دشواری های خبرنگاران ورزشی در دلال خانه رسانه ای!


• مفسدان عرصه فرهنگ و ورزش با رایگانی تلقی کردن کار خبرنگاران و عکاسان و سایر اعضای فنی و اداری و در نهایت پرداخت حداقل حقوق و دستمزد و استثمار نیروی بدنی و فکری آنان ,از پاکی,صداقت , عشق و نیاز به کار اکثریت شاغلین در این رسانه ها حداکثر استفاده و سوء استفاده را روا داشته اند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ٨ خرداد ۱٣۹٣ -  ۲۹ می ۲۰۱۴



اخبار روز - کرد سنندجی: ژورنالیسم مدرن ورزشی را صدرالدین الهی با تفکرات دموکرات و متمایل به چپ به عنوان یکی از بنیانگذاران مجله کیهان ورزشی به عرصه مطبوعات وارد کرد و در حقیقت پایه گذار مکتبی شد که بعد ها به مکتب کیهان ورزشی معروف شد و نویسندگان مفسران سردبیران و دبیران بزرگی مثل مهدی دری ,منوچهر لطیف, مهدی اسدالهی, هنریک تمرز, عطاالئه بهمنش, حسین فکری و افراد شاخص دیگری که یا چپ بودند یا دموکرات و ناسیونالیست و سکولار , راه این مکتب را ادامه دادند و برای نویسندگان و خبرنگاران نسل جوان که وارد عرصه کار خبرنگار ورزشی می شدند, کیهان ورزشی کارگاه و کلاس درس آموزشی بود.
بعد از قهرمانی تیم ملی فوتبال ایران در جام ملتهای آسیا در سال ۱۹۶٨ در تهران و شکوفائی و توسعه بیشتر ورزش در میان جوانان, مجله ورزشی جدیدی پا به عرصه وجود گذاشت که -دنیای ورزش- نام داشت .دنیای ورزش در ۱۶ شهریور ۱٣۴۹ با هدف پر کردن خلاء فکری برای بخشی از گروههای متوسط جامعه از یک سوی و با این گمانه زنی که می تواند به تک قطبی بودن و انحصار تنها مجله ورزشی ایران پایان دهد, از سوی دیگر؛ فعالیت خود را آغاز کرد. هر چند دنیای ورزش به تنهائی نتوانست رقیبی برای کیهان ورزشی باشد ولی در رسیدن به هدف پر کردن خلاء و نیاز اقشار متوسط و افزایش نسل جوان موفق عمل کرد.
پیوستن روزنامه -آیندگان -به عنوان روزنامه صبح ایران و سپس انتشار روزنامه- رستاخیز- بنام دومین روزنامه صبح و انتشار صفحات ورزشی توسط این دو روزنامه و بخدمت گرفتن نویسندگان صاحب قلم که اکثر آنان پرورش یافته مکتب کیهان ورزشی بودند، خوانندگان مطالب ورزشی را با کیفیت ها و استانداردهای جدیدتری آشنا ساخت. در کنار آن غول قدیمی و این فیل تازه وارد و دو صدای بلند بامدادی, نشریات ماهیانه و گاهنامه و هفتگی وابسته به موسسه اطلاعات و کیهان و یا نشریه ای چون تاج ورزشی وابسته به باشگاه تاج در قلمرو ورزش بطور محدودتری فعالیت می کردند.
افرادی که در این رسانه ها مدیر مسئول, سردبیر و دبیر سرویس بودند با اعمال و رفتار حرفه ای و رعایت اصول و مکانیسم های صنفی و پرهیز از وابستگی مالی یا اقتصادی به فدراسیونهای ورزشی بستر مناسب و مطلوبی را برای خبرنگاران و عکاسان رسانه خود فراهم کرده بودند که به عنوان خط مشی و اصول نانوشته بیش روی هر فرد تازه واردی به جمع کادر تحریری و اداری قرار می گرفت.
می توان ادعا کرد که کیهان ورزشی تنها نشریه معتبر ایرانی در نزد منابع و سازمانهای ورزشی در آسیا و جهان بود که چنین اعتبار و منزلتی ناشی از عملکرد حرفه ای مدیران و کادر تحریریه و فنی این نشریه ناشی می شد.
