انتشار زهرنامه ورابطه آن با اوج گیری جنگ قدرت!


تقی روزبه



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۵ مهر ۱٣٨۵ -  ۷ اکتبر ۲۰۰۶


 
انتشار نامه خمینی توسط دفتررفسنجانی درمورد دلایل سرکشیدن جام زهر وپذیرش قطعنامه آتش بس سازمان ملل درسال ۶٨ به مانند جرقه ای که برجان خرمن افتد، ازمنازعات سنگینی  پرده برداشت که تلاش می شد دورازچشم مردم ایران وجهان جریان یابد.و درشرایط اعمال سانسورواختناق سنگین، به روی آب آمدن تکه ای ازبدنه عظیم این کوه یخ را باید مغتنم شمرد به جهت فراهم ساختن امکان مشاهده  وارزیابی دقیق تراز نقاط تمرکزمجادلات ومیزان شدت وحدت تضادهای درونی رژیم. واقعیت آنست که جدال باندهای درونی رژیم،اعلام سیاست های متناقض وارسال سیگنال های متفاوت  ازسوی جمهوری اسلامی به جهان خارج،نحوه تصمیم گیری و کاراکترعناصرتصمیم ساز در جمهوری اسلامی،آن چنان پیچیده وتودرتوهست که به عنوان مثال دولت آمریکا،دستگاه های عریض وطویل جاسوسی خود را کفاف گوی آن ندانسته و تأسیس بخش ویژه ایران دروزارتخارجه ودرکنارمرزهای ایران-دوبی-وتخصیص بودجه واستخدام جاسوسان جدید را دردستورکارخود قرارداده است.درچنین شرایطی است که انتشاراین نامه که خود برآمده ازاین کشمکش هاست،اهمیتی بیش ازاندازه طبیعی یافته و متقابلا بردامنه این منازعات می افزاید.چنان که سبب برانگیختن واکنش های تندی ازسوی جناح مقابل می شود: روزنامه کیهان و رسالت و شماری از مهره های اصلی حاکمیت از احمدی نژاد و سخنگویش گرفته تا همسراو وعناصری چون احمد توکلی، وارد میدان می شوند. ایراد اتهام سوء استفاده ازاسناد طبقه بندی شده ومحرمانه نظام،ضربه زدن به افتخارات پرشکوه دوران مقدس جنگ باهدف بهره برداری های سیاسی وشخصی، ازجمله انبوه اتهاماتی است که مثل ریگ بسوی رفسنجانی پرتاب می شود. جناح رقیب اززبان همسرسخنگوی دولت خواهان پس گرفته شدن مصونیت آهنین او ودورکردن اسناد محرمانه نظام از دسترس وی می گردد و احمد توکلی این اقدام رفسنجانی را غیرقابل بخشش می خواند. احمدی نژاد آن را چوب حراج زدن به مقدسات نظام وخوش خدمتی برای اجانب عنوان کرده است.
 وبدینسان موش کورتاریخ که تاکنون کارجویدن بسیاری ازشاخ وبرگ "درخت تناور نظام" را به پایان برده اکنون به جویدن یکی دیگر ازارکان رکین نظام یا بهتراست بگوئیم بخشی از تنه نظام پرداخته است.
علت آن که انتشارنامه ای پس ازگذشت اینهمه سال اززمان صدورش،درحالی که کاملا سری  هم محسوب نمی شد وقبلاهم جزو اسناد گردآمده خاطرات منتظری انتشاریافته بود و به ادعای رفسنجانی درسایت های متعددی هم منعکس شده بود،اکنون به عنوان سند طبقه بندی شده فوق محرمانه،تااین حد واندازه موجب برانگنختگی حریف و بروز التهاب سیاسی می گردد راباید اساسا درپیوندی که میان این نامه با دوعرصه مهم زیروجوددارد جستجو کرد:
الف- دررابط با جنگ قدرتی که جاری است.
ب -دررابطه با بحران هسته ای که رژیم را در وضعیت خطیری همانند شرایط آن زمان جنگ قرارداده است.
