دلایل عمده جنگ در اکرائین- اردشیر قلندری



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۹ خرداد ۱٣۹٣ -  ۱۹ ژوئن ۲۰۱۴


دلایل عمده جنگ در اکرائین – تلاش واشنگتون در حفظ دلار بعنوان ارز جهانی است.

چندی پیش Der Spiegel در سرمقاله خود به سرزنش سیاست روسیه در مساله اکرائین پرداخت. این مقاله تحت عنوان "چکونه روسیه درجنگ تبلیغاتی پیروز میشود" بر پایه اسناد متعدد از منابع انترنیتی غیر موثق، (آنهم بدون ذکر منبع) که خواننده امکان درستی آن را به راحتی می تواند مورد بررسی قرار دهد منتشر نمود. نویسنده با عدم ذکر منبع مشخصا نمی خواسته، که خواننده به حقایق دست یابد. این از همان نوع تبلیغاتی است که در برنامه "تازه ها" ی کانال تلویزیونی Fox News آمریکا پخش می گردد، که اشپیگل معتقد است که این کانال دارای سیاستی میانه رو بوده و "راست" نمی باشد.
در این مقاله بلند بالای اشپیکل دروغ اوباما در باره اکرائین و همچنین با وجود شواهد متعدد و قانع کننده در مورد محتوای سرنگونی رئیس جمهور اکرائین ویکتور یانوکوویچ که برپایه انتخابات دموکراتیک برگزیده شده بود، توسط واشنگتون در ۲۲ فوریه و به کمک سیاستهای شدید ضد روسی مقامات لهستانی، و همچنین با کمک برخی افراطییون راست بنیادگرایان یهودی اسرائیلی –اکرائینی که در راستای این امر حتی حاضر به همکاری با نئوفاشیستهای اکرائینی شدند، را نادیده می گیرد. در حوادث سلاخی اودسا در دوم ماه مه، که سبب آغاز جنگ داخلی در اکرائین گشت، شخصی بنام (ایگور کلامیسکی) قرار داشت که با گمارده خود (یولی تیموشنکو)، همراه با عامل اوباما (ویکتوریا نولاند) ترجیح میداد ارسن یاتسینویک را در پُست نخست وزیری ببیند. با توجه به اینکه، نویسنده گان اشپیگل در هیچیک از این مساله فوق ذی نفع نمی باشند.
باید خاطرنشان کرد، که "رئیس جمهور منتخب" پتر پوروشنکو در خفا پُست نخست وزیری یاتسینوک را حفظ کرده و هماکنون خط سیاسی وی را ادامه می دهد. پیامد تغییر رژیم انتخابات نبود، بلکه کودتا بود، که باید اجراء می گردید، این کودتا کنترل امور را به واشنگتون سپرد. تنها بدین خاطر اوباما همه این مساله را پیشبرد. دلایل عمده دیگر برای این حوادث – تلاش الیگارسی واشنگتون جهت حفظ دلار بعنوان ارز جهانی – یا ارز "پشتیبان" می باشد. این عمده ترین دلیل حوادث اکرائین است.
