از : البرز
عنوان : دعوی نمایندگی از جانب مردم
گمان میکنم، اساس اعتراض آقای معمار این است، وقتی کسی نظر و یا فعالیتی را نقد میکند، نباید چنان وانمود نماید که ایشان با این نقد حامل نظرات همه مردم است، و هر نظری مخالف این نقد نشأت گرفته از حکومتِ استبداد
اما آقای مقدم بدون توجه به اصل اعتراض آقای معمار، تلاش میکند تا واقعیت خوب دیگری را به جمع ارائه کند، ایشان به درستی مطرح میکند که، هر نظری در اجتماع برآمدی است از یک طیف یا گستره سیاسی اجتماع که لزوما انطباق کاملش با آن طیف نه همواره ممکن است و نه مطلوب
در تأیید سخن آقای معمار باید بگویم، آری مشکل فرا نروئیدن جامعه ایرانی به شکل حکومتِ مردمسالار، علیرغم تمامی جانفشانیها و تلاشهای مستمر گروههای مختلفی از مردم در سده اخیر، درست در همین نکته ای نهفته است که شما(آقای معمار) بیان داشته ای،
یعنی هر گروهی از مردم به تنهایی «...دعوی نمایندگی از جانب مردم...» را داشته، و نتیجه مستقیم و ستمکارانه این طرز از تلقی این بوده که، در پس هر جنبش ضداستبدادی سده اخیر، پس از کشمکشی کوتاه، تنها یک گروه به بالای هرم قدرت خزیده، و با ادعای نمایندگی از جانب مردم، تمامی گروههای مدعی دیگر را، یکی پس از دیگری قلع و قمع و آنان را به فعالیتهای زیرزمینی کشانده است
۶۲۹۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹٣
|
از : masoud memar
عنوان : توضیحی به آقای مهران جنگلی مقدم
روی سخن من اکنون با شکل آکسیون نیست که جزو حافظان نقابدار وضع موجود نامگذاری کنید یا جزو ناقدان وضع موجود ٬ اگر شخصی عریان شود و ادعا کند برای پشتیبانی از کسی یا برای اعتراض وضع موجود این آکت را انجام داده لازم نیست از کسی هم اجازه بگیرد و مسئولیت کارش نیز بعهده خویش است اما اگر ادعا کند از نیابت کسی یا گروهی است اگر آن نیابت را ثابت نکند هم استقلال دیگری را زیر سوال میبرد هم سودجوئی از دیگران میکند و غیر از عوامفریبی معنی دیگری ندارد. تازه مگر همه زندانیان که بناحق در بند هستند دلیل بر حقانیت نظراتشان است و مگر همگی یکدست فکر میکنند و بمقولات مختلف باورهای ثابتی دارند. فراموش نکنید که امثال لاجوردی ها هم بناحق در زندان پهلوی بودند . بحث روی تجزیه و تحلیل از جامعه نیست بلکه برسر مسئولیت پذیری کنش گران است ٬ جامعه استبدادی همین است که هم حاکمیت دعوی نمایندگی از جانب مردم را دارد هم برخی از اپوزسیون دعوی نمایندگی از جانب مردم را و هر دو نیز از یک انتخابات آزاد بنوعی نه در حرف بلکه در عمل گریزانند .
۶۲۹۲۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣۹٣
|
از : masoud memar
عنوان : حضور مجدد آقای مهران جنگلی مقدم
کاملأ درست میگوئید هر کنشگری کاملأ آزاد و مختار است با استقلال حرف بزند و تصمیم بگیرد چه شما چه آقای نجفی چه زندانی چه هر حزب و تشکل سیاسی چه بشکل فردی چه حمایتی چه بشکل اتحاد ٬ اما شناسنامه دار . شما هم میتوانستید تحلیل و برداشت خود را بنویسید. شما ادعا کردید : « چرا وقتی فردی تن برهنه اش را وارد اکت سیاسی می کند و بیلاخ نیابتی زندانیان بند ۳۵۰ را نشان حکومت می دهد به صورت جدی از جانب نقاب داران حافظ وضعیت، مورد پرخاش و فحاشی قرار می گیرد؟ » هر فردی مختار است تنش را وارد آکت سیاسی کند اما این شما هستید که آن آکت را بعنوان بیلاخ ( نیابتی ) از جانب زندانیان ۳۵۰ وانمود میکنید و به پشتوانه این ( وانمود ) ٬ هر مخالف آزاد و مستقل فکری را به حکومت میچسبانید و بعنوان ( نقاب داران حافظ وضعیت ) معرفی میکنید . اگر شما فقط تحلیل خود را در مورد این آکت مینوشتید بدون اینکه به انسانهای مستقل دیگری ماهرانه نسبت دهید شاید قادر نمیشدید منتقدان مستقل نظری را نقابداران حافظ وضعیت جا بزنید .
