یادنامه ای برای ناصر حجازی
سه سال از پرواز عقاب از شهر کلاغ ها گذشت!
•
جمعه دوم خرداد، برای سومین بار خاطرات تلخ ورق میخورد. نه مردم تهران بلکه همه ایرانیان از بزرگ و کوچک در رثای مرگ «ناصر» گریستند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱ خرداد ۱٣۹٣ -
۲۲ می ۲۰۱۴
اخبار روز - کرد سنندجی: یک روز صبح شنبه بود مردمی که عادت داشتند هر شنبه سری به دکه های روزنامه فروشی بزنند و سراغ کیهان ورزشی قدیمی ترین مجله ورزشی ایران را بگیرند با تیتر و عکسی مواجه شدند که برای آنان شوک آور بود: زدراوکو رایکوف مربی تیم ملی ایران شد! مردی سوسیالیست از یوگسلاوی که افکاری بلند داشت و عاشق تغییر از بنیاد بود. هنوز مرکب حکم وی خشک نشده بود که جامعه فوتبال ایران را که مغرور از پیروزی و قهرمانی در جام ملتهای آسیا بسال ۱۹۶٨ در تهران بود تکان داد و جوانی رعنا را درون دروازه تیم ملی ایران در حضور بزرگانی چون عزیز اصلی, فرامرز ظلی,علی قاضی شعاع و هادی طاوسی قرار داد. این جوان که پس از احمد الدعایه عربستانی دومین دروازه بان تاریخ فوتبال آسیا شناخته شد ناصر حجازی بود. رایکوف عقاب بزرگی را شکار کرده بود.
ناصر از آریانا آمده بود آریانائی که اینک مالک اشتر نامگذاری شده و کمی آن طرفتر که فرمان ماشین را به سمت چهار راه خوش و سلسبیل کج کنید به منزل خانوادگی منصور برزگر یکی از مردان بزرگ کشتی می رسید و درست سر تقاطع به تولیدی بهتاش فریبا یا همان فرهاد شناخته شده در نزد بچه های محل.
رایکوف تهران را ندیده بود اما حس و افکار وی با کانون های فوتبال این شهر یکی بود. نازی آباد, جوادیه, چهارصد دستگاه, دروازه دولت, پیچ شمیران, آب منگول, نیروی هوائی, آریانا و سپه, محلاتی بودند که بزرگان فوتبال ایران از این کانون های فوتبال خیز, بر خاسته بودند. بزرگانی که از منظر طبقاتی در پایگاه پائین و خرده بورژوازی قرار داشتند و می توانستند سمت و سوی جهش بسوی اقشار میانی و متوسط را بر شناسنامه طبقاتی خود الصاق کنند.
عقاب فوتبال ایران به مدت دو دهه در حضور دروازه بان های شایسته دیگری همچون بهرام مودت, کریم بوستانی, منصور رشیدی, حسین راغفر, رضا کربکندی, دروازه بان شماره یک تیم ملی ایران و باشگاه تاج و محبوب میلیونها نفر هوادار بود.
در فضای انقلابی حاکم بر ایران ناصر حجازی از همان ابتدا بر علیه ایده ئولوژی مسلط شده بر فوتبال قیام کرد و در روزی که در یکی از بازیهای تیم استقلال از گرفتن عکس خمینی امتناع کرد مسئولان وقت نه تنها از ورود حجازی به زمین جلوگیری میکنند بلکه چند روز بعد از آن ماجرا مسئولان تربیت بدنی از جمله نصرالله سجادی که حسن روحانی وی را به عنوان وزیر ورزش به مجلس معرفی کرد و رای نیآورد و اکنون یکی از معاونین وزارت ورزش است قانون عدم حضور بازیکنان بالای ۲۹ سال در تیم ملی را به تصویب می رسانند. بر اساس این قانون زنده یاد ناصر حجازی بنام بازیکن از فوتبال محروم می شود و شادروان حجازی تنها فرد محروم شده از زمان تصویب این قانون تاکنون است.
از زمان استقرار جمهوری اسلامی تا زمان عبور به دروازه ابدیت ناصر همواره در جنگ و مبارزه بر علیه بیعدالتی و مفسدان یکه تاز در ورزش و سیاست بود و هنگامی که خود را کاندیدای ریاست جمهوری کرد پس از ثبت نام به روزنامه خبر ورزشی گفت:
”چه ایرادی دارد ورزشیها هم کار سیاسی انجام بدهند؟ الان که در ورزش ما سیاستمداران فعالیت دارند حالا چه ایرادی دارد مثلاً حجازی کار سیاسی کند؟! من شرایط اولیه را که برای ثبت نام دارم. اگر صلاحیتمان را تایید کردند که شرکت میکنیم و فکر نمیکنم ایرادی داشته باشد.”
اما شورای نگهبان صلاحیت یکی از سه اسطوره تاریخ فوتبال ایران را رد کرد.
در ۳۱ فروردین سال ۱۳۹۰، دو ماه قبل از در گذشت، ناصر حجازی در مصاحبهای که با پرتال شخصی خود انجام داد ضمن اعتراض به وضعیت اقتصادی موجود در ایران، نسبت به سیاستهای اقتصادی دولت از جمله هدفمندی یارانهها، شدیداً اعتراض کرد و یکی از دلائل حاد شدن بیماری اش را با این موضوع مرتبط دانست و نوشت:
“دولت میگوید چهل هزار تومان در ماه به مردم کمک میکنیم، مگر مردم گدا هستند؟ مردم ایران روی گنج خوابیدهاند، نفت، گاز و... دولت حق ندارد به مردم کمک کند، دولت باید کار کند، خدمت کند و زحمت و دسترنج مردم را دودستی تقدیم آنها نماید. چهل هزار تومان در ماه به مردم میدهند و بعد چند برابر آن را از جیب مردم برداشت میکنند و سپس ادعای خدمت به مردم دارند. از دید مسئولین خدمت دولت به مردم یعنی کار کردن مردم برای دولت و اینکه مردم کار کنند و پولشان را تقدیم دولت نمایند! برای من گاز میآمد چهل هزار تومان و حالا میآید یک میلیون تومان. گاز به کشور همسایه با مبلغی بهمراتب کمتر از آنچه از جیب مردم برداشت میکنند، صادر میشود. با دیدن این شرایط نباید عصبانی شوم؟ نباید حرص بخورم و شرایط جسمانیام مثل امروز شود. “
فردا جمعه دوم خرداد برابر با ۲٣ می برای سومین بار خاطرات تلخ ورق میخورد. روزی که عقاب از شهر کلاغ ها پرید و نه مردم تهران بلکه همه ایرانیان از بزرگ و کوچک و پیر و جوان گرفته تا زن و مرد، ورزشی و غیرورزشی در رثای مرگ «ناصر» گریستند و در ماتم و اندوهی سنگین فرو رفتند.
یادش گرامی و خاطره اش جاودانی.
* استفاده از این مطلب با ذکر منبع (سایت اخبار روز) بلامانع است.
|