امید به تغییر


گودرز اقتداری


• اخیرا چندین حرکت مردم-بنیاد و خودجوش در ایران توجه همگان را به حود جلب کرده است. گرچه ممکن است در نگاه اول این حرکات نسبت به جوامع غربی ده ها سال عقب تر باشد اما انچه من را به قلمی کردن این چند جمله وا می دارد همزمانی ان با امید به تغییر های وسیع تر در کل کشور است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲ خرداد ۱٣۹٣ -  ۲٣ می ۲۰۱۴


خیرا چندین حرکت مردم-بنیاد و خودجوش در ایران توجه همگان را به حود جلب کرده است. این حرکات در حقیقت به موازات رشد پارامتر های جامعه مدنی در ایران جلوه هایی بزرگتر از قبل پیدا کرده است. گرچه ممکن است در نگاه اول این حرکات نسبت به جوامع غربی ده ها سال عقب تر باشد اما انچه من را به قلمی کردن این چند جمله وا می دارد همزمانی ان با امید به تغییر های وسیع تر در کل کشور است.

در ارتباط با همسویی و همگرایی فعالیت های مدنی و اهداف راهبردی سیاسی چندین مثال خدمتتان عرضه می کنم که اگر ده سال پیش کسی از وقوعشان در امریکا و یا ایران می گفت حتما با یک شکست بزرگ سیاسی روبرو می شد. در واقع خواهید دید که در مورد اول، طرف ما حتی بدون انکه انرا مطرح کرده باشد زخمش را خورد.

مثال یک:

در سال ۲۰۰۴ و در روزهای پایانی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا جان کری با یکی دو در صد از جرج بوش جلو بود و همه کسانی که در آن دوره برای کری کمپین می کردند مثل خود من با امید به پیروزی به روز انتخابات وارد شدیم اما با نا باوری در آن شب شاهد بودیم که جان کری با درصد کمی به بوش باخت. انالیز های بعدی نشان داد که تنها دو روز قبل از رای گیری یعنی روز یکشنبه قبل از انتخابات در کلیساها شایعه ای در بین مردم پخش شده بود که جان کری در صورت پیروزی قصد دارد ازدواج همجنس گرایان را قانونی کند. همین دروغ فاحش باعث شد کاتولیکهای معتقد با سفارش رهبران مذهبی شان به جان کری که خودش کاتولیک بود و اگر انتخاب می شد دومین رییس جمهور کاتولیک پس از جان کندی می بود رای ندهند و بجای وی رایشان را به نفع جرج بوش پروتستان به صندوق بریزند.

امروز ده سال بعد از آن تاریخ در ۱۸ ایالت آمریکا ازدواج همجنس گرایان قانونی است و رئیس جمهور اباما به صراحت از آن دفاع می کند. در نتیجه ی فعال بودن جنبش مدنی دیگر تابویی بنام ازدواج همجنس گرایان وجود ندارد و یک گره باصطلاح اخلاقی به فاصله فقط ده سال از بین رفته است.

مثال دو:

در سال ۱۳۷۵ از سوی “گروه ایرانی حقوق بشر”که من هم افتخار همکاری با آن را داشتم، فراخوانی را در ۲۰ آذر (روز جهانی حقوق بشر) برای لغو مجازات اعدام صادر کرده بودیم. فراخوان از فعالان و تشکل‌های سیاسی می‌خواست که به پیکار لغو مجازات اعدام در ایران بپیوندند و خود را به آن متعهد کنند. از مابین ده ها حزب و سازمان سیاسی که در آنزمان مطرح بودند فقط یکی از آن‌ها حزب ملت ایران بود که به درخواست ما پاسخ مثبت داد و اقای داریوش فروهر شخصا با دبیر گروه تماس گرفته و اعلام حمایت کرد. در سالهای بعد از آن فراخوان صدها تن از هموطنان ما به دلایل ادعایی مختلف با اعدام از میان رفتند و هیچ جنبش اعتراضی قابل اعتنایی در مقابل این اعدام ها نایستاد.

مدت کوتاهی است اما که از هر طرف می شنویم که خانواده ای محکومی را در پای چوبه دار بخشیده اند و استقبال عمومی از این بخشش ها و ستایش عمومی از خانواده هایی که از قصاص گذشت کرده اند در شبکه های اجتماعی چنان افزایش یافته که وقتی همین هفته شنیدیم که دختر یک قربانی ده ثانیه پس از کشیدن صندلی از زیر پای محکوم به اعدام چنان نگران شده که معدوم را با بغل گرفتن پایش از مرگ نجات داده است. کسی دیگر تعجب هم نمی کند. البته تابحال فقط در مورد قصاص و مجازات های مربوطه شاهد چنین شفقت عمومی بوده ایم اما مطمئنا میتوان انتظار داشت که با تغییر در نگاه عمومی به اعدام دیدگاه دولتی به اعدام های سیاسی و بزه های عمومی هم منقلب شود.