هر چهار نشریه ذکر شده در بالا هر زمان که نیاز بود خبرنگار و عکاسی برای رویدادی ورزشی یا گروه خبری برای بازیهائی مثل المپیک و جام جهانی اعزام کنند, هزینه های سفر و خدمات مالی, اداری قبل از سفر و یا در طول سفر را برای افراد اعزامی تامین و پرداخت می شد و نمایندگان این رسانه ها در مدت سفر, با اقامت در هتلهای چند ستاره و استفاده از امکانات رفاهی و فارغ از دغدغه مالی, استقلال کاری و توانائی رسانه خود را بقول معروف به رخ فدراسیونهای ورزشی می کشیدند. در اوقاتی نیز که فدراسیونهای ورزشی با دعوتنامه رسمی تسهیلاتی را مثل هزینه بلیط و... برای خبرنگاری درنظر می گرفتند یا پذیرفته نمی شد یا این که با اکراه و با شرط نمک گیر نشدن و احترام به نفس دعوت قبول می افتاد.
شاه رفت و خمینی آمد.در همان ابتدای تحکیم نظام جمهوری اسلامی, ورزش در عالم سیاست تا حدودی گم و ناپدید شد و هر چه منتشر می شد رنگ و بوی سیاسی داشت. بعد از حوادث خرداد ماه ۱٣۶۰ و سرکوب نیروهای دموکراتیک و چپ توسط نظام جمهوری اسلامی بسیاری از نشریات سیاسی با بافت و ساختار اجتماعی ,سیاسی توقیف و از انتشار این دسته از نشریات ممانعت شد. در آن روزها ابرار ورزشی در ساختمان سابق روزنامه آیندگان که به اشغال روزنامه حزب الهی آزادگان در آمده بود با حضور تعدادی از افراد سردبیری و تحریریه روزنامه سابق رستاخیز قبل از بازیهای جام جهانی ۱۹٨۲ اسپانیا منتشر شد. هفته نامه هدف نیز با انگیزه تداوم مکتب شاهین و توسط برادران ملا سعیدی به تعداد رسانه های ورزشی اضافه شد و سپس نوبت به افراد امنیتی و اطلاعاتی فعال در سازمان های موسوم به امور تربیتی مدارس رسید تا نشریه پهلوان را به جامعه ورزشی کشور تحمیل کنند. نشریه ای که اسم بزرگی داشت اما در محتوی, هر آن چه که تهمت, اخبار کذب و هتک حرمت بود علیه افراد پاک و خوشنام ورزش بکار برده می شد.
مدت زمان طولانی سپری نشده بود که نظام جمهوری اسلامی ایران پوست انداخت و سیستم واسطه گری و دلالی کاملا بر اقتصاد و فرهنگ ایران مستولی شد. بازار آمپول مذهبی و آمپول ایده ئولوژیکی برای تزریق انتشار نشریات ورزشی رونق گرفت و در مدت اندکی دهها نشریه و هفته نامه ورزشی که همگی کپی در یک اصل بودند, روی بیشخوان دکه های روزنامه فروشی ظاهر شدند.
مدیران مسئول و صاحب امتیاز این نشریات جدید که با مدارک تقلبی و کذائی خود را دکتر, مهندس و کارشناس لقب دادند و چه زود و بدون طی مراحلی که آن را – قانون و مقررات - می نامند و بدون سابقه و فاقد فعالیت مطبوعاتی و کارنامه رسانه ای, افکار و فرهنگ دلالی را بر جامعه ورزش ایران تحمیل کردند و با استفاده از سهمیه کاغذ دولتی و فروش آن در بازار آزاد و بهره گیری از رانت های مختلف و در نهایت استفاده از پایگاه ورزش به عنوان سکوی پرتاب به مجلس و تصاحب کرسی های سیاسی و اقتصادی در نظام ولایت فقیه, سیاهترین تاریخ رسانه ای ورزش ایران را رقم زدند.
