از نظر رهبر حکومت جمهوری اسلامی
اکثریت مردم ایران فتنه گر هستند

بحثی در زمینه نقش "سوم شخص جمع"
در ادبیات سیاسی مقامات جمهوری اسلامی


حمید آقایی


• بطور کلی نظریه "اثر سوم شخص" می تواند برخی از رفتار های اجتماعی در زمینه ترسِ از پروپاگاندا و تبلیغات مذهبی و یا ترس ناشی از مخالفت سیاسی با سخنران را نیز توضیح دهد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۵ خرداد ۱٣۹٣ -  ۵ ژوئن ۲۰۱۴


در ادبیات سیاسی مقامات جمهوری اسلامی استفاده از جملاتِ بدون فاعلِ معین و یا افعالِ مجهول- بویژه در هنگام سخنرانی، یک سنت و سبک مشترک و همیشگی است؛ که بنظر می رسد مواضع سیاسی و جناحی این مقامات نیز در بکارگیری این ادبیات خاص تاثیر زیادی ندارند. هم محمود احمدی نژاد رئیس دولت پیشین از این ادبیات استفاده می کرد و هم آقای حسن روحانی رئیس جمهور فعلی از همان ترکیبات خاص دستور زبانی بهره می برد.

از جمله این ترکیبات خاص دستور زبانی، استفاده از ضمیر سوم شخصِ جمع مانند "آنها" و یا واژه های جایگزین برای سوم شخص مانند "عده ای"، "بعضی ها"، "برخی ها"، "آنهائی که" و یا افعالی مانند "نمی گذارند" می باشد.

برای نمونه آقای حسن روحانی در یکی از سخنرانی های اخیر خود در پاسخ به انتقادات تند امامان جمعه از اظهارات قبلی او در این باره که به زور نمی توان مردم را به بهشت فرستاد، می گوید: "برخی بیکار و دچار توهمات هستند و مدام غصه دین و آخرت مردم را می خورند". وی در همین سخنرانی که به مناسبت هفته جهانی محیط زیست ایراد شد، حدود بیست بار از کلمه "بعضی" استفاده می کند و از جمله می گوید "حال من این سخن را می‌گویم، بعضی‌ها می‌گویند فلانی تماما از غرب تعریف می‌کند." البته این ادبیات خاص فقط مربوط به دوران پس از ریاست جمهوری نمی شود، وی همچنین در یازدهمین کنگره حزب مردم سالاری قبل از انتخابات ریاست جمهوری اخیر از همین سبک استفاده می کرد: "برخی قصد امنیتی کردن فضای انتخابات را دارند".

احمدی نژاد نیز مرتب از جملات و ترکیبات مجهول استفاده می کرد و ترجیع بند سخنرانی هایش فعل "نمی گذارند" بود. وی نیز در مصاحبه ها و سخنرانی هایش مکررا از واژه هایی مانند "عده ای" و یا "آنهایی که" استفاده می کرد. برای نمونه در یکی از سخنرانی هایش می گوید: "عده‌ای پول‌هایی را گرفته‌اند ولی پس نمی‌دهند که این عده سه دسته هستند ...." و یا "برخی هم در سازمان‌ها و دیگر جاها قانون تصویب می‌کنند...".

رهبر جمهوری اسلامی و دیگر مقامات روحانی این نظام نیز از این ادبیات خاص در بسیاری از سخنرانی هایشان استفاده می کنند. برای نمونه، رهبر جمهوری اسلامی در یکی از دیدارهای خود با روسای سه قوه گفته بود: "بعضی ها با نام عقلانیت، با نام اعتدال، با نام پرهیز از جنجال و دردسر بین‌المللی، می خواهند از مبانی انقلاب و اصول انقلاب کم بگذارند! این نمی شود؛ این نمی شود." مصباح یزدی در واکنش به سخنان اخیر رییس جمهور که منتقدان توافقنامه ژنو را کم سواد خوانده بود، نیز می گوید: "اینها می گویند انتقاد را دوست داریم اما دروغ می گویند، طاقت یک جمله را ندارند."