ولتایرنت ( Voltairenet) روزنامه نگار آمریکایی می نویسد: رسانه های مطرح تصویر دیگری غیراز آنچه که منبع معتبر فوق مطرح می کند به نمایش گذاشته اند. (برخلاف اشپیکل و منابع همانند، من تبلیغ نمی کنم، و بدین خاطر می خواهم، گفته ام را بعنوان حقیقت مطلق نپذیرید، بلکه مورد بررسی قراردهید. همه اعتقادات دینی، مردم را به بردگی معنوی میکشند، از زوایای "غیردینی" نیز گاه مردم به مومنانی عمیقا مذهبی تبدیل می گردند. و بهمین خاطر الیگارشی تلاش دارد از اعتقادات متفاوتی حمایت کنند.) ولتایرنت ( Voltairenet) در ادامه می دهد، که چگونه رسانه های مطرح، گستاخانه به حوادث اکرائین باوردارند. وی در مقاله ای به عنوان "رژیم کیف مردم عادی را در شرق اکرائین بمباران میکند" نوشت: ولی، این بمبارانها را تنها تلویزیون روسیه نشان میدهد، "اگرچه ماموران سازمان امنیت و همکاری اروپا در اکرائین تائید کرند، که ساختمان اداری در لوگانسک حقیقتا در پی بمباران هوایی آسیب دیده است". باوجود این، "رسانه های غربی از نمایش تصاویر موجود در شبکه های تلویزیونی و انترنیت روسیه در مورد کشتار مردم غیرنظامی دراین ساختمان "خوداری" می کنند". رسانه های "اطلاعاتی" ما تنها مورد قبول کسانی هستند که آماده پذیرش کورکورانه اخبار آنان میباشد.
منابع موجود در این مقاله ، اساسا بر فیلمهای ویدئو و یا برپایه صحبتهای ضبظ شده تلفنی می باشند. این منابع واقعیات تصویری و غیرقابل انکاررا نمایش می دهند، که بطور مستقیم در مغایرت با لجن پراکنی هایی است که اشپیگل در مقاله فوق بر خوانندگان تحمیل کرده، و همچنین در مقابل آنچه که نیویورک تایمز در برنامه "تازه ها" و همانند آنها رواج میدهند، می باشد. زدوبندهای سیاسی این نوع رسانه ها در مغایرت کامل با اسناد بوده، معقولانه نیست، و حتی توضیح پیگیر حوادث نیز نمی باشد. تنها معنای این نوع حمایتهای اطلاعاتی ساخته و پرداخته اوباما و نولاند جهت ائتلاف دولت اکرائین با دو حزب مشخصا نازیستی، دوحزبی که فاشیستی هستند، می باشد. اوباما این ائتلاف را به قدرت رساند، تا در انتخابات ریاست جمهوری، که تنها، نامزدهای افراطیون راست شرکت داشتند، اختیارات رئیس جمهور تائید گردید. چنین "انتخاباتی" در آمریکا با چنین اسامی را می توان اینگونه تصور کرد: جمهوری خواهان معمولی با جهموری خواهان از "حزب چای" و فعالان پولیس محلی و راسیستهای هیتلرپرست از Stormfront. آیا این سیمای "دموکراسی" است ؟. در این صورت، آیا آمریکا میتواند روسیه را به جنگ تهدید کند، که از فاشیسم در اکرائین دفاع می نماید؟ اکرائین و روسیه همسایه هستند، و فاشیسم ضد روسی اکرائین امنیت روسیه را تهدید می کند. واقعا همه اینها، برآیند دموکراسی در آمریکاست؟ یا همه این مساله، که در برابر دیدگان ما است، برآیند پایان دموکراسی در آمریکا نیست؟.
رسانه های آمریکایی – جهت برخی استثناها (که فاقد محبوبیت فراوان نیز هست) از انتشار مقالات من در باره اکرائین (منجمله، با ذکر برخی منابع) که افشاء کننده دروغ در رسانه های آمریکا و "اخبارهای" خارجیها است، امتناع می ورزند. حقیقتا، که چیزهای عجیبی بر ما می گذرد.
تحمیل جنگ از سوی آمریکا به روسیه – بازی نیست. چنین جنگی می تواند عملا همه ما را بکشتن دهد، در صورت جنگ اشراف به کاخهای خود در سرتاسر جهان پناه برده، حسابهای آنها در جزایر قناری و در زوریخ ... دست نخورده می مانند. رسانه های تحت کنترل الیگارشی در راستای اهداف خود به مغز شوی سرگرم بوده، تا مردم عادی در صفحه شطرنج جهانی آنها نقش سرباز را برعهده داشته باشند.