مثال سه:

در ایران بعد از انقلاب و در تمام سی و پنج سال گذشته بهایی ستیزی دیوانه وار زندگی را چنان بر این اقلیت مذهبی تلخ و نا ممکن کرده است که هیچ کس در سیطره این دولت نمی تواند تغییری در ان وضع پیش بینی کند. با این همه نشانه سحر حتی در همین مملکت و بی تغییر رادیکال قابل رویت است. به نشرخبری در سایت سحام توجه کنید که تحت عنوان "با حضور جمعی از فعالان مدنی؛ مراسم سالگرد بازداشت مدیران جامعه بهایی برگزار شد" آمده است . باور کردنی نیست که سحام به عریانی و باعکس از حضور فعالین جنبش مدنی برای حضور در سالگرد دستگیری رهبران بهائی (جمع یاران) گزارش می دهد.   نشر این خبر ممکن است فقط نشان از حضور فعالین غیرمذهبی داشته باشد اما در ضمن از نکته دیگری حکایت می کند که نزدیکان حجت الاسلام کروبی و یا حتی بیت مرحوم آیت الله منتظری و بسیار دیگر از دست اندرکاران سایت های مذهبی با اظهار نظر در این مورد تابوی غیر قابل دفاع بودن بهائیان را شکسته اند.

مثال چهارم:

ماه گذشته یک حرکت دیگر در شبکه های اجتماعی و فیسبوک نه تنها مورد حمایت جمع کثیر مردم-به روایتی بیش از سیصدو پنجاه هزار نفر، قرار گرفت بلکه حتی توجه صدها وسیله ارباب جمعی را در ایران و خارج کشور نیز بدست آورد. صفحه آزادی های یواشکی زنان اگرچه در اساس ممکن است نمایانگر حتی بخش عمده ای از خواستهای زنان ایرانی نباشد اما در سادگی شکل و شیوه تظاهر توانسته است بسیار موفق عمل کند.

در گفتار مسئولین و برخی از نمایندگان مجلس می شنویم که در برخی نقاط تهران زنان حجاب از سر برداشته و در خیابان راه می روند. حقیقت آنست که این سطح جلو افتادن از موضوع و انهم در این زمان کوتاه بدون شک غیر واقعی و قطعا بی پایه است اما در نهایت نشان می دهد که بسیاری از مردم در راه و روش های غیر متعارف و بویژه متصل به شبکه های اجتماعی و مدرن در این روز ها شانس موفقیت بیشتری را می بینند تا حرکتهای شناخته شده و سنتی سیاسی. ده ها سال است که زنان در ایران سانتی متر به سانتی متر روسری هارا بالاتر برده اند. واین شیوه آخر هم از همان جنس مقاومت مدنی است که صرفنظر از هرنوع بار مثبت یا منفی که از نگاه دینی و مذهبی دارد بی شک اتفاق خواهد افتاد.

مضاف بر آنچه در بالا آمد و بدنبال هجمه جناح راست به دولت درعرصه داخلی بدنبال دلواپسی هسته ای و روابط خارجی دولت در روز های اخیر شاهد بودیم که اقای روحانی بسوی مسایل داخلی توجه بیشتر نموده و گرانیگاه بحث را از اقتصاد و سیاست خارجی تا حدودی به طرف مشکلات درونی و فرهنگی دولت کشانده است. سخنان وی در رابطه با ازادی های فردی و نگاه تخصصی به گزینش ها و فاصله گرفتن از راهبرد های راست و تندروانه که در دیدگاه ارزشی وفقاهتی جناح محافظه کار تبلور یافته، نشان از این تغییر نگاه دارد. وی همچنین با حمایت از شادی جوانان و رویکرد عمومی به عصر دیجیتال و شبکه های اجتماعی صریحا اظهار می کند که با سیم خاردار سانسور نمی توان جلوی ارتباط با جهان خارج را گرفت و وزارت مخابرات خودرا مامور رفع سانسور از این شبکه ها کرده است. به باور من این عکس العمل ها و کشاندن تقابل به مسایل داخلی در نهایت نگاه هارا به کوچه اختر و مساله حصر ها هم خواهد رساند که اگر چنین شود گام بزرگی در تثبیت راه امید و اعتدال خواهد بود و جوانان را بیش از پیش حامی و پشتیبان این حرکت اعتدالی و کم هزینه خواهد نمود.

در نتیجه گیری پایانی باید بگویم در یک جامعه حتی بسته مثل امروز ایران نمی توان جلوی تغییر نرم و پیشرفت فرماسیون مدرن و اصلاح اجتماعی را گرفت و انانکه بجای سرمایه گذاری بر روی توان جامعه مدنی و تلاش های خشونت پرهیز که در واقع کم هزینه ترین راه رسیدن به هدف است دائما در فکر پرهزینه کردن فعالیت مدنی با اصقلاب و انواع و اقسام مشابه ان هستند راه رسیدن به هدف را دائما با کلنگشان بیش از پیش سنگلاخ می کنند. از سویی همین کلنگی کاران حرفه ای دائما در کار کاستن از امید به تغییر در مردم هستند. چه رسما با مقاله نویسی و سخنرانی و چه با اعلامیه دادن و امضای فراخوان تا به مردم حقنه کنند که از هیچ روش اصلاح طلبانه ای نمی توان به تغییر امید داشت. این نقش را از این روی بازی می کنند تا امید به تغییر را در مردم خاموش تر و اینده را هرچه بیشتر تاریک و سیاه جلوه دهند. تو گویی ۷۷ میلیون انسان مصلوب و منکوب رزمنده بهتری برای اهداف ایشان هستند.

دکتر گودرز اقتداری
پرتلند، آمریکا