اگرچه "صیغه سوم شخص جمع" و یا "فعل های متعدی معلوم اما بدون عامل" مانند ترجیع بند معرف احمدی نژاد "نمی گذارند" -که ظاهرا معلوم هستند ولی در معنا و حقیقت مجهولند- تنها یکی از اشکال استفاده از فعل مجهول در زبان فارسی هستند. اما بنظر می رسد که این سبک از مجهول حرف زدن بیش از سبک های دیگر در میان مقامات جمهوری اسلامی طرفدار دارد. جالب توجه است که در قران نیز از این ترکیبات خاص زبانی بارها استفاده شده است و در بسیاری از آیه های قران بطور غیرمستقیم و با استفاده از سوم شخص جمع به مخالفان محمد اشاره می شود. در همین رابطه سایت حوزه علمیه قم در پاسخ به سوالی در مورد چرایی استفاده از افعال مجهول در قران دلایل معنوی را از مهمترین دلایل استفاده مکرر از این سبک در قران می شمارد.

بی حکمت نیست که روحانیون نیز در منابر خود همواره از همین روش بهره می برند و معمولا در بخش اعظم صحبت خود به شخص و یا اشخاص ثالث می پردازند و یا حداقل بگونه ای سخن می رانند که شنوندگان و پای منبری ها تصور می کنند که افراد دیگری طرف خطاب این سخنان هستند. شاید بتوان گفت که تنها بخشی که پای منبر نشستگان به آن توجه ویژه می کنند و آنرا خطاب بخود می پندارند، روضه آخر باشد، زیرا همنوا شدن با روضه و مناجات و اشک ریختن بر پای منبر، آنان را مستحق ثواب اخروی می نماید. ظاهرا همانطور که در پاسخ سایت حوزه علمیه قم آمده است، هر قدر مبهم تر و مجهول تر صحبت شود و افعال بدون فاعل بکار برده شوند -که آیت الله خمینی تبحر وافر در آن داشت- پیام و سخن از معنویت بیشتری برخوردار می شود، و گوینده نیز تنزه خود را با پرهیز نمودن از اشاره مستقیم به افراد و بکار بردن نام آنها بیشتر حفظ می کند.

اصولا رابطه سخنرانان، و بویژه مقامات روحانیِ این نظام با شنوندگان خود رابطه ای است رسانه ای و یکطرفه، بدین معنی که بلندگوی سخنران در حقیقت وسیله ای تبلیغاتی در خدمت اهداف سیاسی و ایدئولوژیک و برای پاسخگویی به مخالفین خود و برائت از اشخاص ثالثی است که معمولا حضور ندارند. در این سخنرانی ها نیز مانند مراسم روضه خوانی، نقش مردم حاضر یا فقط سوگواری است و یا اعلام همراهی با سخنران با فریاد تکبیر می باشد.

شاید روحانیت و مقامات جمهوری اسلامی چنین توهمی نسبت به خود دارند و مسئولیت تبلیغ و راهنمایی مردم را برای خود قائل هستند و قبل از هر چیز آموخته اند که برای حفظ معنویت و تنزه مقام روحانیِ خویش مبهم، مجهول و غیر مستقیم صحبت کنند، اما مطالعات روانشناسیِ اجتماعیِ مربوط به نحوه عکس العمل مردم در برابر مبلغان و سیاست مداران سخن ور نشان می دهد که اثرات استفاده از افعال مجهول و اشارات غیرمستقیم بر مردمِ شنونده کاملا متفاوت است با آنچه که آنان می پندارند و یا انتظار می کشند.

مطابق نظریه "اثر سوم شخص" (third person effect) که محقق و بانی آن فیلیپس داویسون (Philips Davison ) است استفاده از ترکیب های زبانی مجهول و اشاره ای در سخنرانی ها تبلیغاتی و سیاسی موجب می شود که شنوندگان فکر کنند و حتی به این باور برسند که مخاطبان این سخنران، نه شخص آنها، بلکه دیگران می باشند. این حالت بویژه زمانی پیش می اید که جمعیت انبوهی در پای سخنرانی حضور داشته باشند و یا سخنران از موضع تبلیغاتی و یا با اهداف ایدئولوژیک صحبت کند و رابطه ای رسانه ای و یکطرفه با شنوندگان خود برقرار نماید. که در چنین شرایطی حاضرینِ در جلسه معمولا پیش خود می گویند که این حرفها، نصایح، پاسخ ها و یا تبلیغات مربوط به آنها نمی شوند بلکه متوجه دیگران است و اگر هم این سخنان عواقبی داشته باشند نصیب دیگران خواهد شد. (برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به تحقیقات پرفسور دانشگاه کلمبیا فیلیپس داویسون، در زمینه جامعه شناسی و ژورنالیسم)