مفسدان عرصه فرهنگ و ورزش با رایگان تلقی کردن کار خبرنگاران و عکاسان و سایر اعضای فنی و اداری و در نهایت پرداخت حداقل حقوق و دستمزد و استثمار نیروی بدنی و فکری آنان, از پاکی, صداقت, عشق و نیاز به کار اکثریت شاغلین در این رسانه ها حداکثر استفاده و سوء استفاده را روا داشته اند.
این مفسدین توانسته اند با شیوه معروف - تفرقه بیانداز و حکومت کن- فضائی از شک و بدبینی در محل نشریه که بیشتر به حجره های بازار شباهت دارد ایجاد کنند. تضاد و تناقضی که حاصل این شیوه های تفرقه انگیز است بر روابط کارکنان نشریه مسلط شده و فضای بدبینی غافل شدن از حقوق صنفی نبود. کمبود جدی افراد با تجربه و حرفه ای در رسانه و سکوت در برابر اخراج های پی در پی به فاصله های زمانی مشخص برای پرداخت نکردن دستمزد و استفاده مجدد از نیروی کار رایگان به همین سبک, از جمله نتایج شیوه تفرقه انگیز صاخبان و گردانندگان دلال و تاجر بیشه این نشریات است.
شرم آور است که ۵۰ خبرنگار ایرانی با همین شیوه گدائی کنونی که مسئولین ورزشی, فرهنگی و رسانه ای برای اعزام خبرنگاران و عکاسان در نظر گرفته اند در جام جهانی ۲۰۰۶ نیر اعمال شد و ۹۰ درصد آنان به دلیل نداشتن پول و اعتبار کافی و وابستگی به فدراسیون که هزینه آنان را با شیوه ها و ترفندهای خاص آخوندی تقبل کرده بود فقط شاهد سه بازی تیم ملی ایران بودند و در بقیه روزها از قلمرو هتل دورافتاده خود بیرون نیآمدند مگر این که دوستی و فامیلی به دیدن آنان رفته باشد! اینک در آستانه جام جهانی بار دیگر اعزام خبرنگاران و عکاسان اکثریت نشریاتی که کیفیت, محتوی, معیار و استنانداردهای رایج رسانه ای را ندارند به موضوع -درد کهنه تازه -شده تیدیل شده و دلالان رسانه ای و واسطه گران امنیتی فدراسیون فوتبال به همراه وزارت ارشاد سانسورچی و ضدفرهنگ با همان شیوه دلالی و امنیتی که در گداخانه های خود رفتار می کنند شرائطی را بیش پای خبرنگاران گذاشته اند که فقط می توان نام ”شرم” بر آن نهاد.
خبرنگاری که با قرض و فروختن فرش خانه و زیور آلات ناچیز همسر می خواهد از جام جهانی خبر گزارش کند چه کارآئی در این زمینه می تواند از خود نشان دهد؟ بحث اصلی در سفر، تامین هزینه سفر و لیست مخارج است که با ریال تامین می شود و با دلار هزینه! دلاری که برای فرهنگ و مردم در دسترس نیست ولی برای اسلحه و حزب اله لبنان و بقیه فراوان است. البته خبرنگاران و عکاسان هم خود مقصرند و بقول معروف از ماست که بر ماست!
بخوانید: برای اعزام خبرنگاران تامین هزینه به سه قسمت تقسیم شده است. یک سوم وزارت ارشاد، یک سوم فدراسیون فوتبال و یک سوم هم رسانه یا خود خبرنگار باید پرداخت کنند. تعدادی از رسانه های دولتی طی قرار دادی با فدراسیون فوتبال متعهد شده اند که برای اسپانسر فدراسیون فوتبال در مقابل تامین هزینه خبرنگار اعزامی شان آگهی رایگان یا همان پایاپای چاپ کنند و وزارت ارشاد هم معلوم نیست قبل از سفر یا بعد از سفر یا هیچگاه, بخشنامه پرداخت ارز به خبرنگاران را به بانک رابط اعلام کند آن هم تحت شرائط و ضوابط این وزارتخانه! گوشت قربانی از این بهتر!
توضیح ضروری: قبل از کیهان ورزشی، نشریات ورزشی بیش آهنگی/ جمعیت گردان ایران/ آئین ورزش و نیرو و راستی وجود داشته اند.

* استفاده از این مطلب با ذکر منبع (سایت اخبار روز) بلامانع است.