اندوه ژوئن - مجید نفیسی

نظرات دیگران
  
    از : Partow Nooriala

عنوان : جهان ذهنی و عینی، در شعر اندوه ژوئن
مجید نفیسی در این شعر زیبا، در تصاویری بکر و ملموس، و با بخشیدن حس و عمل، به ماه ژوئن،- ششمین ماه، در تقویم مسیحی،- به آن جسمیت و عینیت می دهد. شاعر، ماه ژوئن را یکی از "ابری ترین" ماه های سال خوانده است. و در توصیفی زیبا و ساده و پر احساس، آن را بصورت موجودی جاندار، مجسم می کند که "نیمه شب" ها در شهر محل اقامت شاعر، "سانتامونیکا"، "رواندازی مخملی بر سر شهر می کِشد و بامدادان، پرده ای از مِه، در برابر آفتاب می آویزد."

نفیسی، در ابیات بعدی، با بخشیدنِ صفت "حُزن" به ماه ژوئن، و متصَف کردن "ابهام" به "ابر" و "صراحت" به "آفتاب"، خواننده را با ترفندی که بنظر سهل، و در واقع ممتنع است، به حریم عواطف شخصی خود می بَرَد و او را آشنای خصوصیات خویش می سازد. محزون بودن ژوئن، پسندیدن "ابهام ابر" بیش از "صراحت آفتاب"، اندوه درونی شاعر را نشان می دهد و رنجی که تیزی هر نور بر چشم خسته‍ی او می نشاند. هوای مبهم ابری، نه تنها پسند دل شاعر است که نوازش مخملینش، بر چشم او مرهمی است.

مجید نفیسی در ابتدای شعر خود، آگاهانه، شعر معروف "سرزمین هرز" اثر تی اس الیوت را در ذهن دارد و همانند او که "ستمگر"ی را به "ماه آوریل" نسبت می دهد، وی نیز ماه ژوئن را به "ابری ترین" ماه ها"، متصف می کند. در هر دو این اشعار از شهرهائی نام برده می شود؛ مجید نفیسی در شعر کوتاه اندوه ژوئن از سانتامونیکا، نام می برد که ویژگی هوای آن در ماه ژوئن، ابری بودن است، و الیوت در سرزمین هرز، از شهرهای متعدد از جمله اشتارن برگرسه، نام می برد که ماه آوریل در آن "گل های یاس را از زمین مرده می رویاند" و "ریشه های کرخت را با باران بهاری برمی انگیزد."

گرچه مضمون هر دو شعر، حضور پررنگ طبیعت و یکی شدن انسان با آن است، اما در تفاوت های محتوائی، و ساختاری، از هم جدا می شوند. شعر "اندوه ژوئن" شعری کوتاه با بیانی دو پهلو در گذراست، و شعر "سرزمین هرز" شعری بلند و توصیفی است.

در بخش دوم و پایانی شعر اندوه ژوئن، نفیسی از عواطف و ذهنیات، به جهان مادی و عینی اطرافش گریز می زند و از "کاربارِگان"، از یکسو و شاعران و خانه بدوشان، از سوی دیگر، در همان هوای مه آلود و محزون بامدادی یاد می کند. شاعر می خواهد با از کار انداختن زنگ ساعت، معتادان به کار را لحظه ای متوقف کند، اما می داند که شاعران و خانه بدوشان، بی نیاز از زمان، از دو سوی در گذرند. یکی بسوی دریا برای "یافتن شعر تازه" و دیگری "بسوی شهر" برای یافتن ته مانده خوراکی.

پرتو نوری علا
۶٣۰٨۰ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣۹٣