چنان که می دانیم درپی قبضه قوه مقننه ومجریه توسط دارودسته جدید وهارتری ازمحافظه کاران که یک سرش به نیروها وسازمان های نظامی-امنیتی وصل است و سردیگرش به بیت رهبری، درسودای تثبیت موقعیت خود خیزجدیدی را برای قبضه کامل مجلس خبرگان و تکرار پیروزی خود درشوراهای اسلامی برداشته است.اما این،همه تلاش این جریان نیست.سودای تثبیت قدرت  بهرقیمت، به اقداماتی بیش ازتلاش های معمولی برای فرادستی درقدرت نیازدارد.این کارمستلزم خالی کردن زیرپای رقبا ازهرآن چیزی است که امکان بازگشت ان ها را محتمل می سازد. شدت منازعات درحدی است که رفسنجانی نگران ازتکرارسرنوشت تلخ انتخابات ریاست جمهوری، برای شرکت و عدم شرکت خود درخبرگان باردیگرمتوسل به "استخاره" وسیاست این پا وآن پاکردن شد. اودرمقابل درخواستهای  جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه برای گنجاندن نامش درلیست کاندیداهای خبرگان، بجای دادن جواب سرراست، شرکت خویش را مشروط به فراهم شدن شرایط قابل قبولی کرد.گرچه همانطورکه قابل پیش بینی بود،اونهایتا درپی مذاکره با خامنه ای وگرفتن نظرمثبت او وامان نامه ای مبنی بررعایت نزاکت وشئونات ارکان نظام ازسوی همه طرف ها،موافقت خود را اعلام داشت.اما تا آنجا که تجربه نشان داده وخود اوبهترازهرکسی می داند، برقول وقرارهای حریفی چنین  قدروحریص درتصاحب کامل قدرت،چندان نمی توان اطمینان کرد.ازاین رو بود که او ضمن موافقت خود،شروطی را هم درآن گنجاند. توقیف روزنامه شرق، که عملا به عنوان ارگان متعلق به این طیف  نقش مهمی را دررساندن صدا وتقویت صفوف آن ها داشت و نقطه اتکائش هم قبل ازهرچیزبرحمایت رفسنجانی وحامیان وی قرارداشت،وبهمین دلیل توانسته بود سه سال هم دوام بیاورد،ضربه دیگری بودازسوی جناح حاکم درجهت خلع سلاح رقیب درآستانه انتخابات.ازسوی دیگر تفویض صوری اختیاراتی که ازسوی ولی فقیه  با سروصدای زیادی به مجمع تشخیص مصلحت داده شد، وبی خاصیت درآمدن همه آن ها، نارضایتی و خشم رفسنجانی را برانگیخته است. واین البته تمام مسأله نیست. درعرصه برخوردبا بحران هسته ای نیزازمدت ها قبل منازعه سختی درمیان طرفین مشهودبود.رفسنجانی وجبهه حامیان وی  خواهان چنان سیاستی هستند که به تحریم و رویاروئی نظامی منجرنشود.آن ها برآنند که سیاست دولت احمدی نژاد می تواند کشوررا درلبه پرتگاه جنگ و تلاشی قراردهد. وبرای مقابله باآن حتا  پارا از"حریم مقررخود" فراترنهاده وبا ارسال سیگنال های موازی و متفاوت ازسیگنال های رسمی، به دولت های اروپا و آمریکا مخالفت خود را باسیاست های حاکم به گوش قدرت های غربی می رسانند. مسافرت پرسروصدا ومعنا دار محمد خاتمی به آمریکا وپیش ازآن به ژاپن و.. سخنرانی ها وگفتگوهای او درآمریکا، محکوم کردن جنایت هولوکاست، دفاع ازتلاش های معطوف به "صلح" درخاورمیانه، تأکید بروجود دوکشورفلسطین و اسرائیل، نادرست بودن خروج سریع آمریکا ازعراق، و... ازجلوه های بارزارسال  چنین سیگنال هائی بشمارمی روند.اقدامی که اززبان همسرپرخاشگرسخن گوی دولت، بعنوان خیانت،چشمک زدن به آمریکا وپاداش ٨ سال خدمت بی شائبه خاتمی به آن ها مورد حمله قرارگرفت.او هم چنین تلویحا ضرورت خلع لباسی خاتمی را مطرح ساخت!. کیهان و رسالت به تندترین وجهی او را متهم به سوءاستفاده ازامکانات بیت المال وهزینه کردن ازآن چه که به شخص او تعلق ندارد برای هدف های شخصی کردند.
  باوربه مشابهت وضعیتی که در سال ۶٨ کشور را به لبه پرتگاه کشانده بود باوضعیتی که اکنون نظام دربرابرش قرارگرفته، جبهه رفسنجانی را-که درچهارچوب منازعات درونی حاکمیت چاقویشان بی دسته شده و توصیه هایشن کوچکترین اعتنائی درطرف مقابل برنمی انگیزد- بصرافت افشا گری وهشداردهی علیه سیاست های حاکم انداخته است. تا شایدازطریق تحریک افکارعمومی درداخل و بهره گیری ازفشارهای خارج تعادل قوای تازه ای را بسود خود رقم بزند. بزعم آن ها،وضعیت کنونی تفاوت چندانی با وضعیت شکننده سال های پایانی جنگ ندارد.همانند آن زمان که  مردم دیگر به فراخوان های رژیم برای حضوردرجبهه جنگ تره هم خورد نمی کردند و فرارازجبهه و صفوف نیروهای نظامی ابعاد گسترده ای پیداکرده بود، اکنون نیز مردم برای جنگی که ازِقبل بحران هسته ای دربگیرد،تره ای خورد نخواهند کرد. ازنظر اقتصادی هم، علیرغم افزایش درآمدهای نفتی،با واریزشدن آن به چاه ویل واردات ۵۰ میلیارددلاری وخاصه خرجی های دولت احمدی نژاد،چیزی دربساط  ذخیره های ارزی نمانده و باتوجه به روند روبگسترش ورشکستگی واحدهای تولید وابعاد وابستگی به واردات خارج ازکشوربرمیزان شکنندگی اقتصادی درشرایط تحریم بسی افزوده شده است.ازنظرسازوبرگ نظامی هم شکنندگی اقتداررژیم با ورودبه یک جنگ تازه آن هم درمواجه مستقیم با قدرت مهیبی چون دولت آمریکا، برکسی پوشیده نیست.اقتداری که اگردرتوانائی اش برای تثبیت موقعیت خود درپی اشغال،بدرستی تردیدهای فراوانی بوجود آورده است، اما درابعاد ویرانگرانه وتوان بی پایان تخریبی اش –همانطورکه اشغال جنگ عراق و یا اخیراتهاحم به لبنان نشان داد- کسی تردید ندارد.
