر به فعالیت‌های اجتماعی و مدنی می‌ماند که سازوکار و ترکیب طبقاتی خود را دارد!
طبقه‌ی کارگر ایران در شرایط کنونی نیازمند سبک کاری است که بتواند با کمک آن خود را در قالب خواست و مطالبات روزانه و عینی متشکل کند. سازماندهی کارگران در عرصه‌ی مبارزات کارگری امری است که اکثر فعالان کارگری آن را فراموش کرده‌اند. فعالان کارگری و کمیته‌های کارگری نباید منتظر اعتراض و اعتصاب محیط‌های کار و واحدهای تولیدی باشند و بعد تصمیم به دخالت‌گری، آن‌هم به شکلی ناقص، بگیرند. عدم حضور فعالان کارگری در محیط‌های کار و عدم ارتباط آن‌ها با این محیط‌ها قدرت سازماندهی طبقه‌ی کارگر را به شدت تضعیف می‌کند. پیشبرد سازمان‌دهی کارگران در محیط‌های کار (اعم از کارگاه، پروژه، کارخانه، شرکت‌های خدماتی، بیمارستان و . . .) نیازمند شکل‌گیری نهادها و نطفه‌های کارگری درون این محیط‌ها و بین کارگران است. بدون ایجاد چنین نطفه‌هایی در محیط‌های کار، سازمان‌دهی برای ایجاد تشکل‌های کارگری امری غیرممکن است. بخشی از سبک کار درست فعالان و کمیته‌های کارگری هموار کردن مسیرهایی است که طی آن‌ها کارگران فعال در محیط‌های کار برای بسترسازی و ساختن تشکل‌ آموزش ببینند. وظیفه‌ی فعالان کارگری و به‌ویژه بخش متشکل آن ارائه‌ی راهکارهایی است که این مسیر ناهموار را برای کارگران هموار سازد. وقتی سخن از سبک کار به میان می‌آید منظور زنجیرهای به هم مرتبطی است که امر سازمان‌دهی، راهکارها، رویکردهای علنی، ارتباط با بدنه‌ی کارگری و در مجموع بسترسازی برای ایجاد تشکل‌های مستقل کارگری و جهت‌دهی مبارزات کارگران در مسیر کسب مطالبات روزافزون را شامل می‌شود. این سبک کار مشخص اعتماد‌به‌نفس کارگران در عرصه‌ی مبارزات طبقاتی را بالا برده و آنان را به ابزارهایی مسلح می‌کند تا با کمک آن‌ها بتوانند به افسردگی، واماندگی و یأس موجود غلبه کنند.

نشر کارگری «ما» - اردیبهشت ١٣٩٣
nashr.ma@gmail.com