از : پروین کرد
عنوان : و ما نفرین شدگان نا آشنا با خجستگی !
آن بهاران ناخجسته اگر چه ناخجستگی( دینی دستوری اش )را بی پروا و سرفراز از زیر درخت سیب بر ملتی (بر انگیخته و خود هیپر روشنفکر بین) نمایان وتحمیل کرد (((رهبر معظم انقلاب ایرانیان روشن و دماغ بالا))) آن آخوند ابله عصرحجری ، که در جواب خبرنگار اطلاعات درموردزنان ، گفت (ولاکن ما میخواهیم که فحشا نباشد !! (لابد کل زنان ایرانی) تا آن زمان جنده تشریف داشته و خود نمیدانستند ! اما نک فقط مردان بسیار عصبی انقلابی و کف به لب آورده ،که زنان برانگیخته ای که امروز خاک برسر ،و پرگو و پرحرف و پرهوار آنزمان : گل سیاه (خیر سرشان )لچک رنگ وارنگ برسر بی مغز نمودند و باستقبال دیوی رفتند که فقط و فقط دیواری کوتا تر از زن پیدا نکرد تا پر و پیمان مثانه ی بیمارش را بر آن دیوار کوتاه خالی کند ،،،،من اما هموطن گرامی، در بر کشتی مراد سوار شدنم و ترک دیار و یار ، نه چهره ی کشیده در نقاب کهنسالی ای بود تا بگرید و نه ریش سفیدی که نفرینشان را بر (گشتهای مار الله ) نثار کنند، اگر چه دیر و دور ،اما تف کردن برآن (سنده زار دینی ) را در هر مقطعی از عمر یک انسان بامید فقط (نفسی ) در آزادی کشیدن و سرودی به آزاد کردن ،حتی در منتهای تنهایی و بیکسی هارا هزاران بار، برآن عکس مکش مای (مستر پرزیدان خو ش فوتبال) که سایت ((( شیاف همیشه امیدوار))) به من و ما، قصد تنقیه اش را دارد ترجیج میدهم ! با پوزش از پرگویی و پر دردی
۶٣۰۱۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣۹٣
|