از : بدران لهرانپور
عنوان : سلامی به صدا و شجاعت یک معلم
بی پروا گفتن و پرده دریدن آن هم در بند بودن، تنها بیانگر دلیری نیست، بازتاب ایمان به برتری بی چون و چرای حقیقت بر فریب است. و ای کاش بسیاری از قلم بدستان و هنرمندان عافیت اندیش و گریزان از رو در رویی با قلدری و بی قانونی، از این می آموختند، و می آموختند که عزت هنر با تن دادن به یونیفرم و عبا پوشان همخوانی ندارد. گاهی از خودمان می پرسیم که آیا این صداها در این وانفسای بی عدالتی نهادینه شده و بی اعتنایی توده ای، ره به حایی می برد؟ آیا اینها برای خالی کردن عقده و یا نام آوری نیست؟ امّا بیشتر که می اندیشم و تاریخ را بر می خوانم، باور می کنم که با وجود گستره ی ظلم و کم دانستن های مردمان، جهان به برکت این نوشته و تصویر هاست که رو به سوی عدالت و آزادی می رود(هر چند خونین و افتان و خیزان). سر بر می گردانم و به قافله ی رهروان و شهیدان آزادی می نگرم و می بینم که چشم به راه نه ما، که آرمان هایمانند. آرمان هایی که آموزگاری به جرم بیان آنان همه ی هستی اش را دارد بر باد می دهد؛ تا ما باور کنیم که سودای ستمگران در خاموشی صدای آزاده گان، بر باد است. این نوشته ها و آن پایداری ها در زندان، گزینه های برتر انسان در برابر فرومایه ترین مزدوران زر و زور، مسیر تاریخ را دیگرگون خواهد کرد. تاریخی به ما آموخت که زندگی بدون اخلاق و ایمان به عدالت و آزادی یک پول سیاه نمی ارزد و همه ی هنر و علم بی آنان، غیر انسانی و میرایند. من خواندن نوشته هایی این چنین را هم نوعی اعتراض به و ضعیت موجود و اندیشیدن به راه های برون رفت از بیداد می دانم.
۶٣۰۰۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣۹٣
|