باین ترتیب با مقایسه وضعیت بحرانی پایان جنگ سال ۶۷ و اکنون، وازطریق مطرح کردن سیاست عقب نشینی ونوشیدن جام زهرتوسط خمینی ،به دفاع ازرویکرد سیاسی خود،یعنی سیاست احترازازقرارگرفتن درلبه پرتگاه جنگ وبطورمشخص کنارآمدن با پیشنهادات اروپا، بر می خیزند. علاوه براین، آن ها با انتشاراین نامه خواسته اند نشان بدهند که همان هائی که امام سیاست ماجراجویانه آن ها را درسردادن شعارهای توخالی وتداوم جنگ خطرناک دانسته بود، اکنون برسریرقدرت تکیه زده  ونظام را دربرابرچالش های خطرناکی قرارداده اند.
اضافه برپیام های فوق که درانتشاراین نامه نهفته است، رفسنجانی و جبهه حامی او بابروی آنتن بردن این نامه،بطورتلویحی دست بافشاگری مهمی درمورد نیات خطرناک جناح حاکم زده اند:همان طورکه این نیروها درآن هنگام برای پیروزی قاطع درجنگ،امید به دستیابی سلاح اتمی و لیزری بسته بودند، اکنون که درمسند قدرت قراردارند و فاصله دست یابی به آن هم کمترازگذشته شده،خواب پیمودن راه کره شمالی و دست یابی به این سلاح را بعنوان حبل المتین نجات بخش دردستورکارخود قراردارند.  بدیهی است نباید پنداشت که  رفسنجانی ودارودسته او با استناد به عملکردواظهارات گذشته اشان، اصولا مخالف دست یابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای هستند. بااین وجودآنها،درشرایط کنونی اصراربرآن و بشیوه تحریک آمیز را، متضمن خطربرای بقاء نظام می دانند ومصلحت را درنوشیدن جام زهر.
علاوه برملاحظات فوق، نحوه انتشاراین سند هم حاوی نکته هائی است که نشان می دهد، اصل برای همه سران جناح های نظام ازجمله رفسنجانی و خاتمی،مخفی نگهداشتن اطلاعات واسناد ازمردم ونامحرم تلقی کردن آن ها است. آنچه هم گاهی گدارازسوی آن ها منتشرمی شود،تابع منافع جنگ قدرت بوده  وقطره ای است ازدریا.ودرمورد این سند موردبحث هم همانطورکه اشاره شد،اهمیتش نه  درسری بودن آن بلکه در ارتباطش با رویدادهای کنونی و پیام های نهفته درآن است. و ثانیا بعنوان یک نتیجه مثبتِ ناخواسته و خارج ازاراده منتشرکننده گان، این نامه می تواند به تقدس زدائی وزودن بقایای توهم  درمیان هواداران هنوز متوهم رژیم، ومسببین اصلی تداوم این فاجعه بزرگ، ازهمه جناح ها،شتاب بخشد.
والبته این طنرتاریخ است که همه اینها بدست فردی صورت می گیردکه منافعش با منافع نظام گره خورده و خود تجسم مصلحت نظام است. آیا رفسنجانی براستی ازجایگاه اصلی خود بعنوان ناظربر مصلحت نظام فاصله گرفته ،یاآن که ازقضا دفاع ازمصلحت نظام اورا باین نقطه کشانده است؟ نگاهی به مجموعه  عملکرد او البته گویای آن نیست که دغدغه مصلحت نظام دراو کاستی گرفته باشد. آن چه که اورا به اتخاذچنین مواضع افشاگرانه ای علیه جناح رقیب کشانده،همانا وضعیت مخاطره آمیزی است که  سیاست های بحران آفرین این جناح دربرابرنظام قرارداده است. این تقابل نظام است با مصلحت نظام و تصادم نظام است باخودش. عجب با سماجتی این موش کورِتاریخ مشغول نقب زدن است!.                                                               ۲۰۰۶-۱۰-۰۵-۱٣-۰۷-۱٣٨۵
www.taghi-roozbeh.blogspot.com/