شصت و هفت به سیاق نود و سه
ک. ش
•
مرز مخالف بودن در دایره ی داخل نظام بودن تعریف می شود. به این عبارت اصلاح طلبان مخالفان نظام هستند... پس مجاهدین اعدام می شوند، مارکسیست ها اصلا وجود ندارند، بهائیان به فجیع ترین شکل محکوم می شوند و الباقی هم یا ملی- مذهبی یا اصلاح طلب یا جاسوس یا کارگری تعریف می شوند!
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۲ خرداد ۱٣۹٣ -
۲ ژوئن ۲۰۱۴
یک. امروز جرم ها عبارتند از جاسوسی، تجمع غیرقانونی، اخلال در نظم عمومی، توهین به مقدسات و اشخاص... کسی به اتهام داشتن عقیده ای خاص گرفتار نمی شود اما بجایش اتهاماتی نثارش می شود که هیچ نسبتی با آنها ندارد. بیشتر جرم زندانی ها امروز ریشه در "سبز بودن" یا منتسب بودن به آن یا همکاری با مجاهدین یا بهایی بودن یا جاسوسی برای آمریکا و انگلستان دارد.
دو. مرز مخالف بودن در دایره ی داخل نظام بودن تعریف می شود. به این عبارت اصلاح طلبان مخالفان نظام هستند و از این رو دارای وجاهتی می شوند که بنا به مصلحت اگر روزی قرار بر تغییر شد اصلاح طلبی سوپاپ اطمینانی خواهد بود که در دیگ را از منفجر شدن می رهاند؛ کما اینکه خاتمی در سخنان اخیرش نشان داد که خواست او و هم مسلکانش رسیدگی به وضع بیماری موسوی است و نه بیشتر! پس مجاهدین اعدام می شوند، مارکسیست ها اصلا وجود ندارند کما اینکه هیچ جرمی به این عنوان تعریف نمی شود، بهائیان به فجیع ترین شکل محکوم می شوند و الباقی هم یا ملی- مذهبی یا اصلاح طلب یا جاسوس یا کارگری تعریف می شوند!
سه. مدیریت جای هیاتی عمل کردن را گرفته است و از این رو ملاک ها برای برچسب زدن عوض شده است: خودی ها از غیرخودی ها و غیرخودی ها از دشمنان جدا شده اند. هشتادوهشتی بودن با مجاهد بودن متفاوت است حتی اگر در یک مکان و یک زمان کسانی دستگیر شوند. دستگیری و نشانه گذاری در روز کارگر با دستگیری در جلوی مجلس با دستگیری در دانشگاه سه اتهام جداگانه است و از این رو دسته بندی شده عمل کردن و بازپرسی شدن ولو متهم در حوزه های دیگر هم فعال باشد مشخص و تعریف شده (براساس قانون داخلی جدید) است.
چهار. جداسازی و انتقال برخی از زندانیان (پرچم داران عقاید و سلایق مختلف در مخالفت با نظام) به زندان های دیگر جلوی هرگونه تمرکزگرایی و توجه را میگیرد و این سیاست که از سال ۹۲ آغاز شد نشانگر چرخش سیاسی- منطقی سیستمی است که سعی میکند خود را با سرمایه داری هر روز منطبق تر کند و شیوه های کهنه را صرفاً کهن نگه دارد. تخم مرغهای گندیده نباید در یک سبد جمع شوند! دیروز هفت نفر و پارسال نزدیک به بیست نفر گندزدائی شدند! باید منتظر ادامه ی این روند باشیم. عده ای به زندان شهرستان خود، عده ای به جوخه اعدام، عده ای در همانجایی که هستند سرکوب میشوند، عده ای رشوه دریافت میکنند و جذب میشوند (کما اینکه تا بحال دریافت کرده اند)، عده ای ... .