حتی این تحقیقات نشان می دهند که اگر هم عکس العمل و یا اقدامی پس از این سخنرانی ها صورت گیرد در درجه اول متوجه طرف سوم و غائبین این سخنرانی خواهد بود. برای مثال همانطور که در ایران مرسوم می باشد مردم معمولا در هنگام و یا پس از سخنرانی های دولتی شروع به شعار دادن علیه افراد غائب که مورد خطاب گوینده هستند می کنند و یا پس از پایان سخنرانی دست به راهپیمایی علیه مخاطبان سخنور می زنند.

بطور کلی نظریه "اثر سوم شخص" می تواند برخی از رفتار های اجتماعی در زمینه ترسِ از پروپاگاندا و تبلیغات مذهبی و یا ترس ناشی از مخالفت سیاسی با سخنران را نیز توضیح دهد. به این مفهوم که ترسی که بر دل مردمِ پای منبر از یادآوری عذاب های اخروی توسط روحانیون و روضه خوان ها می نشیند، بطور طبیعی آنها را به این امر قانع می کند که این هشدارها برای دیگران است و نه برای ما مومنانی که در مسجد و پای منبر نشسته ایم.

این مطالعات حتی رابطه این نظریه را با موضوع سانسور و ترس از عواقب بعدی سخنان گفته شده را مورد بررسی قرار میدهد. به این معنی که شنوندگان سخنرانی های سیاسی و تبلیغاتی از افعال و ترکیبات مجهول می توانند نتیجه بگیرند که این صحبت ها مربوط به دیگران است ، اما باید در آوردن نام آن ها ملاحظه کرد و در ملاء عام از آنها سخن نگفت و بقول معروف "حرفش را آورد اما اسمش را نبرد". به سخن دیگر این نوع از ادبیات سیاسی، حتی اگر سخنران قصد آنرا ندارد، معمولا موجب گسترش بیشتر خود سانسوری و ترس می شود، پدیده ای که اتفاقا مطلوب جناح های رقیب است.

خودسانسوری و پرهیز از بردن نام مخالفین اتفاقا از زاویه‍ی دیگر صحت نظریه فوق را تایید می کند. مخاطبین واقعی سخنانِ سخنور (اشخاص ثالثی که حضور ندارند) نیز می پندارند که عواقب این حرف ها قبل از اینکه متوجه خود آنها شود، اتفاقا متوجه طرفداران سخنران که در مراسم سخنرانی حضور دارند خواهد شد، یعنی اینبار طرف سومی که از منظر آنان پای سخنرانی نشسته اند، که معمولا طرفدار سخنران می باشند، در اثر جملات مجهول و پیامهای غیرمستقیم خود نیز دچار خود سانسوری و ترس می گردند.

بنابراین رد و بدل کردن پیامهای رسانه ای و یکطرفه و کشاندن اختلافات جناحی به میادین سخنرانی، آنهم با استفاده از سبک دستور زبان "سوم شخص جمع" و افعال مجهول قبل هر چیز مردم را تبدیل به نظاره گر اختلافات جناحی می کند، زیرا از یکطرف پیام ها و پاسخ های سخنران را متوجه خود نمی دانند و از سوی دیگر بطور طبیعی و عکس العملی دچار نوعی خود سانسوری و ترس می شوند.

گفته های اخیر رهبر جمهوری اسلامی در سالگرد در گذشت آیت الله خمینی مبنی بر اینکه "در حکومت ایران قدرت و اقتدار ناشی از اختیار و انتخاب مردم است و اگر کسی در برابر چنین قدرتی بایستد، کار او «فتنه» نام دارد"، با الهام از نظریه "اثر سوم شخص" بهتر قابل فهم می باشند. آقای خامنه ای خود بخوبی آگاه است که اکثریت مردم ایران مخالف نظام ولایت فقیه و رهبری او هستند، بنابراین مطابق سنت معمولِ مقامات جمهوری اسلامی وی به در می گوید تا دیوار بشنود. در حقیقت مخاطب اصلی رهبر جمهوری اسلامی در این سخنان اکثریت مردم ایران هستند که وی آنها را از طریق بلندگوی تبلیغاتی و سیاسیِ جمهوری اسلامی "فتنه گر" می نامد.

http://haghaei.blogspot.com