خشم


ژیلا مساعد



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٣ خرداد ۱٣٨۴ -  ۲۴ می ۲۰۰۵


 
ستاره ای ثابتم
در این اتاق
که آینده ی من ا ست
کنار این میز
که کاسه ی تخیل من  
و در این پیراهن
که جوانی من بود .
بر ذرات حس و حرف می چرخم
تار می تنم
تار می تنم
و خود طعمه ی خود می شوم
هم اکنون
در همه ی خیابان های تاریک
در همه ی راهرو های لاغر
و در همه ی اتاق های خلوت
باد می وزد
چاقوی براق رعد
بر صورت محجوب آسما ن
خش می اندازد
مهری که بر بازوی درخت عاشق کوبیده می شود
او را می سوزاند
شیدای نور
عاقبت از خود تهی می شود
من هر شب خم می شوم
و کف پای بی گناه زمین را
می بوسم.   
 
گوتنبرگ   بهار ٢٠٠۵
ژیلا  مسا عد
 
بازگشت به صفحه نخست