پنج. شعبه خوردن و انشقاق در بین مخالفان بسیار بیشتر از موقعیت های واقعی اتفاق می افتد. تعدادی در یک موقعیت خاص مبادرت به ایجاد سازمان و حزب و شعبه می کنند، فلان کس برای نشان دادن حقانیتش انشعاب می کند، و همه ی اینها در حالی صورت می گیرد که در بطن ماجرا (داخل کشور) هیچ سازمان و حزب مخالفی اجازه ی فعالیت ندارد و تمام این فعالیت ها خارج از کشور و یا به صورت زیرزمینی در جریان است. و تمام این فعالیت ها یک مخاطب اساسی و اصلی دارد (هم به لحاظ طبقاتی و هم به لحاظ علمی): خرده بورژوای عجول انقلابی! تمرکز مبارزه از خارج به داخل و حتی از داخل متوجه همین طبقه و دقیقا همین قشر از همین طبقه است که دسترسی مشخص به رسانه هایی همچون روزنامه، مجلات، ماهواره و اینترنت دارد؛ چیزی به نام مبارزه طبقاتی و کار بر طبقات کارگر و محروم به فراموشی (یا در شکل ایده آل به دست دیگرانی که مهم نیستند!) سپرده شده و تمام تمرکز بر موهومی سپرده شده که مبارزه برایش شکل جدیدی از تفریح و فشن بحساب می آید و البته تا آنجا که مخل زندگی روزمره اش نباشد!
شش. تمرکز اصلی جریان روشنفکری و پیشروی انقلابی بر ترجمه و تالیف و تشکیل حلقه های مطالعاتی و آموزشی و بحث و گفتگو و فعالیتهای مجازی و تئوریک استوار است. تاکید هرچه بیشتر بر صلح طلبی و نوع دوستی و نفی خشونت (از نفی اعدام گرفته تا کمک به خیابان گردها و دستفروشها) حرف اول را در مبارزه و تبلیغات جدید گرفته و از این رو خط مشی جدید مبارزه متکی ست بر پیوند خوردن هرچه بیشتر با جریان خرده بورژوا و انتزاعی- مجازی که نمایندگی اش با شبکه های مجازی است. در این بین هرگونه انتشار حقیقت و تاکید بر خط اصلی مبارزه راهی مگر شکل جدیدی از مد نمی برد چرا که مخاطبان محدودند و اشباع و سلیقه گرا. پس روشنفکری همچون سیاق تاریخیش آنگونه عمل می کند که محبوبیت و جذابیت خویش را حفظ کند. اگر در برهه های خاصی کارخانه، محلات محروم و فقر زده، شهرستانهای دورافتاده، دهاتهای محروم از هرگونه امکانات اولیه سنگر مقاومت و تعیین خط مشی ها بودند امروز سایتهای فیلتر شده و فیس بوک و توئیتر جایگزین قبلی ها شده اند!
هفت. روحانی چهره ی جدید به خود گرفته همانطور که پورمحمدی، خبری از رجوی خیلی وقتی است که نیست همانطور که فرخ نگهدار می تواند از همگرایی صحبت کند و پررنگ تر از هرزمان دیگری لب به سخن در مقاطع حساس بگشاید، سیاست نظام بر توافق و مذاکره با غرب استوار شده همانطور که اتحادیه اروپا و سازمان ملل! تناقضات آشکار جامعه ی سرمایه داری به حل بحران اقتصادی- سیاسی می انجامد و البته هزینه هایی هم در بر خواهد داشت که اصلاً مهم نیستند (دیدار اشتون با مادر بهشتی، احمد شهید و مناسبات هسته ای و ...). حاکمیت در پوست اندازی جدید خود می داند قواره و شکل جدیدش چه خواهد بود حتی اگر سکولاریسم را جایگزین شیعه سالاری کند!
هشت. مصرف گرایی در ایران همپای غرب به هرچه از خود بیگانگی استثمار و استعمار شدگان کمک می کند تا هرچه بیشتر تمام صحنه های قتل و جنایت و غارت و... به شکلی پذیرفته شده در هر کجای این جهان بدل شود و از این رو روبرو شدن با فقر، قتل، استثمار و سرکوب به عنوان پدیده ای عادی و معمولی نگریسته می شود و در تمام شبکه های مجازی و اجتماعی مشترک می شود و با لایک خوردن یا کامنت دادن یا محکوم کردن یا امثالهم مهر تایید می خورند و بایگانی می شوند تا با سرعت هرچه بیشتر خیانت توجیه شود و راه بر انقلاب و هرگونه تغییر اساسی بسته گردد.
|