۶۲۹۲۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣۹٣
|
از : مهران جنگلی مقدم
عنوان : خدمت جناب آقای معمار
جناب آقای معمار شما از من سند برای نیابت میخواهید، مگر دعوای ارث پدریست که شما برگه انحصار وراثت طلب می کنید؟
شما تصور می کنید این نیابتی بودن که من در مطلب آورده ام نیابت یا وکالتی "حقوقی" است که بتوان سند و مدرک برای اثباتش ارائه کرد....
مگر غیر از این است که بند ۳۵۰ یا هر جغرافیای دیگر سیاسی به صرف سیاسی بودنش متعلق به یک پهنه بزرگتر اجتماعی است که از آن برآمده است؟ شما یا این پیش فرض را می پذیرید یا نه. اگر نمی پذیرید که هیچ، اگر قبول دارید این را هم ناگزیرا باید بپذیرید که همگانی که خود را متعلق به همان گستره اجتماعی میدانند حق آن را خواهند داشت تا درباره آن حرف بزنند و کنش خاص خود را ارائه دهند. لزومی هم نخواهد داشت تا کنش و نظرشان را هم در انطباق نعل به نعل با آن موضوع خاص ارائه کنند(که نه مطلوب است و نه ممکن) با این وجود دیگر کدام اثبات نیابت؟
نیابت مد نظر شما را از کدام نهاد و موسسه و دولت باید گرفت؟با چماق بالای سر ایستاده اید و با منطق سانسورچی ها گزینش می کنید و ردصلاحیت! و به دنبال هویت گوینده می گردید و شناسنامه می طلبید. شناسنامه را از کدام مرجع ذی صلاح رسمی باید بگیریم؟
۶۲۹۲۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣۹٣
|
از : masoud memar
عنوان : حضور مجدد آقای مهران جنگلی مقدم
شما نوشتید : « اگر عصبانیت شما به دلیل آوردن اسم زندانیان سیاسی است در حرکتی که با استاندارد های ذهن شما سازگار نیست، باشد آقا شش دانگ مالکیت بند ۳۵۰ با شما »
من از شما خواسته بودم آن ( نیابتی ) که شما ذکر کردید را مشخص کنید نه اینکه برای گریز از پاسخگوئی قباله شش دانگ را به من تحویل دهید ٬ زندانیان یا هر شخصی خود حق نظر دارند و در مالکیت کسی نیست که از آن بنفع خویش سود جوید یا شش دانگ به کسی حواله کند . اگر شما یا آقای نجفی از جانب کسی یا حزبی یا دسته ای نیابت دارید نشان دهید اگر نه ٫ بهتر است از جانب خود سخن بگوئید که موافقان یا منتقدان با نظر و عقیده شناسنامه دار روبرو باشند . مهم نیست با ذهن من سازگار است یا نیست ٬ مهم اینست که با واقعیات مواجه باید شد نه با آشفته گوئی از جمله با چسباندن نسبتهای غیر واقعی . اگر خود زندانیان بخاطر اعتراض لخت شوند هم حقشان است اما اگر آنها نیز ادعای نیابت از جانب مردم بکنند نیز باید نشان دهند . اصولأ کسی که در صحنه سیاسی پشتوانه مشخص مردمی نداشته باشد از واژگان مبهم و نیابتی استفاده میکند مانند : امت شهید پرور ٫ خلق قهرمان ٬ مستضعفان ٬ خلق محروم ٬ مظلومان ٬ رنجبران ٬ زندانیان ٬ شهیدان ووو... .
۶۲۹۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱٣۹٣
|
از : اسماعیل همتی
عنوان : پیش فرض های غلط یک کامنت
جناب جمال(کامنت گذار قبلی) چهار خط کامنت نوشته اند در هر خط، چهار پیش فرض غلط وجود دارد. به عنوان مثال: ۱-ماستمالی نامیدن تلاش این مقاله که میخواهد صرفا چرایی اعتراض قلمداد شدن برهنگی در انظار عمومی و در ارتباط با رویدادی سیاسی را توضیح دهد. چرا ماستمالی؟
۲- بی جربزگی نامیدن عمل این گروه موسیقی در حالیکه خواننده گروه با سابقه ای که در اتخاذ مواضع و ارائه آثار موسیقی اش دارد مطمئنا میدانسته که عملش هزینه های سنگینی را متوجه اش خواهد کرد. در صورت قبول این فرض دیگر کدام بی جربزگی؟
۳- ماورابحار یا مثلا آن ور آبی نامیدن اپوزیسیون از کی تا حالا لزوما خصوصیت منفی قلمداد شده؟ در صورتی که همه میدانند گروه ها و افراد مدعی مبارزه با حکومت به دلایل مختلف وادار به ترک کشور شده اند. ماورابحار اینجا جز یک واژه قلمبه و دهان پرکن برای مقهور کردن مخاطب است؟
۴-.... موارد دیگر بماند.