فریب دادن مردم در غرب آنهم به صورتی کاملا آشکار، درحال حاضر مد روز شده است. این عمل در شرایط امروزی، بدتر از زمان تجاوز ننگین به عراق، که مورد حمایت رسانه های تحت کنترل الیگارشی بود، انجام می شود. در نتیجه، یا شهروندان کشورهای "مهد دموکراسی" حقیقتا به نادان تبدیل گشته اند، که متوجه تجاوز به مغزخود نیستند، یا که باید به تحریم و اعتراضی گسترده علیه رسانه های اصلی جهت تغییر آنها و استقرار دموکراسی در آمریکا دست بزنند.
اگر ما در زمان بسیار نزدیک تحریم چنین رسانه هایی را آغاز نکنیم، یعنی به فقدان دموکراسی در آمریکا کمک کرده ایم. آمریکایی ها مدتهاست-از سال ۲۰۰٣ با آغاز تجاوز عراق می بایست رسانه های اصلی خود را، که گستاخانه و بی وقفه به مردم دروغ می گویند، تحریم می کردند.
هم اینک ما در شرایط خطر نزدیک به وضعیت اکرائین، که محافل بسیار محدود الیگارشی دارای قدرت سیاسی و اقتصادی گسترده هستند، قرارداریم.
این اکرائین نیست که هرچه بیشتر به آمریکا شبیه می گردد، بلکه آمریکاست که هرچه بیشتر به اکرائین شبیه می شود. آیا جامعه آمریکایی، عاقبت، این فرآیند را متوقف می کند؟ اگر همین امروز موفق نگردد، پس چه زمانی موفق خواهد شد؟.
در حقیقت هنوز جنبش تحریم مشهود نیست، جامعه هنوزهم به دروغ دولت و الیگارشی حاکم واکنش نشان میدهد. در این راستا بهترین نمونه بر چنین واکنشی فیلم ویدئویی یوتیوب تحت عنوان "چرا من بطور قطع با اوباما قطع رابطه میکنم" هست، که لیبرال سابق طرفدار اوباما توضیح می دهد، که اوباما بدتر از بوش بوده، چراکه وی از لیبرالها استفاده کرده (منجمله از این طرفدار) تا تبدیل جرج بوش پسر گردد (جرج بوش پسر لااقل خود را لیبرال وانمود نمیکرد). سپس این لیبرال خود را طرفدارآزادی فردی اعلان کرده، که میتواند در نقش قلب سیاه برادران کوخ ظاهر گردد. اکنون این معترض دوستدار دولت- برپایه "حزب چای" نیست، و این همان چیزی است که کوخ و امثال او به چنین برخوردی نیازدارند. اگر همه بخواهند اینطور فکر کنند، بهترین حالت برای الیگارشی می باشد: همه خصوصی سازی شده و بطور مستقیم بدون سازمانهای نظارت و کنترل و همچنین بدون جریمه و زندان به تملک الیگارشی در می آیند (اگرچه زندان در هرصورت بر خلاف مردم عادی تهدید برای این نوع اشخاص نمی باشد).
واکنشهای مشابه بدتر از نامیدی است- چنین واکنشی بنفع الیگارشی می باشد. اگر به همین واکنشها محدود گردیم، یعنی دیگر بازی پایان یافته است و الیگارشی پیروز گشته است: جامعه تابع بردگی معنوی گشته، که رهبران فاشیست ما بر مردم تحمیل می نمایند.
اگر جامعه یاد نگیرد که بر دروغ واکنش درخوری نشان دهد، ما اورولین (Orwellian*) سال ۱۹٨۵ را بدست می آوریم.
منبع : سایت حزب کمونیست اکرائین
برگردان از : اردشیر قلندری
* Orwellian: اورولین نام جرج اورول نویسنده قلعه حیوانات است. که در واقع، زبان پواگرایی می باشد، اورول معتقد است که زبان دولت باید درخدمت یک هدف باشد: کنترل مغز شهروندان.