اما نکته آخر اینکه یک سوال، مگر لخت شدن این گروه موسیقی در اعتراض به لخت کردن زندانیان بند ۳۵۰ جایی از کنش های شما را تنگ کرده یا انواع دیگر اعتراض و کنش سیاسی را زیر سوال برده؟
بگذار بندیان ۳۵۰ خنده تلخ بزنند! خب شما هم به سبک مخصوص خودتان اعتراض بفرمائید طوری که آب از آب بخش دگم ذهنیت عمومی تکان نخورد! خنده تلخ هم کسی به شما نخواهد زد.
۶۲۹۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱٣۹٣
|
از : جلال
عنوان : پورنوحه گرافی
دست بردارید از ماستمالی بی جربزگی اپوزیسیون کاسبکار ماوراء بحار، از استیصال فلاکتبار کسانی که از آنارشیسم همین را دانسته اند که آلت مبارکشان را به موسیقی آلامدشان آویزان کنند و در انتظار هورای توده های میلیونی ثانیه شماری کنند و چون نگاه خیره و حیرت بار خلائق را مشاهده کردند آه از نهادشان در آید که "وادموکراسیا" این نوحه خوان دیروز و "آنارشیست" امروز برای بندیان ۳۵۰ اوین به جز خنده ای تلخ پاسخی نخواهد گرفت.
۶۲٨۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱٣۹٣
|
از : مهران جنگلی مقدم
عنوان : آقای مسعود معمار
آقای مسعود معمار تند نروید. به اندازه کافی در چند روز گذشته با نظیر ادبیات شما و کج خوانی های شما مواجه بوده ایم. اگر عصبانیت شما به دلیل آوردن اسم زندانیان سیاسی است در حرکتی که با استاندارد های ذهن شما سازگار نیست، باشد آقا شش دانگ مالکیت بند ۳۵۰ با شما. خوش باشید.
۶۲٨۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱٣۹٣
|
از : masoud memar
عنوان : حضور آقای مهران جنگلی مقدم
شما در مورد مقوله ! « بیلاخ » و اسطوره !« آلت » توضیحاتی دادید که من وارد این بحث نمیشوم . تعجب کردم که چرا نتیجه و رهنمود سیاسی فراخور منش خود اتخاذ نکردید از جمله : ( به تمامی اپوزسیون آگاه و همیشه در صحنه پیشنهاد میکنم همگی با هم شلوارها را پائین کشیده و نظام جمهوری اسلامی را ساقط کنند و اگر هم نتیجه نداد حداقل چند دستاورد دارد ٬ اولأ نماد و اسطوره « آلت » جایگزین مبانی اصولی و مشترک برای وحدت میشود که ۳۵ سال بینتیجه بوده است دومأ با محرم شدن همه با هم میتوان دموکراسی را نهادینه کرد. )
شما ادعا کردید : « چرا وقتی فردی تن برهنه اش را وارد اکت سیاسی می کند و بیلاخ نیابتی زندانیان بند ۳۵۰ را نشان حکومت می دهد به صورت جدی از جانب نقاب داران حافظ وضعیت، مورد پرخاش و فحاشی قرار می گیرد؟ » در مورد چرائی و حافظان وضعیت هم کاری ندارم که بررسی جامعه شناسانه و فرهنگی میطلبد ٬ فقط به این اکتفا میکنم که اگر ربطی به مبارزه سیاسی داشت تا الان ما بقدر کافی دارای رهبران قابل ملاحظه ای بودیم مانند آلیه در تبریز یا مهوش در تهران یا مبارزان در شب نشینیها با سرویس کامل . شما فقط لطف کنید سند آن ( نیابتی ) را که مدعی هستید آقای نجفی از جانب زندانیان بند ۳۵۰ را دارد نشان دهید. باور کنید جسم آقای نجفی و هر کس دیگری به خودشان تعلق دارد و به هیچ کس هم مربوط نیست با آن چه میکند میخواهد بپوشاند میخواهد نمایان کند یا هر بلائی سرش درآورد حتی میتواند ادعا کند که اسطوره آلت برای من یک ابزار سیاسی است و به من نوعی هم ربطی ندارد اما شما آن نیابت را اثبات کنید تا انگ عوامفریبی به ایشان و شما نچسبد. در پایان نیز بگویم که امثال حجاب برداشتن و عریان شدن نیز نوعی اعتراض مدنی است و طبیعی ...
۶۲٨۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹٣
|